این دردِ نافهمی چارهٔ نسخهپیچ شدنُ هم نداره
* همون رو لبم خنده تو دلم دردهٔ خودمون
[ رستن ]
طریقت گم کردن بر رستن بهانه پیشِ هم چیدن است و اینها را برای کنار گذاشتن آماده نما.
تکجوانه بودن برای رستن میانِ جماعتِ خشکِ بیحساب و کتاب همان پادشاهِ بینا میانِ معشرِ کور است.
چگونه که رست آن پرنده از میانِ مفتولِ آهنی و بانگِ آزادی سر داد.
تو که اشرفِ مخلوقاتی برای رستن از میانِ خلق پاچهٔ آستین بالا زن و بر بامِ روئیدن مقیم باش و بال بر کتف بدان و بر فرازِ عروج کن.
- نرگسخاتون | همین باشه برایِ امیدُ خلاص
محضِ ادبُ ادایِ رسمِ پیشینِ این حره، سر بکش استکانِ بابونهَ رو
* هورتم کشیدی کشیدی، اینجا مبادیآداب بودنُ ببوسُ بزار کنار
هوشُ حواسُ درست حسابی بریزید تو کیسه وُ خرجِ این امتحونا کنید که اقلاً شهریور نرید پابوسِ فلان پرسنلُ بهمان کادر
* همین از دستم بر میاومدُ دستِ بر قضا خیلیم لحنِ تندُ زنندهای داره، چشمك
فاضل نظریFazel-nazri.Ghamkhare-man(320) (1)(1).mp3
زمان:
حجم:
408.7K
فاضل جانِ نظریُ دعوت به کرسیِ سمع کنید
* لبخندِ ملیح