👋 مشاوره : 🎓روان شناسی_تربیتی_کودک: #تشویق #روش#نامناسب‌#تشويق پدر ومادر عزیز ، تشويق کودكان يكى از راههاى تقويت مثبت رفتار در كودكان است اما استفاده از تشويق نادرست نه تنها ما را به نتيجه دلخواه نمى رساند بلكه همان انگيزه درونى اوليه كودك براى انجام كار درست را نيز از بین میبرد! ‼️ خطاهاى تشويقى: #تشويق‌كنايه‌آميز مثال: چى شده انقدر غذاتو تميز خوردى؟ /چى ميشه هميشه اينجورى تميز غذا ميخوردى؟ ( اين نوع تشويق منجر به خاموشى رفتار درست كودك خواهد شد) #تشويق‌غير‌واقعى مثال:اگر درست غذاتو بخورى ميبرمت پارك و سپس وعده پارك به فراموشى سپرده شود ( اين نوع تشويق هم به خاموشى رفتار درست مى انجامد). #تشويق‌اغراق‌آميز مثال: تو بهترين نقاش دنيايى (در اينجا راه درست آنست كه تلاش كودك ستايش شود نه آنكه به نادرست مبالغه آميز رفتار شود چراكه اگر شكست در مراحل بعدى رخ دهد تبعات سنگينى براى روان كودك به همراه خواهد داشت).

یک توصیه برای پدر و مادر‌ها در مورد بچه‌هایی که تمایل کمتری به غذا خوردن دارند. وقتی کودک غذا میخورد او را تشویق نکنید! رعایت این نکته بسیار مهم است! وقتی کودک شما خوب غذا میخورد،نباید او را تشویق کنید،نباید پاداش و جایزه بدهید یا حتی به نوعی نشان بدهید که از این قضیه خیلی خوشحالید! غذا خوردن کار خارق العاده یا کاری که مستوجب تشویق و پاداش باشد نیست!کودک باید بداند که ما غذا میخوریم برای اینکه نیاز به غذا داریم و نه برای خوشایند پدر و مادر یا در ازای جایزه و تشویق! گر کودک بفهمد که غذا خوردن او چقدر برای شما مهم است،با بدغذایی کردن با شما لجبازی خواهد کرد. 💕🍃 #تربیت_فرزند 🍃💕

ای کاش که من همیشه عاشق باشم یک شیعه ی باوفا و لایق باشم از حضرت حق خواسته ام تا به ابد مشمول عطا و لطف صادق(ع) باشم شهادت امام جعفر صادق(ع)🥀 تسلیت باد💔

🕪 اثر دعای .... تاجر خرمایے ڪه هرگز ضرر نمے ڪند حڪایت چنین است ڪه ... تاجرے دمشقے همیشه به دوستانش مے گفت ڪه من در زندگے ام هرگز تجارتے نڪرده ام ڪه در آن زیان ڪنم حتے براے یک بار ! دوستانش به او مے خندیدند و مے گفتند ڪه چنین چیزے ممڪن نیست ڪه حتے یڪبار هم ضرر نڪرده باشے ... تا اینڪه یڪبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد ڪه راست مے گوید .. او از دوستانش خواست ڪه چیزے محال و نشدنے از او بخواهند تا او انجام دهد .. دوستانش به او‌ گفتند : اگر راست مے گویے به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر موفق شو زیرا ڪه آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و ‌ڪسے خرماے تو را نمے خواهد .. تاجر قبول ڪرد و خرمایے ڪه از عراق آمده بود را خریدارے ڪرد و به طرف بغداد راهے شد .. آورده اند ڪه در آن هنگام خلیفه عراق براے تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود .. زیرا موصل شهرے زیبا و بهاریست ڪه در شمال عراق قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته اند زیرا در سرما و‌گرما همچون بهار است دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم ڪرده بود ، پس گریه ڪنان شڪایت پیش پدرش برد ڪه طلایش را گم ڪرده است .. خلیفه دستور به پیدا ڪردنش داد .. وبه ساڪنان بغداد گفت هرڪس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگے نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد .. تاجر دمشقے وقتے به نزدیڪے بغداد رسید مردم را دید ڪه دیوانه وار همه جا را مے گردند ... از آنها سؤال ڪرد ڪه چه اتفاقے افتاده است ؟! آنها نیز ماجرا را تعریف ڪردند و بزرگشان گفت : متاسفانه فراموش ڪردیم براے راه خود توشه و غذایے بیاوریم و اڪنون راه بازگشت نداریم تا اینڪه گردنبند را پیدا ڪنیم زیرا مردم از ما سبقت مے گیرند و ممڪن است گردنبند را زودتر پیدا ڪنند .. ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پس تاجر دمشقے دستانش را به هم زد و گفت : من به شما خرما مے فروشم ... مردم خرماها را با قیمت گرانے از او خریدند ...و او گفت : هاااا ... من برنده شدم در مبارزه با دوستانم ... اےن سخن به گوش خلیفه رسید ڪه تاجرے دمشقے خرماهایش را در عراق فروخته است !! این سخن بسیار عجیب بود زیرا ڪه عراق نیازے به خرماے جاهاے دیگر نداشت ! بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال ڪرد ؛ پس تاجر گفت : هنگامے ڪه ڪودڪے بودم، یتیم شدم و مادرم توانایے ڪارے نداشت ، من از همان ڪودڪے ڪار مے ڪردم و به مادرم رسیدگے مے ڪردم ، و نان زندگے مان را در مے آوردم .. در حالیڪه پنج سال داشتم ... و ڪارم را ادامه دادم و ڪم ڪم بزرگ شدم تا به بیست سالگے رسیدم .. و مادرم را اجل دریافت ... او دستانش را بلند ڪرد و دعا ڪرد ڪه خداوند مرا موفق گرداند و هرگز روے خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم .. و ازدواج مرا از خانه حاڪمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل ڪند ... ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دراین هنگام ڪه دعاهاے مادر را براے خلیفه تعریف مے ڪرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت ڪردن بود ڪه خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید ! خلیفه تبسمے ڪرد ، تاجر ڪه آنچه در دستش بود را احساس ڪرد فهمید چیزے غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه ڪرد دانست ڪه این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست ڪه از دعاے مادرش بوده است ... اینچنےن بود ڪه براے اولین بار خرما از دمشق براے فروش وارد عراق شد .. و او نیز داماد خلیفه شد...

🔴🔶نرم افزار شناخت امام صادق علیه السلام نرم افزاری جهت آشنایی با این امام بزرگوار می باشد. ‏از جمله امکانات این نرم افزار می توان به موارد زیر اشاره کرد: ‏آشنایی با زندگانی امام صادق علیه السلام ‏قرآن در نگاه امام صادق علیه السلام ‏داستان هایی از امام صادق علیه السلام ‏پرتویی از فضایل اخلاقی امام صادق علیه السلام ‏برخی از وصیت های امام صادق علیه السلام برای شیعیان ‏مجموعه ای از 40 حدیث از امام صادق علیه السلام #معرفی_اپلیکیشن @taghcheh1399

🔴🔶نقش پدر و مادر در راستگویی فرزندان