مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی میفرمودند:
یک روز بنده در دهه اول محرّم ، در یکی از حُجره های مسجد جامع تهران نشسته بودم با یکی از رفقا قرار گذاشته بودیم که درسی را مباحثه کنیم و بعد هم در مراسم عزاداری شرکت کنیم.
همین که مشغول مطالعه شدم، چُرتم گرفت، آبی به صورتم زدم اما باز خوابم گرفت. در همین حال دیدم که دیوار حجره شکافته شد و هفت خانم که در مقابل آنها، بانوی محترمهِ رشیدهای بود، وارد شدند.
تشخیص دادم که ایشان حضرت زینب کبری(س) هستند. حضرت به بنده فرمودند:
چرا در عزاداری شرکت نمیکنید؟
عرض کردم:
هم مباحثه میکنیم و هم در عزاداری شرکت میکنیم
فرمودند: در این دهه مباحثه را تعطیل کنید و فقط در عزاداری شرکت کنید!
در این هنگام به طرفِ در حرکت کردند و قبل از این که به آن برسند، کلونِ در افتاد و در، باز شد.
وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دو تن از دوستان مشغول عزاداری هستند.
در عزاداری اباعبداللّه (ع) شرکت کنید! حسین است!عزیزِ خداست، داداش جون! مبادا نسبت به این مجالس کوتاهی کنید!
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟!
.
#آیت_الله_حق_شناس
#نشانی_احادیث_ناب_و_نصایح_بزرگان
https://eitaa.com/nasaye
ایتا
https://splus.ir/ahadisnabvnasayh
سروش