eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
297 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
134 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 http://payamenashenas.ir/NARVAN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . 🍂هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد چون که هر بار دل می‌دادی و این‌بار سر . •••
•• . دلم از کار جهان گرفته است آمده‌ام تا مرا بخواهی تا در صحبت تو روی در طاعت آرم که دلم بر هیچ‌کس قرار نمی‌گیرد اِلا به ...🍃 . •••
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . انسانِ شريف بودن را تمرين ميكنم كه شبيه بودن شغل شريفی‌ست . •••
•• . ای حسین دردمندم، دل‌شکسته‌ام‌ و احساس می‌کنم که جز و دارویی دیگر تسکین‌بخشِ قلب سوزانم نیست..🍂 . ‌•••
•• . گُل از خوبی به مَه گویند مانَد، ماهْ با خورشید، آن ابری که عطر سایه‌ات، چون سایهٔ عطرت تواند هم گُل و هم ماهْ هم خورشید را پوشید . •••
•• . «عزیزم! من از بی‌قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام من به‌ امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا درزمستان و تابستان می‌روم کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام🌾 خود می‌دانی دوستت دارم، خوب می‌دانی جز تو را نمی‌خواهم مرا به خودت متصل کن» . •••
•• . نمی‌دانم چـرا؟ امـا تو را هـرجا که می‌بینم کسی انگار می‌خواهد زمن، تا با تو بنشینم تن یخ‌کرده، آتش‌را که‌می‌بیند چه‌می‌خواهد؟ همانی‌را که می‌خواهم، تورا وقتی‌که می‌بینم تو تنهـــا می‌توانی آخـرین درمـان من باشی و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم توآن‌شعری‌که‌من‌جایی‌نمی‌خوانم، که‌می‌ترسم به‌جانت چشم‌زخم آید چو می‌گویند تحسینم زبانم‌لال! اگر روزی‌نباشی، من‌چه‌خواهم کرد؟ چه خـواهد رفـت آیا بر مـن و دنیـای رنگینم؟ نباشـی اگـر، نـابـاوران عشــــق می‌بیننـد که این من، این منِ‌آرام، درمردن به‌جز اینم . •••
•• . را 📖مولانا سروده 🎤شجریان خوانده 🎻مشکاتیان نواخته 🎨فرشچیان کشیده 🖋شاملو نوشته است . •••
•• . از مـوی تو دادم بـه سـرِ دار خـودم را من ریخته‌‌ام پای تو بسیار خودم را! مـن ساختمت بُت! که بسـوزند خلایق افسوس که بدکرده گرفتار خـودم را گفـتند به بازارِ مجــانین زده‌ای سر...! مـن نیـز کشــاندم سرِ بازار خودم را گفتم‌ که‌کمی‌عشق‌بورزم، که‌چنین‌شد! انـداخـتم از آن‌ وَرِ دیـوار...خـودم را مظلـــوم‌‌ترین حـالتِ مـن بــود کنـارت من باخته‌‌بودم به تو انگار خـودم را هـــر روز بـدونِ منـی‌ و غصـه نداری! من با غــــمِ تو داده‌‌ام آزار خودم را مـن یکصد و یکـبار به آئیـنه نشستـم صدبار را دیدم‌ و یکبار خودم‌را . •••
تو همیشه بی‌خبر مهمانِ بغضم می‌شوی بی‌هوا از چشم‌های خسته‌ام سر می‌زنی   خسته‌ای‌ ازاین‌همه طوفان‌پی‌درپی ولی امیـدِ آخـرِ عشقـی، نباید بشکـنـی!
•• . مادرم بعد خدا نام را یادم داد عادت کودکیِ‌ماست، گفتن ما . •••
•• . را ای چرخ بسیار آزمودم، همانی و همانی و همانی! . •••