eitaa logo
✅ محسن ناصحی
777 دنبال‌کننده
144 عکس
83 ویدیو
2 فایل
شعر آیینی
مشاهده در ایتا
دانلود
🎉مراسم جشن دهه کرامت ⚪️ باسخنرانی 📿 حجت‌الاسلام والمسلمين 💠 حاچ احسان جعفری پور ✒️شعر خوانی 🔸 استاد محسن ناصحی 🎤 بانوای 🔸 کربلایی محسن پریشانی 🔹ویژه برادران 📆 پنجشنبه ۴ خرداد ماه ١۴٠٢ ⏰ رأس ساعت ٢٠:٣٠ 🗺 خیابان سفیرامید، کوچه مدرسه شهید چاووشی، فرعی٧، محفل اشک قبةالحسین علیه السلام 📌 کانال رسمی هیئت فرهنگی،تربیتی،جهادی فاطمیون (محفل اشک قبة الحسین علیه‌السلام) ✳️Eitaa & instagram: 🔗[@mahfel_ashk_213] ✳️WhatsApp :https://chat.whatsapp.com/CxdETXqwWskBf4qVjhERmh
مراسم جشن به مناسبت دهه کرامت و یادبود شهدای امنیت سخنران: شیخ سعید صادقی شعرخوانی: کربلایی محسن ناصحی بانوای: کربلایی احسان عـــرب زمان: جمعه۵ خردادماه / ساعت ۱۹:۴۵ مکان: خیابان شیخ طوسی غربی کوچه ۱۶ حسنیه روضة الحسین (علیه السلام) ویژه خواهران و برادران @rozatolhossein_ir
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شب شعر پهلوان عاشورایی گرامیداشت فاتح خرمشهر، سردار عاشورایی سپاه اسلام شهید حسین قجه‌ای 🌼شعر خوانی آقای محسن ناصحی🌼 💐وصف مولا امیرالمومنین علیه السلام💐 ✍️ زرین‌شهر اردیبهشت ۱۴۰۲ @fateh337
خواب دیدم که مرده ام ، دیدم مَلَکی بود و گفت : من ربُّک ؟ گفتم الله گفت آری ای مسافر ! چه قبله ای داری ؟ مکث کردم نگاه سردی کرد گفت آیا جواب می دانی؟ کافری؟ گبر یا مسلمانی ؟ گفتم آری که من مسلمانم قبله ام کعبه است می دانم پنج نوبت نماز می خوانم البته حج به جا نیاوردم گفت آیا اسیر تردیدی؟ علتش چیست؟ ترسیدی؟ باز گفتم که قبله ی سنگی قسمت حج مستطیعان بود روزی مردمان ثروتمند کعبه را دیدن از امیران بود کعبه کِی روزی فقیران بود؟ کعبه ی من ولی در ایران بود حج من گوشه‌ی خراسان بود از همان روز اول خلقت صاحبِ خانه حال من را دید تا رها باشم از شک و تردید رحم آورد مهربانی کرد جان من داشت می پژمرد قبله اش را جنوب غربی برد قبله ای را قرینه با آن ساخت بار دیگر مرا مسلمان ساخت رو به سمت شمال شرقی کرد قبله گاهی برای ایران ساخت کعبه در مکه بود اما باز کنج ایران ما خراسان ساخت تا نگاه رضا به ما افتاد یک نگاهش هزار سلمان ساخت منِ در آرزوی حج مانده تا دم مرگ محترم بودم با رضا حاجی حرم بودم با رضا شاد با رضا خوشحال با رضا بیخیال غم بودم ای مَلَک ! دست از سرم بردار حال من را به حال خود بگذار در لحد من اگر پر از آهم علت این است : دیده بر راهم ای مَلَک ! بوی یار می آید دور شو آن نگار می آید وعده داده سه بار می آید هرچه من گفتم از توهُّم نیست قول او مثل قول مردم نیست ای مَلَک ! دور شو ، مراد آمد دلبر من ، ابا الجواد آمد
جمعه ۲۶ خرداد ساعت ۲۰ تخت فولاد ، باغ طوبی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 غزل رضوی | گاه هرجا می گذاری پای، درها بسته است پافشاری می کنی پشت در اما بسته است... 🔻خوانده شده در دوّمین نشست سالانه « به امید دیدار »/ مشهد 🔻 کنگرۀ آفتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام باقر ای بقیع غم تو کرببلایی دیگر کربلا بود برای تو منایی دیکر کوفه تا شام ، تو را سعی صفایی دیگر در غریبان ، تو غریب الغربایی دیگر غربتت را نسرودم من شاعر آری راستی تو چقدر شاعر و ذاکر داری؟! شده آزرده تو را از عمل ما ، خاطر بی سبب نیست اگر شد حرمت بی زائر از حدیث تو نگفتیم ولو در ظاهر گرچه محتاج ترینیم به قال الباقر همه ی سال پی یک شب تقویم توایم ما فقط مرثیه خوان شب ترحیم توایم دست بر دامن مهرت نرساندیم چرا گاهگاهی که رسیدیم ، نماندیم چرا پایمان را به بقیعت نکشاندیم چرا باقرالعلم ! ز علم تو نخواندیم چرا بگذر از ما که برای تو موثر نشدیم نه که بی صحن و رواقی تو ، مسافر نشدیم کودکی های تو در اوج مصیبت طی شد کودکی های تو همراه شهادت طی شد پای آن خیمه که می رفت به غارت طی شد زیر شلاق ستم وقت اسارت طی شد طی شده کودکیت گوشه بین الحرمین گه در آغوش پدر گاه در آغوش حسین کربلا جلوه غم بود برایت مادام کربلا کشت تو را ، کشت تو را بدتر شام کربلا بود و حسین و تو و سجاد ، تمام کربلا بود و امام بن امام بن امام من تو را یک تنه یک کرببلا می بینم من تو را در همه مرثیه ها می بینم داغ بی آبی و فقدان عمو را تو بگو روضه‌خوان باش خودت ، روضه او را تو بگو پرده بردار ، بیا راز مگو را تو بگو بوسه ی تیغ به رگهای گلو را تو بگو تو بنا بود بمانی به امامت برسی روضه خوان باشی و هر شب به شهادت برسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیمبر آیا ؟که نه وصی شد ، محمُد آیا ؟ که نه علی شد درون آیینه نور تابید و روحِ آیینه صیقلی شد ازل به نور نبی است روشن ، ابد به نور علی معیّن اَلست، یعنی سوال از انسان علی که آمد سخن بلی شد یکی به قرآن یکی به برهان یکی به آیه یکی به نامه که این به نهج البلاغه غم برد و آن به قرآن سینجلی شد به باطن امر ظاهر آمد ، به وحی منزَل مفسّر آمد نبی به آیات وحی مُرسل ، علی به نهج سخن ولی شد پلی است حکمت چرا تمرّد ؟ حکیم باید شد و شد از خود که هرکه این سوی رود آمد بدون قدری معطّلی ، شد کتاب و عترت نمی تواند جدایِ از یکدگر بماند صدا زمانی صدا شد آری که از سکوت آمد و جلی شد کجاست همت کجاست غیرت؟ غریب ماند این کتاب حکمت چنانکه صاحب سخن به غربت ، بنا نبود این شود ولی شد چو علم خواهی به شهر آی و کلون دروازه را بکوبان که هرکه از در درون نیامد برون در ماند و جنگلی شد که راه را سیدِ رضی رفت و غیرِ این راه نیست راهی که هرکه گمراه ابوحنیفه ، که هرکه بیراهه حنبلی شد علی شناسی نشان دین است و حرف پایان شاعر این است علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد علی ولی شد محسن ناصحی
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 مشق اشک 🖤 مراسم عزاداری گردان فرهنگی سلمان (دارالولایه) https://eitaa.com/darolvelayeh1001
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 / پیرهن های مشکی‌مونو دو سه روز قبل محرم 🔹بانوای حاج سیدرضا نریمانی
در خودم مانده بودم و ناگاه تا به خود آمدم محرم شد چشم بستم درون خود باشم کربلای غمت مجسّم شد   همه ی آنچه روضه خوان می گفت پشت این چشم بسته می دیدم بی خود از خود سیاه پوشیدم کار ده روزم اشک و ماتم شد   عبد بودن ، غلامتان بودن آرزوی محال و دوری بود هرکجا سر زدم نشد امّا وسط روضه ی تو کم کم شد   در زمین ما در آسمانها هم جمع پیغمبران عزادارت سینه زن نوح ، گریه کُن عیسی ، روضه خوان غم تو آدم شد   رشته اتّصال من با تو نخ پرچم سیاه هیأت بود من که ممنونم از علمدارت باز دستم دخیل پرچم شد   معتقد بودم از همان اول عشق یعنی حسین یعنی تو وسط روضه ی سه ساله و شام اعتقادم به عشق محکم شد   راستی دخترم همین امشب تشنه ی آب شد لبش خشکید یادم افتاد چشم نم دارت با نگاه رقیّه پر غم شد  یادم آمد که مشک بی سقّا التماس لب تو را می کرد یادم آمد رسیدی و قدّت از کمر تا شد از کمر خم شد
من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هرکدوم از ما رو با قراری ، واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چای ریزِ شبای هیأت شد یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم‌ میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به‌‌ همه غم میده اشکِ نم نم‌ میده مزد بعضی ها رو شبهای محرم میده به یه عده توی سال کربلا هم میده به‌ تموم نوکراش وعده ی خلاصی از بین جهنم میده # بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن‌ ، مدّاحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن توو خیمه حاضر میشن بعضیا حر میشن از خدا پُر میشن حتی سنگم باشن با یه نم اشک‌ عزا همه شون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون دمسازه چرا حیرون‌ موندیم بخدا ، در بازه خونه ی آقامون جا فراوون‌ داره سفره ی روضه همیشه پهنه بسکه مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و توو همین خیمه گدایی کردن دلاشون و باهم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرفِ ولی ، اصل شد و وسط گریه یه‌ حاجت خواستن توو‌ دلاشون ، یه شهادت خواستن توو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و رو سفید شدن ما که جا موندیم اونا شهید شدن
عباس آمده است و علی اکبر آمده است وقتی رباب هست علی اصغر آمده است جمعند خانواده زهرا کنار هم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است صفین دیده اند که با دیدن حسین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچه های فاطمه آب آور آمده است گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است شاید به شام می رسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
✅ اطلاعیه روز اول هیأت شاعران اهل بیت چهارشنبه ۲۸ تیرماه ساعت ۱۷:۳۰ در اطلاع رسانی سهیم باشید 🙏
آی مردم ! فقط حسین آقامه
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اربابم / با روضه هات بی تابم دوس دارم / سلام بدم بدی جوابم خوشحالم / که نوکر این‌خونه م دستم رو / به پرچم تو می رسونم دوباره شد محرم دوباره غوغاس توو خلق عالم نشسته توو دلم غم دوباره نوحه دوباره ماتم توو روضه ها نشستم توو خیمه‌های عزا نشستم یقین دارم همین جا یه گوشه از کربلا نشستم شش گوشه ت همیشه توو رؤیامه موندن توو حرم همه دنیامه میخونم ، بذار بپیچه توو شهر آی مردم ! فقط حسین آقامه #### دل رو جز / تو دست کی بسپارم می دونی / کسی رو جز تو من ندارم از وقتی / که دل به دستت دادم محکم تر / کنار تو شد اعتقادم دل منو نگهدار بذار امانت بمونه پیشت چه خوبه که دل من برا قیامت بمونه پیشت تویی که اربعینت برای عالم مسیر عشقه کسی که زائرت شه تموم عمرش اسیر عشقه من رو با خودم رها نگذاری دست هیشکی جز خودت نسپاری کاش باری که رو زمین‌ موند از من اینبارم خودت آقا برداری شش گوشه ت همیشه توو رؤیامه موندن توو حرم همه دنیامه میخونم ، بذار بپیچه توو شهر آی مردم ! فقط حسین آقامه #### گرمای / غم تو آبم کرده این ساحل / بدون تابش تو‌ سرده محتاجم / به کشتی عاشورا دستم رو / رها نکن کنار دریا تو کشتی نجاتی برای عالم تو ناخدایی دلم گرفته از شب ولی خوشم که چراغ مایی فرات چشم‌ ما شد توو روضه ی تو دوباره جاری نشسته رو تن تو هزار و نهصد تا زخم کاری با اشک عزا خودت پاکم کن توو روضه ت همیشه غمناکم کن جونم رو بگیر میون هیأت زیر پای زائرات خاکم کن شش گوشه ت همیشه توو رؤیامه موندن توو حرم همه دنیامه میخونم ، بذار بپیچه توو شهر آی مردم ! فقط حسین آقامه
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| 🔹 / اربابم با روضه هات بی تابم 🔹بانوای حاج سیدرضا نریمانی 🔸شاعر: محسن ناصحی _ ♦️مراسم عزاداری دهه اول محرم ١۴٠٢ 📅 سه شنبه ٢٧ تیر ماه ١۴٠٢ 🔻آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام ___ @Fadaeianhoseinir @seyedrezanarimani
این کاروان به شور محرٌم نیاز داشت این کاروان به یاری ما هم نیاز داشت هفتاد تن مقابل لشکر ، چه کم ولی این کاروان به غیرت این کم ، نیاز داشت ماندیم در سیاهی لشگر ، دریغ و درد ! این کاروان به خط مقدّم نیاز داشت جن و ملک به یاریش آمد ولی نخواست این کاروان به لشکر آدم نیاز داشت بر نیزه رفت عصر دهم سر ، عجب سری این کاروان به بیرق و پرچم نیاز داشت دم می دهیم در غمش اما چقدر دیر ما را حسین فاطمه آن دم نیاز داشت وعده ، بهشت بود و ضمانت خود حسین بیچاره ساربان که به خاتم نیاز داشت در کاروان کرببلا بیشتر ولی زینب به گریه کن نه ، به مَحرم نیاز داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫این کاروان به غیرت این کم نیاز داشت ... 🏴 محرم ۱۴۴۵ / روز دوم گردان فرهنگی سلمان(دارالولایه) 📌کانال مراسمات دارالولایه https://eitaa.com/darolvelayeh1001
حسرتی از این عظیم تر ، که دیده است؟ مرگ را از این عقیم تر ، که دیده است؟! بی سعادتم چُنان ضحاک مشرقی حال بد از این وخیم تر ، که دیده است؟ همچنان امام فکر ماست ، از حسین مهربان تر و رحیم تر ، که دیده است؟ مثل کودکان از پدر بریده ایم بی کسیم از این یتیم تر که دیده است؟ این پرنده ی اسیر نفس ، قطعاً از میله ی قفس زخیم تر که دیده است راه راست کربلاست ، راستی از این راه راست مستقیم تر ، که دیده است؟ چون زهیر ، حُرّ و مثل حُر ، زهیر باش از زهیر و حر ، فهیم تر که دیده است؟! یا علیم و یا حکیم و یا کریم ، از کربلای ما قدیم تر ، که دیده است؟ عشق عشق عشق عشق ، عشق می وزد ای صبا ! از این نسیم تر که دیده است؟
این که زنده می کند مرا مسیح مریم است؟! نه ، اجازه داده که مسیح صاحب دم است مقصد مسیح را نوشته اند آسمان آسمان کجاست؟! هرکجا که دل فراهم است دل کجا فراهم است؟! زیر خیمه ی حسین خیمه ای که بعثت و شروعش از محرم است من مسیح را چگونه یافتم ؟ نه بر صلیب روی نیزه دیدمش ، چقدر هم مصمم است روی نیزه با حواریون گذشت و قرن هاست پا به پای او روانه کاروانی از غم است خواستم شهید او شوم اجازه نیز داد نه نمی شود ، وهب هنوز هم مقدّم است من کجا شهید او شدن کجا ؟! که گریه هم در غمش نصیب چشم اشکبار آدم است بی دلیل روی نیزه موی او رها نشد راه می دهد نشان ، نگاه من به پرچم است من مسیح را نیافتم به عقل یا به عشق من مریدم او‌ مراد ، عقل و عشق با هم است کشتی نجات من چراغ راه من حسین ! کربلای تو همیشه دستگیر عالم است کاروان به کاروان مسیر اربعین تو جاده ی رسیدن پیمبران اعظم است ای مسیح ما حسین ، ما حواری توایم با تو ایم ، با تو ایم ، زندگی همین دم است