eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃✨ #حدیث_روز🍃✨ 🌺 امام زمان (عج): ✍ اگر طلب مغفرت و آمرزش برخى از شما براى یکدیگر نبود، تمام اهل زمین هلاک مى گشتند. 📚 دلائل الامامة، ص297 @nasemebehesht 🌸
🌐📝امام علی (علیه‌السلام) فرمودند ✅ مشورت كردن، سرچشمه هدايت است ... ✅ بى‌رغبتى به دنيا، بزرگترين‌ آسايش است ... ✅ فروتنى بالا مى برد، وخود بزرگ‌بينى بر زمين می‌زند ... ✅ شنونده غيبت، مانند غيبت‌ كننده است ... ✅ سكوت در برابر احمق، بهترين جواب به اوست ... 📚 غررالحکم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @nasemebehesht 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
#دوست_آسمانی #قسمت_چهارم در آن روزها اتفاق عجیبی برایم رخ داد ....که شاید مقدمه ای بود برای اتفاق
ماه رمضان رسید... خواهرم به من گفت که نمی تواند برایم ناهار آماده کند و اگر خودش هم بخواهد، دامادمان-که فرد پایبندی بود- از چنین کاری خوشش نمی آید.... گفت: اگر دوست داری روزه بگیر و با ما افطاری و سحری بخور...و اگر روزه نمی گیری غذایت روزت تق و لق خواهد بود. دوست نداشتم با روزه خواری علنی ناراحتشان کنم خاصتا که همانطور که گفت اگر روزه هم نمی گرفتم چندان فرقی نمی کرد و در طول روز کسی برایم غذایی آماده نمی کرد. بدون اینکه باور و اعتقادی در کار باشد عملا شروع به روزه گرفتن کردم ...و البته این کار را صادقانه انجام می دادم یعنی در طول روز چیزی نمی خوردم... چند روزی گذشت... متوجه شدم که دامادمان شبها بعد از افطاری از منزل خارج می شود و دیر وقت بر می گردد... از خواهرم علت را جویا شدم.... گفت برای نماز تراویح به مسجدی در شهر می رود. اولین بار بود که نام" تراویح"به گوشم می خورد.. از خواهرم پرسیدم که چگونه نمازی است؟ او گفت که بیست رکعت خوانده می شود و قرائت قرآن در آن طولانی است ...و درباره نماز تهجد هم توضیح داد -که آن هم قرار بود بعد از گذشت بخشی از رمضان در مسجد خوانده شود- و گفت که سجده هایش را طولانی می کنند. پرسیدم چطور سجده اش را طولانی می کنند؟ چیز خاصی در آن می گویند؟ گفت شب هنگام سر سفره افطار از مجاهد(دامادمان )بپرس تا برایت توضیح بیشتر بدهد. دامادمان -رحمه الله- که انسان متدینی بود از من خوشش نمی آمد..بلکه بهتر بگویم از من-به خاطر اینکه می دید نماز نمی خوانم و...- متنفر بود. و بسیار به ندرت اتفاق می افتاد که میان ما سخنی رد و بدل شود. وقتی سر سفره افطار از او پرسیدم-چون مایل شده بودم که شرکت کنم- که در سجده نماز شب چه می گویند؟ با سردی جواب داد که:تسبیحات و دعا. و وقتی پرسیدم چه دعایی؟چه تسبیحاتی؟ جوابم را نداد... سوالم را باز تکرار کردم و باز سکوت کرد. (البته بعدها رابطه دوستی محکمی میانمان ایجاد شد) برای گذراندن وقت یا کنجکاوی،تصمیم گرفته بودم در نماز تراویح شرکت کنم. فکر میکنم در همان روز هم نماز یومیه را شروع کرده بودم..چون با خود گفتم حال که روزه می گیریم چرا نماز نخوانم؟! آن شب وقتی دیدم دامادمان از منزل خارج می شود به دنبالش راه افتادم...او نیز که دید من برای نماز می آیم دلش نرم شده و به همراهی من با خودش تمایل نشان داد. جزو اولین افراد به مسجد رسیدیم و در صف اول و تقریبا پشت سر مکان امام قرار گرفتیم...من که زیاد با مسجد و نمازجماعت و ...آشنا نبودم هرچه که مجاهد انجام می داد تقلید می کردم... بالاخره بعد از اینکه مردم بسیاری در مسجد جمع شدند امام آمد و نماز شروع شد . امام آن مسجد صدای زیبایی هم داشت...نامش عبدالستار است و در منطقه جنوب او را می شناسند..و بعدها هم دیدم که به خاطر سرودهای اسلامی که می خواند مشهور شده است. چند رکعت از تراویح خوانده بودیم که یکی از مهمترین اتفاقات زندگی من رخ داد. یادم نیست رکعت چندم بود...در قیام بودیم و عبدالستار قرآن تلاوت می کرد و من هم گوش می دادم...(و البته آن زمان قرآن را نمی فهمیدم).. در اثنای استماع قرآن بودم که ناگاه احساس لذت فوق العاده و بی همتایی مرا فرا گرفت.... لذتی فوق الوصف ... اولین بار بود در عمرم که چنین چیزی را تجربه می کردم من گویی مست شده بودم...اما چه مستی و چه لذتی... در آن لحظه با خود گفتم:این مستی بیشتر و والاتر و لذت بخش تر از مستی شراب است...در آن هنگام تعبیر دیگری از آن حال نمی توانستم.... گویی مست و سبکبار پرواز می کردم... در لذت و خوشی و شیرینی و مستی و سبکباری غرق شده بودم....از خود بی خود شده بودم... حاضر بودم تمام دنیا را بدهم و آن حال شیرین تمام نشود.... حاضر بودم بود و نبودم را بدهم و همیشه در آن حال بمانم.... من آن لحظات گویی به دنیای دیگری پا گذاشته بودم.... ----------------------- شب بعد و شب های دیگر هم با شور و اشتیاق به مسجد آمده و در نماز تراویح شرکت می کردم تا دوباره آن لذت و مستی بی نظیر را بچشم.... و چه حالی داشتم آن شبها... آن لذت و مستی، برخی شبها بمن داده می شد و برخی شبها نه.... آن شبهایی که آن حلاوت را دوباره می چشیدم شادمان به خانه بر می گشتم...و شبهایی که آن را نمی یافتم محزون شده و در انتظار شب بعد ساعتها را می شمردم تا مگر دوباره آن مستی را در آغوش بگیرم.... ادامه دارد @NASEMEBEHESHT 🌸
💠🔹آیت الله جوادی آملی می‌فرمود: 🔰دو نوع نماز داریم، 1⃣ یکی نماز است، یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می‌خواند و نمازش در محدوده الفاظ است. 2⃣ دوم نماز است، یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می‌دارد، چون قرآن فرمود: 🍃اِنَّ الصَلاه تَنهی عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنکر 🔻راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که،،، ◽️اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نماز، مقبول است، ◽️اگر نماز ظهر و عصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد، چنین نمازی، نماز مقبول است وگرنه نمازی که بعدش گناه انجام شود، نماز ملفوظ است. ┄┅┅✿💕🍂🌼🍁🌸✿┅┅┄ @NASEMEBEHESHT با ارسال مطالب در ثواب انها سهیم باشید 🌹
خانه و خانواده مقدس ترین سنگر.mp3
1.13M
🎙حجت الاسلام و المسلمین #استاد_عالی 🔰 موضوع : خانواده مقدس ترین سنگر‼️ @NASEMEBEHESHT 🌸
▫️علامه حسن زاده آملی: 💠انسان بیدار همواره کشیک نفس میکشد و پاسبان حرم دل است و واردات و صادرات دهان خود را می پاید. 💠چو ایستاده ای دست افتاده گیر و تا می توانی نماز را در اول وقت به جای آر. 💠اذکار و اوراد و خلوت را در شب تاثیری خاص است که در روز نیست، به خصوص در ثلث آخر لیل. 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ @MASEMEBEHESHT 🌸
ا💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 ا🍃🌺🍂 ا🌿🍂 ا🌸. ⚪️🔹 ◎﷽◎ 🔹⚪️ 🔴حکمت کارایی بعضی از اعضای بدن! ✳️ابن ابى لیلى میگوید: روزى به همراه نعمان کوفى که شخصی عالم و دارای نفوذ کلام بود به محضر مبارک حضرت صادق علیه السلام وارد شدیم. 🌹حضرت خطاب به او فرمود: آیا مى شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ایمان باشد؟جواب گفت: خیر. 🌹امام علیه السلام پرسید: آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بینی و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى؟ 💠اظهار داشت: خیر. 🌺حضرت صادق علیه السلام فرمود: 1⃣خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه، در آن نبود، پیه ها زود فاسد مى شد. و همچنین اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد؛ 2⃣ و خداوند در گوش، تلخى قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد و اگر وارد گوش شوند،میمیرند. 3⃣و بى مزّه بودن آب دهان،موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛ 4⃣و در بینی رطوبت روان قرار داد به خاطر این که هیچ دردی و آفتی در سر پیدا نمی شود مگر آن که این رطوبت آن را خارج می کند و اگر این رطوبت نمی بود، مغز سفت و سخت می شد و کرم می گذارد. 5⃣و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ایمان مى باشد: جمله (لا إ له إ لاّ اللّه) است، که اوّل آن (لا اله) یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه)) است، یعنى؛ مگر خداى یکتا و بى همتا. 📘بحارالا نوار: ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۱۴، به نقل از علل الشّرایع. 📗چهل داستان و چهل حدیث از امام جعفر صادق علیه السلام ╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗ eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a ╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
بچه بازی نیست.mp3
2.99M
#فایل_صوتي_عاشقانه عـ❤️ـشق بازی با خدا، یه دلِ بزرگ و آماده می خواد... باید بزرگ بشیم: تا در حرمِ عشق، راهمون بِدَن. یواش یواش، قلبتُ خالی کن خدا حتماً تمومِ قلبتُ پر میکنه👇 @NASEMEBEHESHT 🌸
💧گاهی هم نه برای اینکه 💧دنبال ازدیاد نعمتیم.... نه از ترس... 💧نه از روی عادت.... نه برای دل خودمان.... 💧تنها برای خــــ💙ــــدا..... بگوییم: ✨"الحمد الله"✨ 💞خدایا شکرت💞 @NASEMEBEHESHT 🌸
💠وَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و اله:إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَكاً يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ يُنَادِي يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِينَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا* وَ يَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِينَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّكُمْ وَ يَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِينَ أَتَاكُمُ النَّذِيرُ وَ يَا أَبْنَاءَ السِّتِّينَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ يَا أَبْنَاءَ السَّبْعِينَ نُودِيَ لَكُمْ فَأَجِيبُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِينَ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ ثُمَّ يَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَاب ُ صَبّا 💚پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: خداوند فرشتهاى را آفريده و هر بامداد مى آيد و فرياد مى زند: 🔮🔹 اى افراد بيست ساله تلاش و كوشش كنيد 🔮🔹و اى سى سالهها زندگى دنيا شما را فريب ندهد 🔮🔹 و اى چهل سالهها براى ديدار خدا چه چيزى آماده كردهايد؟ 🔮🔹و اى پنجاه سالهها خطر به بالاى سرتان رسيده است 🔮🔹 و اى شصت سالهها نزديك است از دنيا برويد 🔮🔹 و اى هفتاد سالگان شما را ندا مى كنند، و شما غافليد، 👌سپس مى گويد: اگر بندگان اهل طاعت و مردان فروتن و كودكان شيرخوار و حيوانات بى گناه، نبودند، عذاب بر سرتان فرو مى ريخت.🤔 📚إرشاد القلوب إلى الصواب ج1ص 31 @NASEMEBEHESHT 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
@NASEMEBEHESHT 🌸 چند روزی از اولین حضورم در نماز تراویح و چشیدن آن سعادت بهشت مانند،گذشته بود که با خود گفتم: چرا قرآن مطالعه را نمی کنم؟ منی که هرکتابی را می خوانم،چرا قرآن را نمی خوانم؟! و با خود گفتم: قرآن را از ابتدا تا انتها بخوان و اگر باز حقیقت را نیافتی خودکشی کن! ترجمه ای از قرآن در منزل بود... من به سراغ قرآن رفتم... با ذهنی خالی و بدون هیچ پیشداوری و با تهی کردن ذهنم از هر گونه تصور پیشین.. نشستم و با احترام قرآن را بدست گرفتم و از سوره الحمد شروع کردم... متن هر آیه را خوانده و سپس ترجمه اش را می خواندم... اینچنین آیه به آیه پیش میرفتم... سبحان الله العظیم! ای خواننده محترم! چگونه برایت بگویم؟ چگونه از بزرگترین و سرنوشت سازترین حادثه عمرم بگویم...این کار برایم هم شیرین ترین کار است و هم سخت ترین... چگونه بگویم که قرآن با من چه کرد؟ به الله قسم... چند صفحه بیشتر پیش نرفته بودم که قرآن با تمام ابهت و ثقل و عظمت و کبریایی اش بر وجودم سیطره یافت.. روح و جسم و جان و عقل و هوش و قلبم را مقتدرانه در دستانش گرفت... چگونه بگویم قرآن با من چه کرد؟ کاش زبانی و بیانی فراتر از این زبان و بیان انسانی ام داشتم تا می توانستم بیانش کنم.. و چگونه می توانم در حالی که آن کلام الله است...الله...سبحانه و تعالی... آیا یک انسان می تواند شرح عظمت کلام پرورگار جهان را تام و تمام بگوید؟ من همچون کودکی بودم که با همبازی هایم "آب بازی"می کردم و به سر و صورت هم آب می زدیم..گاهی غلبه می کردم و گاه مغلوب می شدم...و گمان می کردم این نهایت وجود آب است!! من گمان می کردم بزرگترین حجم آب همان کوزه ایست که از آن آب برمیدارم! ناگهان دریایی آمد و مرا با خود برد! و من فقط نظاره گر عظمت این دریا شدم... دریایی که انتهایش را هرگز نمی بینم... و وقتی عظمت دریا را دیدم گفتم این دیگر بازی نیست و مرا توان بازی نیست!... این بود که خود را رها کرده و به موج سپردم.. من تسلیم شدم... چه بگویم و چگونه بگویم... قرآن مرا -به خدا قسم-به زانو در آورد... قرآن مرا-به سهولت و اقتدار هرچه تمامتر- تسلیم خود کرد... قرآن به من ایمان بخشید.. به من یقین داد... مرده بودم..زنده ام کرد... گریه بودم...خندانم کرد... نبودم...هستی ام بخشید... کور بودم...بینایم کرد... کر بودم...شنوایم نمود... جاهل بودم...آگاهم کرد... مرا که شکاک ترین بودم از هرگونه شک و تردید و انکاری زدود و تهی کرد... بلکه مرا از شک کردن، ناتوان نمود! هرگونه راه گریز و انکار و عناد را به رویم بست... دستم را گرفت و از چاهم بیرون کشید... هر سوالی داشتم جواب داد،هر وسوسه ای را دفع نمود؛ هر شبهه ای را رفع نمود... هر آتش کفری که در من بود به باران هدایتش خاموش نمود... همچون آفتابی بر قلب پژمرده من طلوع کرد...تاریکی اش را شست و بدان نور پاشید... قرآن چیز دیگری بود.. قرآن از جنس این دنیا نبود.. قرآن از جنس دیگری بود...قرآن نه فلسفه بود و نه آن و نه فلان... قرآن چیز دیگری بود... چیز دیگری... منی که با هر کس و هر کتاب و هر استدلال مجادله می کردم،در برابر قرآن به زانو افتادم و ساکت و صامت شدم... دیگر هیچ حرفی برای گفتن نداشتم،هیچ سوال و شبهه ای نبود که قرآن جواب ندهد... چگونه؟ قرآن چگونه و با چه روشی چنین شکاک لجوج عنودی را با اقتدار کامل و سهولت تمام قانع می کند و یقینش می بخشد؟ قرآن چگونه "هدایت" می کند؟ آن چیزی که قرآن آن را "هدایت قرآن"می نامد چیست؟و چگونه عمل می کند؟ برای جواب بدین سوال سترگ،باید هزاران صفحه نوشته شود... و آنچه اینجا در سطوری کوتاه فقط "اشاره"می کنم همچون آن کودکیست که با مشت کوچکش از دریا قطراتی آب برگیرد..نه بیشتر... روش و هدایت قرآن نه از جنس فلسفه است و نه دیگر روشها... یک چیز خاص است...فراتر از روش های بشری...و چرا نباشد در حالی که کلام الله است...کلام الله... و کجا کلام الله با کلام بشر همانند خواهد بود؟ و چگونه اقناع خداوندی با اقناع بشری یکسان خواهد بود؟ منی که با کلام هیچ بشری قانع نمی شدم...با کلام قرآن قانع شدم...سهل و آسان، قرآن با تمام اقتدار بر من غلبه کرد... چگونه بگویم؟ قرآن مرا مسحور کرد! و دوست ندارم این واژه را بکار بگیرم...چون قرآن سحر نیست ؛ کلام الله است... وقتی آن تاثیر شگرف قرآن را می بینی و خودت با تمام وجودت آن را می چشی آن وقت می فهمی که چرا کسانی که اولین بار در زمان نزول وحی قرآن را می شنیدند میگفتند این سحر است! آن منکرانی که در واقع با گفتن این سخن،تاثر عمیق خود را از قرآن بیان می کردند..عجز خود را آشکار می کردند...و اعتراف به اینکه این کلام ،با هیچ کلامی شباهت ندارد. و نمی توانستند پنهان کنند که قرآن با آنها چه کرده است! ادامه دارد @NASEMEBEHESHT 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃داستان پسری که به حرم امام رضا علیه السلام نمیرفت و میگفت باید امام رضا علیه السلام چند قدم به استقبالمون بیاد 📚استاد_دارستانی ✅خیلی خیلی زیباست ، حتما ببینیند اگه دلت شکست التماس دعا @NASEMEBEHESHT 🌸