eitaa logo
ایةالله بهجت (ره) ایةالله مجتهدی (ره)
2.2هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
43 فایل
ھوﷻ 🆔 @Ad_noor1 👈ارتباط ✅کپی ازاد 💌دعوتید👇 مجموعه ای ازسخنرانی ها ونصایح و مطالب اخلاقی وکلام اساتید اخلاق ایت الله بهجت وایت الله مجتهدی تهرانی ره🌱🦋
مشاهده در ایتا
دانلود
✅پاسخ پیامبر صلی الله علیه و آله به هفت سؤال 🛑شخصی به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و سؤالات خود را این گونه مطرح کرد. ١. چه چیزی سنگین‌تر از آسمان است؟ ٢. چه چیزی پهناورتر از زمین است؟ ٣. چه چیزی غنی‌تر و پرمایه‌تر از دریاست؟ ٤. چه چیزی سوزان‌تر از آتش است؟ ٥. چه چیزی سردتر از زمهریر (هوای بسیار سرد) است؟ ٦. چه چیزی سخت‌تر از سنگ است؟ ٧. چه چیزی تلخ‌تر از زهر است؟ 🛑پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود؟ ١. سنگین‌تر از آسمان، تهمت زدن به انسان پاک است؛ ٢. وسیع‌تر از زمین، حق است؛ ٣. غنی‌تر و بی نیازتر از دریا، دل قانع است؛ ٤. سوزان‌تر از آتش، شاه ستمگر است؛ ٥. سردتر از زمهریر، نیاز پیدا کردن و محتاج شدن به آدم پست است؛ ٦. سخت‌تر از سنگ، دل منافق است؛ ٧. تلخ‌تر از زهر، استقامت در برابر دشواریهای روزگار است. 📚لئالی الاخبار، محمد نبی تویسركانی، قم، المكتبة المحمدیه، ج 5، ص 245؛ ر. ك: معانی الاخبار، صدوق، تهران، مكتبة الصدوق، ص 177.
🌼تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها سبب عفو و بخشش ✍امام صادق علیه السلام: مَنْ سَبَّحَ تَسْبِیحَ فَاطِمَةَ سلام الله علیها قَبْلَ أَنْ یثْنِی رِجْلَیهِ مِنْ صَلاَةِ اَلْفَرِیضَةِ غُفِرَ لَهُ وَ یبْدَأُ بِالتَّکبِیرِ. هر که بعد از نماز واجب و قبل از آن که روی از قبله برگرداند، خداوند متعال را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مورد تقدیس قرار دهد و تسبیح را با الله اکبر آغاز نماید، خداوند او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد. 📚 بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۳۲
📚 ﷽ 📚 🔹اگر انسان به درونِ خود نگاه کند، مشغلهٔ بسیاری دارد؛ منتها وقتی انسان به درون خود نمی‌پردازد، خودش را فارغ می‌پندارد؛ که اگر در شبانه‌روز یک ساعت هم بی‌کار شد، می‌گوید: این بی‌کاری را چکار کنیم؟! خیلی‌ها از دردِ بی‌کاری می‌نالند! بی‌کاری آدم را زجر می‌دهد. 🔹ولی اولیای خدا دیگر بی‌کار نیستند، کارِ مهم دارند؛ دل‌شان فارغ نیست؛ تجلیّاتِ الهی به قلب‌شان می‌شود، این است که اصلاً به دل مشغول‌اَند. 🔹عن‌قریب تمامِ مشغله‌ها تمام می‌شود و در آخر ماییم و دل!
🖌به کسی نگر که ظلمت بزداید از وجودت ... 💘
📚 ﷽ 📚 🔸مسئلهٔ قیامت و معاد از مهم‏‌ترین مسائلی است که محلّ سؤال هست: "عَمَّ یتَساءَلُونَ"؟ [نبٲ، ۱]؛ "قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظیم٭أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُون‏" [ص، ۶۷،۶۸]‏؛ آن‌جا خبرِ مهمّی است! 🔸قبرستان، مدرسه است! ما وقتی واردِ قبرستان می‌شویم، فاتحه‌ای می‌خوانیم و عرضِ ادبی می‎‌کنیم؛ این وظیفهٔ ماست، امّا یک گفتگویی هم داریم: "یا أَهْلَ‏ لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ كَیفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه" [جامع‌الأخبار (للشعیری)، ص۵۰: "عَنْ أَصْبَغَ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ‏ كُنْتُ مَعَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیهِ السَّلَامْ فَمَرَّ بِالْمَقَابِرِ فَقَالَ عَلِی عَلَیهِ السَّلَامْ السَّلَام ُ عَلَی أَهْلِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّه‏..."]؛ شما را به "لا اله الا الله" قسم بگویید که آن‌جا چه خبر است؟ 🔸پس معلوم می‎ شود که می‌توان با اموات رابطه برقرار کرد. اگر ما با اموات رابطه برقرار نکنیم ـ فقط یک فاتحه بخوانیم و برگردیم ـ این‌که مدرسه نشد! این دستورِ دینیِ ما هست یا نیست؟ این ـ معاذالله ـ لغو است؟ یا ما می‎‌توانیم با این‌ها حرف بزنیم و چیزی یاد بگیریم؟ کسی که "فقط" برای فاتحه خواندن به قبرستان می‎‌رود، خیلی با آن‌ها فرقی ندارد! 🔸مسئلهٔ معاد اصلاً برای ما مطرح نیست! ما فقط در حدّ عادی فکر می‌کنیم؛ امّا درواقع این‌طور نیست! فرمود این مسئله خیلی مهم است. عالَم مثلِ حلقاتِ ریاضی دقیق و منظّم است، من آن‌را بی‌خود خلق نکردم که هر کسی بیاید بخورَد و هر کاری می‎‌خواهد بکند و بمیرد؛ حساب و کتابی هست!
✅ دستورالعمل های مرحوم آیت الله العظمی آقا سید علی قاضی رضوان الله علیه در سه و و المبارک و اهمیت دادن به و های یومیه. 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
💠 یک غواصی کوتاه 🔹 زندگی ما یک غواصی کوتاه است تا ته دریای وجود. هر در و گوهری که بخواهی آنجاست.موقعی که نطفه انسان منعقد می شود، مثل آن است که غواص داخل آب می پرد. وقتی می رسد به کف دریا و در و مروارید را می بیند، همان سن پانزده سالگی و فصل بلوغ است و البته اول امتحان. 🔹 موقع مرگ، وقتی است که جمع کرده یا نکرده، دیگر باید برود بالا، روی آب..... این بدن همچون قطعه سنگی است که به غواص وصل می کنند تا برود به زیر آب، بعد که رفت زیر آب این قطعه سنگ را از او جدا می کنند تا سریع بیاید بالا. 🔹می گوییم:«انا لله و انا إليه راجعون» یعنی:برگشت، قطعی است. کسی که از دنیا می رود مثل غواصی است که به روی آب برگشته. نگاه کن ببین مروارید دارد یا نه؟ اگر مروارید همراهش بود جشن بگیر، ،اگر دست خالی بود عزا بگیر.......
✨﷽✨ 🔴 «اول به خودت نگاه کن!» ✍مردی متوجه شد که شنوایی گوش همسرش کم شده است ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده‌ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسرِ مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟” و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“ گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیب‌هایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است. ...
📸 عکس جدید از آرامگاه شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید پورجعفری - گلزار شهدای کرمان
✨﷽✨ ✍️مردی پسر بسیار متین و مؤدبی داشت. روزی پسر به پدرش گفت: آیا پسری از من بهتر و مؤدب‌تر در دنیا هست؟ پدر گفت: صبر کن به زودی پاسخ خود را خواهی یافت. پدرش او را به عکاسی برد و از عکاس خواست عکسی از پسرش بگیرد تا آن عکس را در خانه‌شان بزنند. عکاس بیش از 30 بار از او عکس گرفت ولی پسر عکس را نپسندید. سرانجام به این نتیجه رسیدند بین دو عکس خوب از این 30 عکس، یکی را برای چاپ انتخاب کنند. عکسی که انتخاب شد از نظر موقعیت چهره در تبسّم و خیرگیِ چشم به دوربین کاملاً شبیه هم بود، فقط یکی از عکس‌ها مختصری در زاویهٔ یک ابرو متفاوت بود و همین باعث بهتر دیده‌شدن عکس شده بود. بعد از عکاسی پدر به پسر گفت: پسرم! چنان که دیدی از بین 30 عکس، یک عکس با اختلاف جزئی بهترین عکس از تو شد، پس بدان! هر رفتار و حرکتی هم که انسان دارد با سرسوزنی تغییر مثبت بهترین رفتار او می‌شود. مثال: وقتی برای پدر چایی می‌آوری یک رفتارِ خوب است، وقتی با تبسّم این چایی را بیاوری زیباتر می‌شود. اگر بر این تبسّم قدری وَقار و سنگینی در حرکت بیفزایی و در زمان چایی‌دادن قدری بیشتر خم شوی بهتر از قبل می‌شود و اگر در زمان آوردنِ چایی زانو بزنی و چای را در جلوی پدر بگذاری بهتر بهتر می‌شود... 💥پسرم! بیندیش از این بهتر هم که من گفتم می‌شود به پدر چایی داد. چنانچه از هر عکسی که انسان از خودش می‌گیرد اگر تلاش کند بهتر از آن هم می‌تواند از خودش عکس بگیرد. پسرم بدان! چنانچه انسان برای بدشدن تا بی‌نهایت جای دارد، برای نیک‌شدن هم تا بی‌نهایت راه و جای دارد. ‌ 💜 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 💜
✅ عاشقانه شهدایی🌹 ♥️🍃 ... 🍃♥️ 🌹🍃شهید سیاهکالی به روایت همسر🍃🌹 🍃قسمت77 قرارشددردوبرگه ی جداازهم دووصیت نامه بنویسد،یکی عمومی برای دوستان،همکاران ومردمی که بعدامیخوانند،یکی هم خصوصی برای من،پدرومادرهایمان،برادرها،خواهرهاواقوام نزدیک. شروع کردبه نوشتن.دست به قلم خوبی داشت.چون تازه دوش گرفته بود،آب ازسروصورتش روی برگه هامیچکید. گفتم:"حمید!توروخداروان بنویس.زیادپیچیده اش نکن.خودمونی بنویس تاهمه بتونن راحت بخونن."سرش راازروی برگه هابلندکردوخندید. بعدهم به شوخی گفت:"اتفاقامیخوام آن قدرسخت بنویسم که روی توکم بشه!چون خیلی ادعای سوادمیکنی." وصیت نامه رابدون پاکنویس کردن خیلی روان وبدون غلط نوشت.یک صفحه ی کامل شد.دست نوشته اش رابه من دادوگفت:"بخون ببین چه جوریه؟" شروع کردم زیرلب خواندن:"باسلام وصلوات برمحمدوآل محمد(ص).اینجانب حمیدسیاهکالی مرادی فرزندحشمت ا..،لازم دیدم تاچندجمله ای راازباب درددل درچندسطرمکتوب نمایم.ابتدالازم است بگویم دفاع ازحرم حضرت زینب سلام ا...علیهارابرخودواجب میدانم وسعادت خودراخط مشی این خانواده دانسته وازخداوندمیخواهم تامرادراین راه ثابت قدم بدارد..." اشکم جاری شد.هرچه جلوترمیرفتم گریه ام بیشترمیشد."...امامن مینویسم تاهرآن کس که میخواندیامیشنودبداندشرمنده ام ازاین که یک جان بیشترندارم تادرراه ولی عصر(عج)ونایب برحقش امام خامنه ای(مدظله العالی)فداکنم..." اشکهایم راکه دیدگفت:"نشدخانوم!گریه نکن.بایدمحکم وبااقتداروصیت نامه روبخونی.حالابلندشوبایست.میخوام باصدای بلندبخونی.فکرکن بین جمعیت ایستادی داری وصیت نامه ی همسرشهیدمیخونی!" وادارم کردهمان شب باصدای بلندده باروصیت نامه اش رابخوانم.وقتی تمام شد،دفترشعرش راخواست.عاشورای همان سال یک شعرسروده بود.سه بیت ازهمان اشعارپایین برگه نوشت وبعدتاریخ زد:"نوزده آبان ماه94".زیرتاریخ هم جمله همیشگی"وکفی بالحلم ناصرا"رانوشت-وخداکفایت میکندبرای صابران-.همیشه وقتی اوضاع زندگی سخت میشدیاازچیزی ناراحت بودهمین جمله رامیگفت وآرام میگرفت. موقع نوشتن وصیت نامه ی خصوصی گفتم:"حمید!شایدمن مادرشده باشم.چند جمله ای برای بچه مون بنویس.اگراسمی هم مدنظرداری یادداشت کن."همیشه حرف بچه میشد،میگفت:"چون خودم دوقلوهستم،بچه های من دوقلومیشن.فرزانه سیب بخوردوقلوهامون خوشگل بشن."داخل وصیت نامه برای فرزندپسردوتااسم به نیت رسول ا...(ص)نوشت:"محمدحسام"و"محمداحسان". خیلی دوست داشت اگرپسردارشدیم مداحی یادبگیردوحافظ قرآن باشد.برای دخترهم نام"اسماء"راانتخاب کرده بود.میگفت دوست دارم روزقیامت دخترم رابه اسم کنیزفاطمه زهراسلام ا...علیهاصداکنند.همین اسم هارا داخل برگه جداگانه وسط قرآن روی طاقچه گذاشته بود.پشتش بادست خط خودش نوشته بود:"خدایافرزندی صالح،سالم،زیباوباهوش به من عطاکن." به خط آخرکه رسید،گفتم:"عزیزم!معمولاهمسران شهداگله دارن که نتونستن دل سیرهمسرشون روببینن.آخروصیت نامه بنویس که اگرشهیدشدی اجازه بدن نیم ساعت باپیکرتوتنهاباشم."خودم هم باورم نمیشدآن قدرقضیه جدی شده که حتی به این لحظه هم فکرمیکنم.درمخیله ام هم نمی گنجیدکه چطوراین حرفهارابه زبان آوردم انگارفرددیگری درکالبدم رفته بودوازجانب من سخن میگفت.تاکجاپیش رفته بودم که حتی به بعدازشهادتش هم فکرمیکردم. خواهشم راقبول کرد.آخروصیت نامه نوشت:"اجازه بدهیددقایقی همسرم کنارپیکرم تنهاباشد."وصیت نامه هاراوسط قرآن گذاشتم.بادلی پرازآشوب ودلهره گفتم:"اینهاامانت پیش من می مونه.ان شاءا... که صحیح وسالم برمیگردی وخودت ازهمین جا برمیداری." چهارشنبه صبح که سرکاررفت،کل روزمن بودم ووصیت نامه های حمید.خط به خط میخواندم وگریه میکردم.به انتهاکه میرسیدم دوباره ازاول شروع میکردم.تک تک جمله هایش برایم شبیه روضه بود.ازسرکارکه آمد،حس پرنده ای راداشت که میخواهدازقفس آزادبشود.گفت:"امروزبرگه ای دادن که بایدمحل دفن وکسی که خبرشهادت رواعلام میکنه مشخص میکردیم.نوشتم که وصیت نامه هام روسپردم به خانمم.محل دفن روهم اول نوشته بودم وادی السلام نجف! امابعدبه یادتوومادرم افتادم.فکرکردم که تاب دوری من روندارید.خط زدم نوشتم گلزارشهدای قزوین." نفس عمیقی کشیدم وباصدای خش داربه خاطر گریه های این چندروزگفتم:"خوب کردی،وگرنه من همه ی زندگی رومی فروختم،می اومدم نجف که پیش توباشم &ادامه دارد... ❌❌کپی رمان بی اجازه ممنوع❌❌ 🔅سلامتی (عج)صلوات🔅 •┈┈••✾❀🌺❀✾••┈┈• 🔅نسیـــم بهشـــت 🔅 @nasemebehesht
هدایت شده از 🗞️
دل بیقرار نیست “ادا در می آوریم”😔 چشم انتظار نیست “ادا در می آوریم”😔 بر لب دعای ندبه… و دل غرق شهوت است این انتظار نیست “ادا در می آوریم”😔 آقا محب واقعی ات در میان ما یک از هزار نیست “ادا در می آوریم🍂