🍃❤️
اگر مستضعفی ديدی ،
ولي از نان امروزت
به او چيزی نبخشيدی ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر چادر به سر داری ،
ولي از زير آن چادر
به يک ديوانه خنديدی
به انسان بودنت شک کن!
اگر قاری قرآنی ،
ولي در درکِ آياتش
دچارِ شک و ترديدی ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر گفتی خدا ترسي ،
ولي از ترس اموالت
تمام شب نخوابيدي ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر هر ساله در حجّي ،
ولي از حال همنوعت
سوالي هم نپرسيدي ،
به انسان بودنت شک کن!
اگر مرگِ کسی ديدي ،
ولي قدرِ سَري سوزن
ز جاي خود نجنبيدي ،
به انسان بودنت شک کن .🌹
@nasemebehesht 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
کاش یادمان بماند
با شکستن دل دیگران
ما خوشبختتر نميشویم...
کاش بدانیم
اگر دلیل اشک کسيشویم
دیگر با او طرف نیستیم
با خدای او طرفیم...
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘
هدایت شده از فایل و کلیپ نسیم بهشت
4_5861707039855609148.mp3
3.59M
#حتما_گوش_کنید👆
✅ این فایل صوتی که دخترجوان باگوش دادن آن توبهکرد
🔴شما هم به اشتراک گذارنده باشید شاید #دل کسی #لرزید
🔹 #حاج_اقا_دانشمند
@nasemebehesht 🌸
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار #قسمت_۷ -محمدرضا؟؟؟ با چهره ای ترسان گفت: -بله؟؟؟ -قرار شد آروم تر بری!!!
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_۸
به خودم که آمدم روی تخت بیمارستان بودم...
درد را با تمام وجودم حس میکردم...
هنوز هم نمیدانستم چه شده! این درد از چیست...
به قدری درد داشتم که کوچکترین حرکت وجودم را میلرزاند...
به سختی سرم را برگرداندم به دورو برم نگاهی انداختم کمی تفکر کردم...
+آها یادم اومد... یادم اومد!!! ماشین...ترمز بریده...بارون... عروسی... محمدرضا...
بی اختیار فریاد زدم:
-محمد رضا!!!
خواستم بلند شوم که درد کمرم منو از پا درآورد!
-وای...
از صدای بلند من پرستار وارد اتاق شد.
-به هوش اومدین!
-همسرم کجاست...
-آروم باشین...
-چطور آروم باشم...
بالای سرم آمد سرم را وصل کرد و گفت:
-بدنتون درد میکنه؟
-خیلی...
-یکم استراحت کنید این درد بخاطر ضرب دیدگی شدیده یه روز اینجا بمونید خوب میشین...
سعی کردم از روی تخت بلند شوم:
-چی؟یه روز باید اینجا بمونم!! من باید برم...
که پرستار مانع این کارم شد:
-کجا برید شما حالتون خوب نیست...
به گریه افتادم:
-محمدرضا کجاست؟؟؟حالش خوبه؟
-ان شاءالله که خوبه... استراحت کنید تا فردا بتونید مرخص شید وگرنه باید همینجا بمونید.
این را گفت و از اتاق بیرون رفت...
انقدر گریه کردم که خوابم برد...
#ادامہ_دارد...
#رمان_مذهبی...
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
کپی بدون لینک کانال مجاز نیست 🚫
#رمان_منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_۹
لمس دستی روی دستانم مرا از خواب بیدار کرد...
نمیدانم این سرم چه بود انگار تمام روز را خواب بودم...
-سلام عزیزم.
-مامان...
-خوبی؟؟بدنت درد میکنه هنوز؟
-بهترم...
-خداروشکر...
-محمدرضا کجاست؟؟؟
-اونم مثل تو توی یه اتاق دیگست...
-حالش خوبه؟
نفسش را با شماره بیرون داد و گفت:
-خوب میشه...
صدای باز شدن در آمد پرستار وارد اتاق شد...
-حالتون خوبه؟بدن درد یا سردرد ندارین؟
-نه فقط یکم بدنم درد میکنه
-بخاطر ضرب دیدگیه...جاییتونم نشکسته خوشبختانه شما زیاد ضرب ندیدید...
-یعنی...
به نفس نفس افتادم.:
-یعنی همراهم خیلی ضرب دیده؟
-خیلی نه...
سریع بحث را عوض کرد:
-شما میتونین برید خونه از الان به بعد مرخصین...
این را گفت لبخندی زد و از اتاق بیرون رفت...
به کمک مادرم بلند شدم...
-مامان؟
-بله؟؟
-لباس عروسم کو...
ساکت ماند!
-اینا چیه تنمه...
-بیا بریم خونه برات توضیح میدم...
-بریم خونه؟
-پس کجا؟
-محمدرضا چی؟؟؟؟
-اون باید بیشتر استراحت کنه
-میخوام ببینمش.
-نمیشه.
-خونه نمیام.
-فاطمه زهرا...
-تو برو محمد رضا که مرخص شد باهم میاییم.
مادرم ساکت ماند...اشک در چشم هایش جمع شد دیگر کلمه ای حرف نزد به راه خودم ادامه دادم. از اتاق بیرون رفتم با جمعیت دوست و آشنا روبه رو شدم:
-فاطمه زهرا!!!
-خوبی؟
-حالت خوبه؟
-جاییت درد نمیکنه؟
-مرخص شدی؟
بدون توجه به حرف کسی سمت پرستار رفتم:
-ببخشید کجا میتونم همسرمو ببینم؟
-متاسفم ولی شماا نمیتونین ایشون رو ببینین...
-چرا؟؟؟
-ایشون هنوز به هوش نیومدن!
-کدوم اتاقه...
-بهتره شما برید خونه و استراحت کنید...
-ای بابا... تو این بیمارستان یکی نیست جواب منو بده!!؟؟؟؟
#ادامہ_دارد...
#رمـان_مـذهبـــی...
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
کپی بدون لینک کانال مجاز نیست🚫
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
﴾﷽﴿ #رمان_منو_بہ_یادت_بیار #قسمت_۱ 🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃 در پوست خودم نمیگنجم امروز عروسی من و قشنگ ترین دختر
ریپلای به قسمت اول رمان منو به یادت بیار👆👆
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
🔻
✔️با خودت #تکرار کن؛
« " من انتخاب می کنم که غنی
و ثروتمند ودارا باشم و همه خیر و
برکت خویش را می طلبم
"خداونداسپاسگزارم"
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘
شباهت دل ❤️ با آب 💧
در حیرتم از خلقت آب،
اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند.
اگر با آتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است، و در تنهایی مرده و گرفته است...
"باهم" بودن هایمان را قدر بدانیم...🙏
@nasemebehesht 🌸
⛔️ غـیـبـت کـردن ممنـوع ⛔️
🍁 غـیـبـت نکنید،
بعضی از شما بعضی دیگر را !
( سوره حجرات_ آیه ۱۲ )
🔴 #موضوع_جلسه= بردن آبروے مؤمن
🔴 #رئیس_جلسه= شـیـطـان
🔴 #دبیر_جلسه= نفس اماره
🔴 #منشی_جلسه= هواے نفس
🔴 #زمان_جلسه= وقت بیکاری
🔴 #مکان_جلسه= هر جا خـــدافراموش شود
🔴 #پذیرایی_جلسه= گوشت مردار برادران دینی
💖 امـامـ سـجـاد ( علیه السلام ):
〖در شگفتم از کسے که از خوردن غذایی که برایش ضرر دارد پرهیز مےکند ...
اما از گناه که به او زیان مےرساند پرهیز نمےکند 〗
📚 میزان الحکمه،ج۴
#ترک_گناه
🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج⛅️
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝
فوروارد یادتون نره
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
نقطه سر خط_26.mp3
5.42M
#نقطه_سر_خط 6
👌آدمیـــت یعنی؛
به کمک کسی بری، آبروی کسیُ بخری؛ که وقتِ نیازت به کمکت نیــومد!
✨ بَدی دیگران به ما، فرصتیِ برامون تا شبیه " الـلّـه " بشیم.
❣این فرصتُ از دست ندیم
@nasemebehesht 🌸
هدایت شده از 💦نــسیـــــــم بهشـــــــت💦
💠 مسلمان بی نماز دلش تاریک و ظلمانیه حتی اگه فرد به ظاهر خوبی باشه ...
✨✨✨✨
💢 براى هر چيز، چراغى است و چراغ دل مؤمن، نمازهاى پنجگانه است.
💖پیامبر اکرم(ص)💖
@nasemebehesht 🌸
#تلنگر
❌ هموطن عزیز، نمیشه بخاطر:
🔺ربنای شجریان و..
🔺رفع حصر و..
🔺ورود زنان به ورزشگاه و..
🔺دیوار نکشیدن تو خیابونا و..
🔺فیلتر نشدن تلگرام و این چیزا رای بدی...
بعد هم انتظار گرون نشدن #دلار و ایجاد #شغل و توسعه #اقتصادی و ساخت #مسکن و ... داشته باشی!
╔══ ⚘ ════ ⚘ ══╗
eitaa.com/joinchat/961347592Cde0bac8f2a
╚══ ⚘ ════ ⚘ ══╝