eitaa logo
الهادی
21.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
914 ویدیو
43 فایل
🔻 درگاه‌های نشر آثار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی و همچنین لینک دانلود نرم‌افزار الهادی در صفحه زیر موجود است: www.al-hady.ir 📩دریافت نظرات: http://al-hady.ir/page/a
مشاهده در ایتا
دانلود
💠«زمزمه سحری»💠 🔻شعری از حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در وصف مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه: 🔸داشتم زمزمه اى وقت سحر که چرا رفته ز آه من اثر؟ 🔹دیده من ز چه یارى نکند؟ دل شب آینه کارى نکند؟ 🔸بس که دلخسته ام و افسرده سیل غم هستى من را برده 🔹نه دلم شاد و نه جانم آباد داد ازین خسته دلى ها! فریاد! 🔸غرقه در فکر و غم و غصه بُدم که چه مى خواستم اول، چه شدم! 🔹یادم آمد به زمانهاى قدیم که دلم بود مرا یار و ندیم 🔸از خدا مى طلبیدم شب و روز حکمت و علم و عمل، جذبه و سوز 🔹تا مرا لطف خدا شد هادى یافتم ز امر پدر استادى 🔸وه چه استاد که از لطف إله چهره اش جلوه اسماءالله 🔹خال هندو، رخ کشمیرى داشت صولت حیدرى و شیرى داشت 🔸عالم و عارِف و آسوده ز غیر فارغ از مسجد و میخانه و دیر 🔹لطف بى حد ز کرم داشت به ما این همه بود ز الطاف خدا 🔸چون به کارم گره اى مى افتاد مى شدم زود به نزد استاد 🔹کاى همه بود و نبودم! چه کنم؟ جلوه کشف و شهودم! چه کنم؟ 🔸گره افتاده به کارم، مددى وه چه دلخسته و زارم، مددى 🔹خضر عیسى دم من باش که دل شده از تشنگى خویش خجل 🔸اى شفا بخش دل بیمارم مددى کن که نیفتد بارم 🔹یاد او سبز! که یادم مانده است آنچه گفته است و برایم خوانده است 🔸نکته هایش همه چون دُرّ و گهر همه آیات و روایات سفر 🔹سفر از خویش نه از شهر و بلد سفر از کثرت موهوم و عدد 🔸سفرى با قدم صدق و صفا به تماشاى امامان هدى 🔹گفت رازى به زبانى ساده مرد علم و ورع و سجّاده 🔸اندر این راه که بس باریک است تکروى عاقبتش تاریک است 🔹چه خطرهاست در این بیشه که شیر نرهد جز به عنایات امیر 🔸من و تو همسفر و همراهیم در پى وصل و لقاء اللّهیم 🔹یاعلى گوى و بده دست به من تا برون آیى از این رنج و محن 🔸مددى خواسته ام در کارت هیچ کس را نرسد انکارت 🔹دست در دست من ار بگذارى خویش را هم به خدا بسپارى 🔸راهى وادى جان خواهى شد آنچه حق خواسته، آن خواهى شد ‌ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @Nasery_ir ‌ ‌
‍ * 🔻سروده ای زیبا از حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری، در مورد خاک قم و حضرت معصومه سلام الله علیها: ▫️خاك قم ای عرش همه خاكيان مايه خمير همه افلاكيان ▫️قبله معبود و حريم امان عُش امامان و امام زمان ▫️خاك شدي در ره دخت علي خاك شده در تو هزاران ولي ▫️بوسه زدي بر كف پايش به راه وه كه چه لطفي به تو دارد اله ▫️گوهر پاكي بدي اي تابناك عرش ‌نشين گشته اي خاك پاك ▫️دختر دين، پاي به فرق تو زد فرق به پاي تو زدن مي سزد ▫️خاك ببين تا به كجا مي رسد خاک ببين چون به سماء مي رسد ▫️اين همه لطفي كه به خاك قم است از قدم نور مه هفتم است ▫️نور دل مردم و نور حقي اي به تو معلوم سعيد از شقي ▫️نام تو معصومه نهاده است حق فارقه ظلمت شام از شفق ▫️پرده نشين صفت «يا خفي» حسن تو بر حسن خدا مكتفي ▫️جاه و جلال و جبروت تو را كس چه شنيده است به ارض و سما ▫️مصدر افعالي و صرّاف جود مايه دلگرمي حق در وجود ▫️مفتخر از پاكي تو امهات مادر اركاني و ام جهات ▫️درس طهارت كه دهي بر همه يك دو سه جمله بود از فاطمه ▫️پاك بگو پاك شنو پاك بين پاك بينديش و طهارت گزين ▫️من كه ندارم گله از بخت خويش يافتم آسان ز تو هر سخت خويش ▫️ريزه خور سفره جود تو ايم قطره ناچيز ز بود تو ايم ▫️پاي مكش از سر ما هيچ گاه تا نشود عاقبت ما تباه ▫️دي كه نشستم بر او رو به رو گفت ضميرم سخني نقل از او ▫️«جعفر» ما كار به سامان رسد نوبت احسان به غلامان رسد ▫️هر كه غلام در اين خانه شد در دو جهان گوهر يكدانه شد ▫️حاجت اگر هست تو را گو به ما تا بستانيم ز حق بر شما ▫️پرسي اگر اينكه چه خواهي به سير خواه شود عاقبتت ختم خير ▫️هر چه ز ما خواسته اي باك نيست معرفتي خواه كه در خاك نيست ▫️پر شود از غصه و غم گر دلت حل شود از جانب ما مشكلت ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺شناسه رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌
* 💠 جان و جانانه 💠 بند اول 🔸دوش رفتم سحر به میخانه تا دهندم یکی دو پیمانه 🔹دیدم آنجا رجال لا تلهی مات و مبهوت همچو پروانه 🔸عده ای سر به کف ز خویش خجل عده ای چون ستون حنانه 🔹از خیالات رسته و فارغ فارغ از داستان و افسانه 🔸ناگهان این صدا چو رعد مهیب خواست از گوشه های خمخانه 🔹لمن الملک ایها العشاق همه گفتند جان و جانانه 🔸رفتم از هوش و مدتی خاموش بودم از نعره های مستانه 🔹چو بهوش آمدم سر من بود روی زانوی صاحب خانه 🔸اشک شوق از دو چشم من می ریخت که درختی عجب شد این دانه 🔹گفتمش نام خود بگو بامن تابگویم به خویش و بی گانه 🔸گفت نام مرا نوشته قلم روی گلها و بال پروانه 🔹چون به پروانه گفتم این مطلب دست بر سر کشید شکرانه 🔸پرزنان از زمین چو بر میخواست سخنی گفت و رفت سلانه 🔹که علی پرده دار لم یزلی است هرچه خواهی بخواه دست علی است ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
🔻شعر از چيزهايي است که در عرب مرسوم بوده است و هنوز هم هست. شعرا انواع دارند، بعضي از آن‌ها اگر بروند فکر کنند، فردا چيز خوبي مي آورند؛ ولي بعضي بديهه‌گو هستند، یعنی در همان لحظه شعر را می گویند. 🔸 رسول خدا در روز غدير به حسان بن ثابت فرمودند: شعر بخوان. حسان بديهه‌گو بود همان وقت شعر بلندی در مورد واقعه غدیر و در وصف امیر المومنین علیه السلام گفت [و به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد]. 🔹 مرحوم امام خميني رضوان الله علیه نیز بديهه گو بودند، مثلا بعضي از شعرها را که سروده بودند همان وقت کنار روزنامه نوشته بودند خيلي خط‌خطي هم نکرده بودند، خط خود ايشان بود، وقتي پخش شد ديدم هم خط خود ايشان بود و هم معلوم است نشستند و يک رديف گفتند: «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» کنار يک روزنامه اين شعر را نوشتند و آن را تمام کردند. 🔹 [شاعر می‌گوید] : لاف يک رنگي چو زد با قنبرش خورشيد را / تا ابد هر شب بدين دعوي به زندانش کنند خورشيد چون لاف يک رنگي با قنبر غلام حضرت علی زده است حالا او را تا ابد شب ها به زندان مي فرستند! 🔸 جا دارد انسان اين شعر را به اين مضمون محضر اميرالمؤمنين بخواند. اين شعر را هم لطيف گفته است: جان دگرم بخش که آن جان که تو دادی / چندان ز غمت خاک به سر ريخت که تن شد آن جاني که دادی اينقدر ور رفت که تن خاکی شد... ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عنوان: می‌شود و نمی‌شود 🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین ناصری ⏱ زمان: ۴ دقیقه 🗓 تاریخ: ۱۳۹۷/۷/۱۰ 🔺 @nasery_ir ‌ ‌
* 💠 جان و جانانه 💠 بند اول 🔸دوش رفتم سحر به میخانه تا دهندم یکی دو پیمانه 🔹دیدم آنجا رجال لا تلهی مات و مبهوت همچو پروانه 🔸عده ای سر به کف ز خویش خجل عده ای چون ستون حنانه 🔹از خیالات رسته و فارغ فارغ از داستان و افسانه 🔸ناگهان این صدا چو رعد مهیب خواست از گوشه های خمخانه 🔹لمن الملک ایها العشاق همه گفتند جان و جانانه 🔸رفتم از هوش و مدتی خاموش بودم از نعره های مستانه 🔹چو بهوش آمدم سر من بود روی زانوی صاحب خانه 🔸اشک شوق از دو چشم من می ریخت که درختی عجب شد این دانه 🔹گفتمش نام خود بگو بامن تابگویم به خویش و بی گانه 🔸گفت نام مرا نوشته قلم روی گلها و بال پروانه 🔹چون به پروانه گفتم این مطلب دست بر سر کشید شکرانه 🔸پرزنان از زمین چو بر میخواست سخنی گفت و رفت سلانه 🔹که علی پرده دار لم یزلی است هرچه خواهی بخواه دست علی است ‌ ‌‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
هدایت شده از الهادی
💠«زمزمه سحری»💠 🔻شعری از حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در وصف مرحوم آیت الله سید عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه: 🔸داشتم زمزمه اى وقت سحر که چرا رفته ز آه من اثر؟ 🔹دیده من ز چه یارى نکند؟ دل شب آینه کارى نکند؟ 🔸بس که دلخسته ام و افسرده سیل غم هستى من را برده 🔹نه دلم شاد و نه جانم آباد داد ازین خسته دلى ها! فریاد! 🔸غرقه در فکر و غم و غصه بُدم که چه مى خواستم اول، چه شدم! 🔹یادم آمد به زمانهاى قدیم که دلم بود مرا یار و ندیم 🔸از خدا مى طلبیدم شب و روز حکمت و علم و عمل، جذبه و سوز 🔹تا مرا لطف خدا شد هادى یافتم ز امر پدر استادى 🔸وه چه استاد که از لطف إله چهره اش جلوه اسماءالله 🔹خال هندو، رخ کشمیرى داشت صولت حیدرى و شیرى داشت 🔸عالم و عارِف و آسوده ز غیر فارغ از مسجد و میخانه و دیر 🔹لطف بى حد ز کرم داشت به ما این همه بود ز الطاف خدا 🔸چون به کارم گره اى مى افتاد مى شدم زود به نزد استاد 🔹کاى همه بود و نبودم! چه کنم؟ جلوه کشف و شهودم! چه کنم؟ 🔸گره افتاده به کارم، مددى وه چه دلخسته و زارم، مددى 🔹خضر عیسى دم من باش که دل شده از تشنگى خویش خجل 🔸اى شفا بخش دل بیمارم مددى کن که نیفتد بارم 🔹یاد او سبز! که یادم مانده است آنچه گفته است و برایم خوانده است 🔸نکته هایش همه چون دُرّ و گهر همه آیات و روایات سفر 🔹سفر از خویش نه از شهر و بلد سفر از کثرت موهوم و عدد 🔸سفرى با قدم صدق و صفا به تماشاى امامان هدى 🔹گفت رازى به زبانى ساده مرد علم و ورع و سجّاده 🔸اندر این راه که بس باریک است تکروى عاقبتش تاریک است 🔹چه خطرهاست در این بیشه که شیر نرهد جز به عنایات امیر 🔸من و تو همسفر و همراهیم در پى وصل و لقاء اللّهیم 🔹یاعلى گوى و بده دست به من تا برون آیى از این رنج و محن 🔸مددى خواسته ام در کارت هیچ کس را نرسد انکارت 🔹دست در دست من ار بگذارى خویش را هم به خدا بسپارى 🔸راهى وادى جان خواهى شد آنچه حق خواسته، آن خواهى شد ‌ 🔺کانال رسمی حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @Nasery_ir ‌ ‌
💠 جدید حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری با عنوان: نگاهی دیگر به ویروس کرونا 👉 @nasery_ir ‌ ‌
هدایت شده از الهادی
‍ * 🔻سروده ای زیبا از حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری، در مورد خاک قم و حضرت معصومه سلام الله علیها: ▫️خاك قم ای عرش همه خاكيان مايه خمير همه افلاكيان ▫️قبله معبود و حريم امان عُش امامان و امام زمان ▫️خاك شدي در ره دخت علي خاك شده در تو هزاران ولي ▫️بوسه زدي بر كف پايش به راه وه كه چه لطفي به تو دارد اله ▫️گوهر پاكي بدي اي تابناك عرش ‌نشين گشته اي خاك پاك ▫️دختر دين، پاي به فرق تو زد فرق به پاي تو زدن مي سزد ▫️خاك ببين تا به كجا مي رسد خاک ببين چون به سماء مي رسد ▫️اين همه لطفي كه به خاك قم است از قدم نور مه هفتم است ▫️نور دل مردم و نور حقي اي به تو معلوم سعيد از شقي ▫️نام تو معصومه نهاده است حق فارقه ظلمت شام از شفق ▫️پرده نشين صفت «يا خفي» حسن تو بر حسن خدا مكتفي ▫️جاه و جلال و جبروت تو را كس چه شنيده است به ارض و سما ▫️مصدر افعالي و صرّاف جود مايه دلگرمي حق در وجود ▫️مفتخر از پاكي تو امهات مادر اركاني و ام جهات ▫️درس طهارت كه دهي بر همه يك دو سه جمله بود از فاطمه ▫️پاك بگو پاك شنو پاك بين پاك بينديش و طهارت گزين ▫️من كه ندارم گله از بخت خويش يافتم آسان ز تو هر سخت خويش ▫️ريزه خور سفره جود تو ايم قطره ناچيز ز بود تو ايم ▫️پاي مكش از سر ما هيچ گاه تا نشود عاقبت ما تباه ▫️دي كه نشستم بر او رو به رو گفت ضميرم سخني نقل از او ▫️«جعفر» ما كار به سامان رسد نوبت احسان به غلامان رسد ▫️هر كه غلام در اين خانه شد در دو جهان گوهر يكدانه شد ▫️حاجت اگر هست تو را گو به ما تا بستانيم ز حق بر شما ▫️پرسي اگر اينكه چه خواهي به سير خواه شود عاقبتت ختم خير ▫️هر چه ز ما خواسته اي باك نيست معرفتي خواه كه در خاك نيست ▫️پر شود از غصه و غم گر دلت حل شود از جانب ما مشكلت ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺شناسه رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری در شبکه‌های اجتماعی: 🔘 @nasery_ir ‌ ‌
💠 طبع شعر سالک 🔻 کسی که با مطالعه و تمرین کردن طبع شعر پیدا کند این یک طبع شعر است و یک [نوع دیگر] طبع شعر این است که در اثر سیر و سلوک‏ پیدا می ‏شود و این مهم است. 🔸 حضرت ابوی [آیت الله ناصری] روایتی را می‏ خواندند که هر مؤمنی در گوشه ‏ای از قلبش جائی برای شعر دارد و هنگامی که مقداری از مراحل سیر و سلوک را پشت سر گذاشت طبعش باز می ‏شود. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉🏻 @nasery_ir ‌ ‌
* 📜 سروده‌ای از حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری 💠 جان و جانانه (بند اول) 🔸دوش رفتم سحر به میخانه تا دهندم یکی دو پیمانه 🔹دیدم آنجا رجال لا تلهی مات و مبهوت همچو پروانه 🔸عده ای سر به کف ز خویش خجل عده ای چون ستون حنانه 🔹از خیالات رسته و فارغ فارغ از داستان و افسانه 🔸ناگهان این صدا چو رعد مهیب خواست از گوشه های خمخانه 🔹لمن الملک ایها العشاق همه گفتند جان و جانانه 🔸رفتم از هوش و مدتی خاموش بودم از نعره های مستانه 🔹چو بهوش آمدم سر من بود روی زانوی صاحب خانه 🔸اشک شوق از دو چشم من می ریخت که درختی عجب شد این دانه 🔹گفتمش نام خود بگو بامن تابگویم به خویش و بی گانه 🔸گفت نام مرا نوشته قلم روی گلها و بال پروانه 🔹چون به پروانه گفتم این مطلب دست بر سر کشید شکرانه 🔸پرزنان از زمین چو بر میخواست سخنی گفت و رفت سلانه 🔹که علی پرده دار لم یزلی است هرچه خواهی بخواه دست علی است ‌ ‌‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌