eitaa logo
نشر معارف
1.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
173 ویدیو
0 فایل
🍀 فراتر از خواندن 🍀 -وابسته به نهاد نمایندگی مقام‌معظم‌رهبری در دانشگاه‌ها- 🔅با بیش از ۴۰ فروشگاه پاتوق کتاب در سراسر کشور🔅 https://www.nashremaaref.ir/ ‌ ‌ ارتباط با مدیران: @nashremaaref_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️امام حسین «علیه السلام»: خبر شهادت مسلم بن عقیل و دو نفر از یاران را به همراهانم دادم. 🏴بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد، خبری ناگوار و دلخراش رسیده. مسلم بن عقیل و هانی ابن عروه و عبدالله ابن یَقْطُر به شهادت رسیده‌اند. واقعیت این است که شیعیان ما دست از یاری برداشته و ما را بی یاور گذاشته‌اند.💔 🔻اینک هر یک از شما می‌خواهد برگردد، می‌تواند به راحتی بازگردد، از طرف ما هیچنگرانی نیست و تعهدی وجود ندارد. 💔بعد از این سخنان مردم به تدریج از اطراف من پراکنده شدند و از چپ و راست اطراف مرا خالی کردند. فقط کسانی ماندند که از مدینه همراه بودند و تعداد اندکی از کسانی که در طول مسیربه ما پیوسته بودند. روز اول _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: کاروان در کربلا متوقف شد. بارها از پشت شترها بر زمین نهاده شد خیمه‌ها را برافراشتیم. حُر نیز همراه با لشکریانش در نقطه مقابل خیمه های ما اردو زد و طی نامه‌ای، به عبیدالله بن زیاد فرود آمدن کاروان ما را در کربلا گزارش کرد. پس از استقرار در این سرزمین، مشتی از خاک کربلا را در دست گرفتم و در حالی که آن را می‌بوییدم به یارانم توضیح دادم:«به خدا سوگند اینجا همان سرزمینی است که جبرئیل به رسول خدا «صلی الله علیه و آله» خبر داد که من در آن کشته خواهم شد.» _🔸🔹_ روز دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: 📌پس از رسیدن به کربلا، نامه‌ای کوتاه به برادرم محمد و خاندان بنی هاشم در مدینه فرستادم. 🔹بسم الله الرحمن الرحيم؛ من الحسين بن على الى محمد بن على و من قبله من بنى هاشم، اما بعد فكان الدنيا لم تكن و كان الاخره لم تزل و السلام. 🔸بسم الله الرحمن الرحیم نامه‌ای از سوی حسین بن علی برای محمد بن علی و کسانی از بنی هاشم که در نزد او هستند. سخنی که می‌خواهم بگویم این است: گویا دنیا از آغاز وجود نداشت و گویا آخرت از ابتدا جاودانه بود. خداحافظ! _🔸🔹_ روز سوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: روز چهارم در کربلا نامه‌ای از عبیدالله بن زیاد دریافت کردم، که نوشته بود: حسین خبر رسیدن تو را به کربلا دریافت کردم. بدان که یزید بن معاویه به من دستور داده، که سر بر بالش نگذارم و سیر غذا نخورم تا تو را به قتل رسانم. جز اینکه در برابر حکم من و حکم یزید بن معاویه سر تسلیم فرود آوری والسلام. 🔻پس از مطالعه نامه، آن را به سویی پرتاب کردم و گفتم: به رستگاری نمی‌رسد قومی که خواست‌های نفسانی خویش را بر رضای خالق مقدم می‌سازند. به هیچ وجه زیر بار درخواست ابن زیاد می‌روم. آیا جز مرگ چیز دیگری نیز هست؟ پس آفرین بر مرگ! روز چهارم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: 🏴به فرمانده لشکر کوفه پیام دادم می‌خواهم با تو سخن بگویم. به عمر بن سعد گفتم: وای بر تو ابن سعد از خدایی که بازگشت تو به سوی اوست پروا نمی‌کنی که به جنگ من آمده‌ای؟ حالی که مرا می‌شناسی و نسبت مرا با رسول خدا می‌دانی. این مردم را رها کن و در زمره یاران من باش که تقرب به سوی خدای بزرگ در پیوستن به من است. 📌عمر بن سعد پاسخ داد: می‌ترسم که خانه‌ام را ویران سازند. به وی گفتم: خانه تو را از نو می‌سازم! او بهانه دیگری آورد که: می‌ترسم املاک و باغاتم را مصادره کنند. گفتم: از مال خویش در حجاز بهتر از آن املاک و باغ‌ها برای تو فراهم می‌کنم. او که دیگر بهانه‌ای نداشت ساکت شد و پاسخی نداد. من با این سخنان به گفتگو پایان دادم: تو را چه شده؟ خداوند تو را در بسترت بکشد و در روز محشر مورد آمرزش قرار ندهد.امیدوارم که جز به اسارت از عراق بیرون نروی. هنگام جدا شدن از او گفتم: آنچه چشمم را روشن می‌کند، ایناست که تو پس از من جز اندکی از گندم عراق، نخواهی خورد. او با حالت تمسخر پاسخ داد: اباعبدالله! جو هست! ‏ روز پنجم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: ▪️در پایان مجلسی که در شب عاشورا با یاران خود داشتم، به آنان بشارت شهادت و وصول به لقاء الله را دادم: «فردا من کشته خواهم شد و همه شما نیز به شهادت خواهیدرسید و کسی از شما باقی نخواهد ماند.» ✨قاسم فرزند برادرم امام حسن «علیه السلام» که نوجوان ۱۳ ساله‌ای بود برخاست و پرسید: آیا من هم در میان کشته شدگان فردا هستم؟ قبل از اینکه پاسخ وی را بدهم از او پرسیدم: فرزند برادرم! مرگ در پیش تو چگونه است؟ و قاسم بلافاصله جواب داد: عمو جان! از عسل شیرین‌تر است! پس از این بود که گفتم: آری،عمویت به فدایت! تو هم یکی از مردانی هستی که همراه من کشته خواهی شد اما بعد از آنکه به بلای بزرگی گرفتار گردی.💔 روز ششم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: 🔻روز هفتم محرم، نامه‌ای از عبیدالله بن زیاد به دست عمر بن سعد رسید، که به او ماموریت داده بود تا بین ما و شریعه فرات حائل شوند و ما را از نوشیدن حتی قطره‌ای از آب محروم کنند. 💔 📌استدلال آنها برای توجیه این عمل غیر انسانی، محاصره عثمان خلیفه سوم و تشنه جان دادن وی بود. یکی از افرادی که در کنار آب به نگهبانی مشغول بود با مشاهده من، با وقاحت تمام فریاد کرد: حسین! این آب را می‌نگری چه زلال و گواراست. به خدا سوگند حتی یک قطره از آن را نخواهی نوشید تا تشنه جان دهی. ▫️سخن او که از دل پر شقاوتش بر می‌خواست، بر من سنگین آمد و دعا کردم: «خداوندا او را در حال تشنگی به قتل برسان و هیچگاه موردآمرزش قرار نده!» روز هفتم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: 🔻پس از شهادت همه اصحاب و یارانم، نوبت به بنی هاشم رسید. 📌اولین کسی که به میدان رفت علی اکبر فرزند ارشدم بود. وی اجازه خواست و من بدون درنگ اجازه دادم و ویبه طرف میدان حرکت کرد. 💔بی‌اختیار اشک از چشمانم جاری شد و رو به آسمان کرده و عرضه داشتم: «بارالها شاهد باش جوانی که در صورت و سیرت و گفتار شبیه‌ترین مردم به پیامبرت بود به جنگ این مردم می‌رود. خداوندا! ما هرگاه مشتاق دیدار پیامبرت می‌شدیم جمال این جوان را تماشا می‌کردیم.»💔 روز هشتم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: 🔻پس از آنکه همه اصحاب و یارانم به شهادت رسیدند و تنها برادرم عباس در میدان باقی ماند، شدت تشنگی موجب شد که با هم به سوی فرات حرکت کنیم. جنگ و سختی درگرفت، که در اثنای آن بین من و برادر عباس فاصله افتاد. عباس موفق شد از میان انبوه دشمن، راهی به سوی آب پیدا کند. عباس توانسته بود مشک را پر آب کند به سوی خیمه‌ها بازگردد. اما در مسیر بازگشت افرادی از دشمن در پشت درختان کمین کرده بودند و توانستند از پشت سر، دست راست عباس را قطع کنند. کسانی که در نخلستان کمین کرده بودند توانستند دست چپ عباس را نیز قطع کنند. بعد از قطع دو دست، عمود آهنینی بر سرش فرود آمد و از اسب بر زمین افتاد و به شهادت رسید. 💔هنگامی که از شهادت عباس اطلاع یافتم به شدت گریستم و گفتم: هم اکنون کمرم شکست چاره‌ام کم شد.💔 روز نهم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official
42.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀متن کامل‌ در کپشن🥀👇🏼 ▪️امام حسین «علیه السلام»: 🔻بیش از ۷۰ زخم بر بدنم وارد شد. دیگر آثار ضعف در وجودم نمایان شده بود. لحظاتی توقف کردم تا استراحتی کنم، که سنگی بر پیشانی‌ام فرود آمد و خون صورتم را فرا گرفت. دامن لباس خود را بلند کردم تا خون چهره را با آن پاک کنم که تیری سه شعبه و مسموم در قلبم اصابت کرد. 🖤در این حال گفتم: 🏴«به نام خدا و برای خدا و برای دین رسول خدا صلی الله علیه و آله» ▪️سپس سر را به سوی آسمان بلند و با خداوند نجوا کردم: «خدایا! تو می‌دانی که این مردم کسی را به قتل می‌رسانند که امروز بر روی زمین فرزند دختر پیامبری جز او نیست.» روز دهم _🔸🔹_ ‏📱@Nashremaaref_official