eitaa logo
نشر فضائل اهل بیت علیهم السلام
51 دنبال‌کننده
23 عکس
4 ویدیو
0 فایل
@H135_110 ✅کپی و استفاده از مطالب کانال حتی بدون ذکر منبع آزاد می باشد. ✅اللهم ثبت قلوبنا علی ولایة امیرالمؤمنین و الأئمة المعصومین علیهم السلام و البرائة من اعدائهم و جعلنا من الطالبين بثارهم مع امام منصور علیه السلام 🔑اللهم العن الجبت والطاغوت🔓
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰🔰 🔮 بهترين عمل در روز اوّل ماه شعبان 🌹🍃🍃🌹🍃🍃🌹🍃🍃🌹🍃 🌹امیرالمؤمنین علیه السلام در روز اوّل شعبان برای عده ای از مسلمانان، داستان لشکری را بیان می کنند که رسول خدا صلّی الله علیه وآله برای جهاد با کفّار فرستاده بودند: دشمن قصد داشت در تاریکی شب بر مسلمانان شبیخون زند. مسلمانان در خواب بودند و جز زید بن حارثه، عبدالله بن رَواحَه، قَتادَۀ بن نُعمان و قیس بن عاصم مِنقَرِی، کسی بیدار نبود. این افراد نیز هریک در یک طرف از لشکر مشغول نماز و قرآن خواندن بودند. دشمنان، مسلمانان را تیرباران کردند، و مسلمانان به دلیل تاریکی شب نزدیک بود هلاک شوند. 🌹 ناگهان از دهان این چهار نفر، نورهایی ساطع شد که منطقه را روشن نمود، و سبب قوّت و دلیری لشکر مسلمانان گردید. پس مسلمانان شمشیر کشیده و بر دشمنان پیروز شدند. بعد از مراجعت به مدینه، اهل لشکر، داستان پیروزی را برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل کردند و رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: خبرِ این واقعه را جبرئیل به من رسانده بود. 🌹 سپس پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله دلیل نوری را که در دهان این چهار نفر دیده می شد، بدینسان بیان فرمود: 🔹قیس بن عاصم مِنقَرِی در روز اول شعبان، امر به معروف و نهی از منکر نمود و لذا در شبِ آن روز، هنگامی که قرآن می خواند، آن نور از دهان وی خارج شد. 🔹 قَتَادَه بن نُعمان در روز اوّل شعبان، دَینی که بر عهده او بود، ادا کرد و لذا خداوند آن نور را به وی داد. 🔹 عبدالله بن رَواحَه، به والدین خود در روز اول شعبان نیکی نمود، و بدین جهت آن نور از دهان وی خارج شد. 🔹 امّا نوری از دهان زید بن حارثه خارج شد که از نور خورشید روشن تر بود. وی در روز اوّل شعبان یعنی همان روزی که در شب آن، لشکر مسلمانان بر دشمن پیروز شدند، این گونه عمل کرد: یکی از منافقین قصد کرد بین او و علیّ بن ابی طالب علیه السلام دشمنی اندازد و لذا به نزد زید آمد وگفت: آفرین! تو میان اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه وآله و صحابه نظیری نداری! 🌹 پس زید به او گفت: ای بنده خدا! تقوا داشته باش، در سخنت افراط مکن، و مرا از حدّ خودم بالاتر مبر. تو با این سخن، کافر می شوی، و اگر من سخن تو را قبول کنم، من نیز کافر خواهم شد. ای بنده خدا! می خواهم داستانی را از اوائل اسلام برایت بیان نمایم. رسول خدا صلّی الله علیه وآله به من شدیداً محبّت داشت و مرا فرزندخوانده خود قرار داد، و لذا به من، زید بن محمّد می گفتند. 🌹 وقتی رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد مدینه شد، و حضرت فاطمه علیهاالسلام را به علیّ بن ابی طالب علیه السلام تزویج نمود، و حسن و حسین علیهماالسلام به دنیا آمدند، دیگر من دوست نداشتم که مرا زید بن محمّد بخوانند، بلکه دوست داشتم به من زید، غلام و مولای رسول خدا بگویند. زیرا من دوست نداشتم که همسان حسن و حسین علیهماالسلام باشم. پیوسته نظر من این بود تا آن که خداوند نیز اعتقاد مرا تصدیق نمود. بعد از آن به من، برادرِ رسول خدا صلّی الله علیه وآله می گفتند و من از این امر نیز خوشنود نبودم تا آن که رسول خدا صلّی الله علیه وآله پیوند اخوّت با علیّ بن ابی طالب بست. 🌹 ای بنده خدا! بدان که زید، مولا و غلام علیّ بن ابی طالب علیه السلام است، همانطور که مولا و غلام رسول خداست، پس زید را نظیر و همپای علیّ بن ابی طالب علیه السلام قرار مده، و او را از حدّ خود خارج مکن. 🌹رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: به همین دلیل، خداوند زید را در آنچه دیدید برتری بخشید (و نور دهان او بسیار روشن تر از نور دهان سه نفر دیگر بود)، و قسم به کسی که مرا به حق به نبوّت برانگیخت، همانا آنچه در این دنیا مشاهده کردید، نسبت به آنچه خداوند در آخرت برای زید فراهم نموده است، کوچک است. زید در روز قیامت می آید درحالی که نور او در شش جهت به فاصله هزار سال را روشن می سازد. 📚بحارالانوار، ج97، ص56-60 https://eitaa.com/nashr110