#گزیده_کتاب
#آقا_روح_الله
📚 آقا روحالله وقتی میخواست کاری را به فرزندان خود یاد بدهد، سعی میکرد بیشتر از اینکه تذکر بدهد، خود به انجام آن مقید باشد و تا میتوانست اهمیت مسائل را به صورت غیرمستقیم به فرزندان میفهماند. دختران ایشان در مورد اینگونه رفتارهای پدر میگویند: وقتی کاری را میگفتند انجام ندهید، ما میدیدیم ایشان در تمام مدت عمرشان آن کار را نمیکنند. ما هم انجام نمیدادیم. مثلاً وقتی به ما قهراً میگفتند: «اول وقت باید نماز بخوانید»، خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو میگرفتند و مشغول قرآن و بعد خواندن نماز میشدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازی بودیم. آقا یک مرتبه هم نیامدند صدا کنند که دخترها بایستید برای نماز ... ولی میگفتند شما باید در طول این ساعت نماز بخوانید، وای به حال کسی که در طول این ساعت نماز را نخواند. آن وقت اگر آن نماز را نمیخواند، میبایست از خانه بیرون برود.
📌 برگرفته از ص ۱۹۵ و ۱۹۶ کتاب "آقا روح الله"، تألیف حمیدرضا باقری، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#عرفان_و_سیاست
📝 در آستانۀ دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی، نشست نقد و بررسی کتاب «عرفان و سیاست؛ تبیین جایگاه سیاست و انقلاب اسلامی در مکتب عرفانی علامه طهرانی»، تألیف سید محمدمحسن دعایی و محمدحسن وکیلی که با همکاری شرکت چاپ و نشر بینالملل و مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی، سال گذشته به چاپ رسید، برگزار میشود.
برگزاری این نشست در قالب پخش زندۀ اینستاگرامی خواهد بود و پنجشنبه شب، یازدهم فروردین 1401، ساعت 20/30 با حضور مؤلفان کتاب و همچنین محسن دریابیگی به عنوان منتقد کتاب، از صفحۀ اینستاگرام شرکت چاپ و نشر بینالملل به نشانی Intlpub_ir و صفحات میهمانان مراسم پخش خواهد شد.
📌 قبل از جلسه، محسن دریابیگی در یادداشتی، اهم انتقادات خود نسبت به کتاب را مکتوب کردهاست تا مؤلفان کتاب و همچنین خوانندگان آن، با ذهنی آماده در جلسه نقد و بررسی کتاب حضور پیدا کنند:
👇👇👇
#نقد_کتاب
#عرفان_و_سیاست
✅ یادداشت حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محسن دریابیگی در نقد کتاب «عرفان و سیاست» که برای مولفین محترم کتاب هم فرستاده شد تا با آمادگی ذهنی در جلسۀ نقد حاضر باشند و انشاءالله شاهد یک گفتوگوی عالمانه و منسجم باشیم:
دو بزرگوار برآنند که مکتب عرفانی نجف جامعترین مکتب عرفانی است که بین فقه اصغر و اکبر جمع کرده و نسبت به حوزههای اجتماعی و سیاسی دلمشغولی دارد؛ مدرسهای که فقهای عظام همچون ملاحسینقلی همدانی، سید علی قاضی و ... بر تارک آن میدرخشند. جریانی که مجاهدینی امثال سید عبدالحسین لاری، شیخ محمد باقر بهاری و سید محمد سعید حبوبی را در این مسیر تربیت کردهاست.
صورت فعلیتیافته این زیست معنوی اجتماعی سیاسی را در مرحوم آیتالله سید محمد حسین حسینی طهرانی میتوان مشاهده کرد. عناوین آثار وی خود حاکی از این شمولیت است.
سوالات جدی و پاسخهای دو نفر آگاه به این مدرسه، خواننده را با این جریان آشنا میکند و ذهنیت روشنی نسبت به داوریهای مختلف را فراهم میآورد.
سوالاتی را که پس از خواندن این اثر به ذهن فاتر آمده، در زیر آورده تا پاسخهای عزیزان را در این رابطه بشنویم. باید عرض کنم حقیر با این مدرسه ناآشنا نیست و خلاصهای از امامشناسی آن بزرگوار را در جوانی توسط انتشارات سوره مهر منتشر ساختهام و نسبت به مرحوم طهرانی ارادت دارم و تمامی سوالات در این مقال، روشی است نه نگرشی:
1- مولف نحوه تالیف سیاست با عرفان را در این مدرسه روشن نساختهاست؛ طوری که با توجه به نگاه تشکیکی به ولایت فقیه (فقیه اعلم و درجه فقیه غیر اعلم و درجه عدول مومنین و درجه فساق مومنین- ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج 2، صص 205 الی 214 - به نقل از ص122 کتاب) چطور مشروعیت عرفانی توجیهگر و ابزار سیاست نشود؟ از سوی دیگر، در حالی که معیار برتری این مدرسه بر مدارس رقیب عرفانی (حتی شیعی) را همین توجه به سیاست دینی میداند، نحوه تعامل عارف با سیاست را روشن نکردهاست؛ طوری که متوجه نشدم اگر مراد، ورود عارفان به حوزه سیاست است، مرحوم شاه آبادی که به مدرسه اخلاقی اصفهان منسوب هستند، حضورشان بسیار پر رنگ تر بودهاست. ضمن اینکه بسیاری از این افراد مثل اخوان طباطبایی و کشمیری در مسائل سیاسی حضور حداقلی داشتهاند. اگر هم مراد از این تلفیق، قبول نظریه ولایت فقیه به نحو اطلاق باشد، این را در بسیاری از شاگردان نمیبینیم.
عدم تلفیق مناسب و متناسب عرفان و سیاست میتواند به هر دو آسیب بزند.
به نظر نگارنده نسبت عرفان به سیاست لابشرط است؛ این مربی است که به شاگرد اجازه این ورود را میدهد یا نمیدهد. توانایی شاکله و روحیات عارف مهم است. طبق آنچه نگارنده درآثار این مدرسه خواندهاست، علت فاصله گرفتن مرحوم علامه طهرانی از سیاست، نهی مرحوم حداد بود.
ضمن اینکه مرزهای دقیقی برای تفاوت مدرسه عرفانی نجف با مدارس دیگری مثل مرحوم سید جمالالدین گلپایگانی یا حتی مرحوم شیخ جواد انصاری بیان نشدهاست. با توجه به قولی که از مرحوم آقای قاضی آمده که شیوه ما در معرفت نفس احراق است، اوحدی توان حضور در مجامع سیاسی را دارند.
2- مهم ترین نکته کتاب که اساس پر رنگ شدن همه سوالات است، در ص 77 و 114 به بعد اظهار شده که ملاک و مبنای تفسیر آثار علامه طهرانی را تنها متون میدانند نه تفسیر افرادی چون علامه زاده، مرحوم سید محسن طهرانی؛ هرچند گاهی برای تبیین نظر خود از تفسیر علامه سید محمد صادق طهرانی مدد میجویند.
سوال حقیر آن است که چرا تفسیر سید محسن طهرانی را به کناری مینهید با اینکه مرحوم سید محسن اشراف فراوان بر آثار مرحوم طهرانی دارد و تفسیر خود را همواره با نقل قول و حکایتی از علامه طهرانی نقل میکند که به نظر نمیرسد خلاف بفرمایند. به ویزه اهل البیت ادری بما فی البیت؛ تفسیری که عمده سوالات مجری هم برخاسته از برداشتهای آن بزرگوارست. ضمناً حالا که مرحوم محسن طهرانی فوت شده، جهت انصاف اینست که گفتگو بین دو مدرسه برقرار شود.
من اگرچه مثل مهدی نصیری نمیاندیشم، ولی برخی مطالب که در همین مقاله اخیر او: «خطر فرقه حدادیه برای حوزههای علمیه» آمده، واقعاً دور از انصاف است که بگویم پرت و پلاست.
از منظر حقیر پای هر دو تفسیر در متشابهات متون و رفتار خود علامه طهرانی هست. من بسان دو عزیز مرید نیستم (ر.ک ص163)؛ شخصیت مرحوم طهرانی و مزاج آن بزرگوار در نوشتن و رفتار متناوب است. جزر و مد فراوان دارد. درک این مطلب خیلی مئونه نمیخواهد. خواندن «روح مجرد» و «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی» گواه این امرست. نگارش و روش مرحوم طهرانی با دوستان خود بعد از فوت مرحوم انصاری و دعوت آنان به مرحوم حداد گواه بر همین امرست. مرحوم طهرانی طوری بود که وقتی قیام میکرد انتظار داشت همه قیام کنند؛ وقتی قعود میکرد انتظار داشت همه قعود کنند. من بیش از هر چیزی مزاج آن مرحوم را در این امور میبینم. البته از دوستان انتظار ندارم با این چشم ببینند.
3- سادهسازی که مؤلفان در حل مشکلات نظام دارند (ر.ک. ص 98)؛ منکر توجهات دقیق مرحوم علامه طهرانی نیستم، ولی اینکه «انحراف جمهوری اسلامی تمامه به غفلت از اندیشه این بزرگان است» را قبول ندارم. زیست یک نظام سنتی در جهان مدرن به این آسانی نیست. درک روحانیان ما حتی مرحوم شهید مطهری از برخی مقولات مثل سازمان و ... نزدیک صفر بوده است. «اسلام و مقتضیات زمان» شهید مطهری خود حاکی از تلاشهای آن مرحوم برای رفع این مشکلات است.
4- یکی از مشکلات عرفان چه اسلامی (مرادم عرفان نظری و عملی مرسوم است) و چه غیر اسلامی، به ویژه در دوره سرعت و شتاب، غوره نشده مویز شدن است. انتشار این آثار مردم را متوهم میکند. مردمی که حقوق و تکالیفشان را آگاه نیستند و قدرت تطبیق معارف شیعی را در زندگی ندارند و سبک زندگیشان مسلمانانه نیست، در هپروت میروند. اساتید اخلاق و معنویت هر شاگرد را جداگانه ارشاد میکردند، اما حالا قبیلهای عارف میشوند! معنویت مثل کاه انبار شده و انگار بار زدنیست.
گزارش مکتوب جلسه نقد کتاب «عرفان و سیاست» با حضور مولفان کتاب
https://www.ibna.ir/fa/gozaresh_poosheshi/319911/
«سیوسومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران» از بیستویکم تا سیویکم اردیبهشتماه ۱۴۰۱ به صورت فیزیکی در مصلای امام خمینی(ره) و بهصورت مجازی در سامانه ketab.ir برگزار میشود.
📌 انشاءالله شرکت چاپ و نشر بینالملل هم در این نمایشگاه حضور خواهد داشت.
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📝 همین امروز خانوادههای سادات که محب اهلبیت علیهمالسلام هستند، در حلب زیادند؛ مثل خانوادههای بگاری که از نوادههای امامباقر علیهالسلام هستند. این خانوادهها توسط مسلحین متهم به شیعه بودن میشدند. دو برچسب اصلی که مسلحین با آن دیگران را متهم میکردند، «شبّیه» و «رافضی» بود؛ یعنی مزدور دولت و شیعه. اصطلاح «شبّیه» قبلاً برای راهزنان بکار میرفت. اگر کسی با مسلحین همکاری نمیکرد، تهمت آمادهای داشتند به عنوان «شبّیۀ دولت». پس از آن، جان و مال و ناموس فرد برای مسلحین حلال بود.
بعد از تسلط به شهر، با همین برچسبها متهمان را به دادگاههای شرعی بردند و به عنوان «مرتد» حکم راندند. «استتابه» توبهای بود که در دورۀ آموزشی مربوطه میدیدند. اگر به نقطۀ مطلوب میرسیدند، عنوان ارتدادشان کنار گذاشته میشد و اگر نه، به جاهای باریک میرسیدند.
📌 برگرفته از ص 84 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📝 ابوصادق یک جا را نشانمان داد. نیزاری کوچک بود در محاصرۀ ساختمانهای خراب. گفت جای خالی یک موزه است. چشم چرخاندم. هیچ نبود جزئی! موزه نابود شده و تمام وسائلش خالی شده بوده. زیرزمینش پر از طلا و شیء قیمتی بوده که از بند دیوارها آزاد شده بوده ظاهراً. از کل موزه، نه بنایی مانده بود نه تجهیزاتی، نه اثری تاریخی. فقط و فقط یک ورودی مانده بود، نیمه خراب. برای خودش با آن همه زخم و جراحت، هنوز زیبا بود. زیباییاش وصلۀ ناجوری بود برای آن همه برهنگی متراکم. از کل موزه همین ورودی، همین دالان تاریخ، تنها همین نماد زیبایی، از انفجار موشک و غارت سربازان در امان مانده بود.
جنگ سوریه چه جنگی بود؟ جنگ دولت و مردم؟ جنگ داعش و ارتش؟ یا جنگ شهر و دشمنانش؟
📌 برگرفته از ص 134 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📚 دیرالزور، شهری است متعلق به دورۀ مسیحی، بلکه قدیمیتر. اسلام را بعد از رحلت پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم دیدهاست. مهمتر از همه آنکه مقدم قدوم سپاه صفین بوده. شیر خدا بر این خاک گام نهاده. در المیادین چشمهای است با نام عین علی علیهالسلام. خود حضرت با دستان مبارکش حفر کرده. بوکمال از حنجرۀ علی خطبه شنیده. سپاه بر کرانۀ فرات از آنجا آمده به دیرالزور. شهر، علی را بدرقه کرده تا رقه، نقطۀ درگیری شامیان و عراقیان، علویها و سفیانیها. بیست سال بعدش، همین شهرهای همسایۀ فرات میزبان کاروان اسرای کربلا شدهاند. از بوکمال به دیرالزور تا رقه. بعد از فرات جدا شدهاند سوی حلب و از آنجا شام یعنی دمشق. سالها بعد کاروانهای زیارتی از شام راه افتادهاند سمت عتبات عراق و این شهر را که در مسیر زوار بوده، دیرالزور خواندهاند؛ شاید البته.
📌 برگرفته از ص 136 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
«روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، تألیف آیتالله سید علی خامنهای، تصحیح محمدرضا فلاح شیروانی با تحقیق و تنظیم مؤسسۀ فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت)، بهتازگی در 74 صفحه، با شمارگان 2000 نسخه و با قیمت 30 هزار تومان، مشترکاً توسط پژوهشکدۀ باقرالعلوم علیهالسلام و شرکت چاپ و نشر بینالملل روانۀ بازار شدهاست.
https://www.ibna.ir/fa/tolidi/320198
#گزیده_کتاب
#روح_توحید
📚 مستکبر، همان جناح مسلط در جامعهای جاهلی است که بدون هیچ استحقاق، قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی را در دست میگیرد و برای تداوم این بهرهکشی و سلطۀ ستمگرانه، فرهنگ و عقیدۀ حاکم بر ذهنها را نیز قبضه میکند و با شیوههای گوناگون، در مردم تفکری را پدید میآورد که موجب تسلیم در برابر او و سازگاری با وضع موجود است و برای حفظ این امتیازات با هر دعوت آگاهیبخش و روشنگر، چه رسد به دعوتی انقلابی و دگرگونساز، به مبارزهای خستگیناپذیر کمر همت میبندد.
📌 برگرفته از ص 60 کتاب «روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، تألیف آیتالله سید علی خامنهای
#معرفی_کتاب
#روح_توحید
📚 «روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، نوشته آیتالله سید علی خامنهای، با تحقیق و تنظیم در مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی(فتوت) و به مباشرت حجتالاسلام محمدرضا فلاح شیروانی -که صفحاتی نسبتاً مفصل و معرِّفِ جایگاه این اثر و نگرش توحیدی در منظر آیتالله خامنهای هم بدان افزودهاند-، توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل تجدید چاپ شد.
این کتاب مختصر که پس از تجربه ارائههای موسوم به طرح کلی اندیشه اسلامی به قلم خود آیتالله خامنهای نگاشته شده، متکی بر آیات مختلف قرآن است. این اثر هم جوانب مختلف محتوای توحید را معرفی کرده، هم از اثرگذاری توحید بر حیات فردی و اجتماعی و مواجهه آن با استکبار سخن میگوید. این کتاب را میتوان چارچوبی هدایتگر و البته پرمغز و محتوا برای کسانی دانست که میخواهند اساسیترین و کلانترین آموزه اسلامی را از جهت اثرگذاری بر حیات عمومی بشر دنبال کنند؛ آنچنان که میتوان بهخوبی موضع فعال و جهتبخش و البته مبارز اسلام را در تصویری که کتاب از آموزه مرکزی توحید عرضه میکند، بازخوانی نمود.
در مقدمه با اشاره به جایگاه توحید بهمثابه سخن اول و آخر اسلام و نزاعی که دعوت توحیدی حضرت ختمی مرتبت برانگیخت، نتایج مهمی درباره محتوای درست توحید گرفته میشود؛ تصویر تقابل توحید تحریفشده و برداشتهای عامیانه از آن همچون یک نظریه ذهنی با این محتوای اصیل نیز نکات دیگری به خواننده عرضه میکند.
در فصل اول نویسنده درصدد بیان جوانب گوناگون محتوای توحید است و دستکم از سه منظر (یک جهانبینی عمومی، نوعی انسانشناسی و یک خط مشی اجتماعی) بدان نگریسته است.
در فصل دوم به دو گونه توحید مؤثر و بیاثر(توحید انبیاء و توحید بدلی) اشاره میشود و معیاری برای ارزیابی مدعیان توحید برای همه تاریخ عرضه میکند.
عنوان فصل سوم، فصل پایانی کتاب، «چرایی درگیری شعار توحید با استکبار» است. آیتالله خامنهای در این فصل، مستکبر و استکبار را در جلوههای متعددش معرفی میکند. این فصل درواقع ترجمانی تفصیلی از بخش دوم عنوان کتاب یعنی «نفی عبودیت غیرخدا» است.
در چاپ جدید کتاب، در پایان مقدمه و هر فصل، گزیدهای از مهمترین جملات و مفاهیم آمده است. بهعلاوه نمایههای جانبی که بهاهتمام مصحح افزوده شده است، تمرکز خواننده علاقهمند را افزایش میدهد و چون دستگیرهای برای پیگرفتن روند مباحث است. اختصار کتاب در کنار قلم روان و زنده و رسیدگیهایی که در تجدیدچاپ آن دیده میشود، فرصتی مناسب برای همه اقشار علاقهمند در مرور یک دوره عقاید حول
محور آموزه پایه توحید فراهم آورده است.
«روح توحید؛ نفی عبودیت غیر خدا»، نوشته آیتالله سید علی خامنهای، با تحقیق و تنظیم مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) و همیاری پژوهشکده پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم ع، در 74 صفحه، با شمارگان 2000 نسخه و با قیمت 30 هزار تومان توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل روانه بازار شدهاست.
https://www.mehrnews.com/news/5466089
#معرفی_کتاب
#آموزه_هایی_از_اخلاق_امام_حسین
📚 «آموزههایی از اخلاق امام حسین علیهالسلام»، تألیف عبدالعظیم مهتدی بحرانی و ترجمۀ غلامحسین انصاری، برای بار اول در سال ۱۳۸۵ و برای بار دوم در سال ۱۳۸۹ توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل منتشر شد. این کتاب، ضمن اشاره به فضائل و ارزشهای موهبتی و پارهای از کرامات امام حسین، رفتار و خلقیات قرآنی و پیامبرگونه آن حضرت را بهتفصیل و با دقت و موشکافی ویژهای مورد بحث قرار میدهد.
مولف در فصل اول کتاب حاضر، ضمن بیان اهمیت اخلاق و توصیههای گرانسنگ پیشوایان اسلام، با دلایلی روشن، نتیجه گیری می کند که هدف از قیام شکوهمند کربلا، دگرگون ساختن نظام اخلاقی فاسد و منحطی بود که رژیم تبهکار اموی، با عمل و تبلیغاتی گسترده، آن را ترویج می کرد، منشهایی مانند: نفاق و دورویی، چاپلوسی و تملق، دروغگویی و نیرنگبازی، سرسپردگی و اطاعت مطلق از حاکم، ولخرجی و اسراف از بیت المال، توزیع ناعادلانۀ درآمد عمومی، بیاعتنایی به احکام شرع مبین و ...
مؤلف در فصل دوم این کتاب، یکصدوشصت رویداد کوچک و بزرگ از زندگی امام حسین را ذکر کرده و در پایان هریک از آنها، دروس و نکتههای تربیتی سودمندی را یادآور شده است.
#گزیده_کتاب
#آموزه_هایی_از_اخلاق_امام_حسین
✅ ملایمت در برابر انتقادگر
📚 مردی به امامحسین علیهالسلام گفت: در تو تکبری میبینم. امام در پاسخ او فرمود: «همۀ کبریا و بزرگی از آن خدای یگانه است و در غیر او وجود ندارد. خدای تعالی میفرماید: پس عزت و ارجمندی از آن خدا و رسولش و مؤمنان است.»
خوانندۀ گرامی! به نظر شما وقتی شخصی به ما اهانت کند، مثلاً بگوید: تو متکبری! چه عکسالعملی نشان میدهیم؟ آیا مانند حسین علیهالسلام با ادب و ملایمت به او پاسخ میدهیم، یا اینکه به صورت او میزنیم یا کلماتی نثارش میکنیم که مانند کارد به قلبش فرو رود و به جای یک کلمۀ او، دو کلمه جواب میدهیم؟
هر کس میخواهد اخلاق حسینی را در وجود خویش تجسم بخشد، باید با انتقادکننده بهنرمی و ملایمت رفتار کند، حتی اگر انتقاد او نیشدار و غیرمؤدبانه باشد، زیرا بسیاری از همین منتقدان وقتی اخلاق کریمانه و ادب طرف مقابل را دیدهاند، به راه راست هدایت شدهاند.
امامحسین علیهالسلام در سخن دیگری دربارۀ اثر نرمش و ملایمت میفرماید: «هر کس منطق و اندیشه را برنتابد و تدابیر در عمق جان وی نفوذ نکند، ملایمت و نرمش کلید تسخیر قلب اوست.»
📌 برگرفته از ص 182 و 183 کتاب «آموزههایی از اخلاق امام حسین علیهالسلام»، تألیف عبدالعظیم مهتدی بحرانی و ترجمۀ غلامحسین انصاری، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
📚 امام باقر علیهالسلام در مورد اهمیت این پیمان (صلح امام با معاویه) و آثار و نتایج مثبتی که برای جامعۀ اسلامی به ارمغان میآورد، فرمود: «به خدا سوگند! آنچه حسن علیهالسلام انجام داد، برای این امت بهتر است از آنچه که خورشید بر آن میتابد.»
این به آن خاطر است که پیشوای دوراندیش و خرمند، به زغم توجهی که به واقعیتهای موجود دارد، در هنگام تصمیمگیری جوانب دیگری را نیز در نظر میگیرد که بسیاری از معاصران از توجه به آنها عاجزند تا اینکه پس از مدتی مسئله برای همه روشن میشود ... و این حادثهای بود که در مورد امام حسن رخ داد.
📌 بر گرفته از ص 76 کتاب «فرازهایی از زندگانی امام حسن علیهالسلام»، تألیف مؤسسۀ البلاغ، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#معرفی_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
📚 «اخلاق ناصری»، اثری است از خواجه نصیر الدین طوسی، به زبان فارسی و یکی از مهمترین رسالههای حکمت عملی در دوره اسلامی که در سال ۶۳۳ ق، نوشتن آن به پایان رسیده است.
این کتاب دربارۀ اخلاق فردی، اجتماعی و خانوادگی است و بخشهایی از آن ترجمه و تحریر کتاب تهذیب الاخلاق نوشتۀ ابوعلی مسکویه است.
حالا، سید رحیم حسینی سعی کرده با بازنویسی متن این کتاب کهن، فهم آن را برای عموم تسهیل کند. وی در ابتدای کتاب «تحریر اخلاق ناصری» با اشاره به فواید، حکمتها و نکات «اخلاق ناصری» که باعث شده مورد توجه فرهیختگان باشد، مینویسد: «مخاطبین عام به علت مشکل بودن فهم متن و انشاء آن، از بهرههای این اثر محروم ماندهاند، از این رو بر آن شدیم تا با تحریری نو و بازنویسی فصلهای گوناگون آن و انجام اصلاحات و توضیحات لازم، دسترسی عموم به مطالب آن را فراهم سازیم.»
📌 «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و با تحریر سید رحیم حسینی، در 303 صفحه، با شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 65000 تومان، بهتازگی توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل روانۀ بازار شدهاست.
https://www.mehrnews.com/news/5468087
https://www.ibna.ir/fa/tolidi/320240/
#گزیده_کتاب
#تحریر_اخلاق_ناصری
📚 محبت پدر و مادر برای فرزندان امری طبیعی است و محبت فرزندان نسبت به آنها امری ارادی و به این علت است که در شرایع و ادیان، بیش از آنکه به پدران و مادران دستور احسان و نیکوکاری نسبت به فرزندان بدهند به فرزندان امر کردهاند؛ زیرا پدر و مادر به هر طور طبیعی این کار را خواهند کرد، ولی فرزندان باید اراده کنند و سعی و کوشش در این امر داشته باشند.
📌 برگرفته از ص 204 کتاب «تحریر اخلاق ناصری»، نوشتۀ خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر سید رحیم حسینی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
📚 آن هنگام که بر «طلحه و زبیر» روش امام در توزیع بیت المال، گران آمد. خطاب به آنان فرمود:
«فوالله ما انا و اجيرى هذا الا بمنزلة واحدة»؛ به خدا قسم من و این کارگرم تفاوتی با هم نداریم.
سهل بن حنیف به آن حضرت عرض کرد: یا امیرالمؤمنین من این غلام را آزاد کردم. امام سه دینار به آن غلام داد، همان مقدار که به سهل بن حنیف عطا فرمود.
امام اموالی را تقسیم کرد. «عاصم بن میثم» نزد وی آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! من پیرمردی هستم که مخارجم سنگین است. امام فرمود: به خدا اینها دسترنج من یا میراث پدرم نیست؛ بلکه امانتی برای ظرفهای مخصوص آن است.
«عبدالله بن زمعة»، یکی از شیعیان آن حضرت، نزد وی آمد و از او مالی طلب کرد. امام در جواب او فرمود: این مال متعلق به من یا تو نیست؛ بلکه مال مسلمانان و دستاورد شمشیرهای آنهاست؛ پس اگر در جنگ آنان شرکت داشته اید، مثل آنان بهره ای خواهید داشت وگرنهدستاورد آنها برای دیگر دهانها روا نیست.
عمرو بن عاص در یکی از شبها که امام به کار مسلمانان مشغول بود، در بیت المال، نزد آن حضرت میآید. امام چراغ خاموش کرده و در پرتو نور ماه می نشیند. زیرا چراغ متعلق به مسلمانان است و نباید در دیدارهای شخصی بکار برده شود.
📌 برگرفته از ص 153 و 154 کتاب «فرازهایی از زندگانی امیرالمؤمنین علی علیهالسلام»، تألیف مؤسسۀ البلاغ، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#معرفی_کتاب
#المراجعات
📚 رهبری امام علی علیهالسلام در قرآن و سنت (ترجمۀ المراجعات)، يكی از آثار بسيار مهمّ پژوهشگر بزرگ سيد عبدالحسين شرفالدين موسوی عاملی است كه در 112 مناظره مفصل و عالمانه با شیخالاسلام سلیم بشری مالکی از علمای مصر، ولايت و امامت حضرت اميرالمؤمنين علی علیهالسلام اثبات و شبهات مطرح شده، پاسخ داده شده است.
شیخ سلیم در آخرین نامهاش اعتراف به حقانیت مذهب شیعه کرده، چنین میگوید: «گواهی میدهم که شما (شیعیان) در فروع دین و اصول آن بر همان راه و طریقی هستید که ائمه آن رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بودهاند.»
مترجم کتاب، محمد جعفر امامی است. او یادآور شدهاست: آنچه از همه جالبتر بود و میتوانست مرا مجذوب خود سازد، رعايت ادب و احترام در بحث بود كه در سراسر كتاب به چشم میخورد.
📌 جدیدترین چاپ این کتاب توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل در 574 صفحه در دسترس است. قیمت این کتاب با جلد نرم، 80 هزار تومان و با جلد سخت، 95 هزار تومان است.
✅ بیان حضرت آیتالله شبیری زنجانی (حفظهُالله) پیرامون کتاب المراجعات (1)
💠 واقعی بودن مناظرات «المراجعات»
🔹 مناظرات واقعی است، منتها فرانسویها که حمله میکنند، بر اثر این حمله خیلی از نسخههای کتابها و تألیفات ایشان از بین میرود؛ من جمله کتاب «تاریخ ائمه» که چند سال روی آن کار کرده بود. ایشان از اینکه این کتاب از بین رفت، خیلی متأثر بود.
🔸 نامههایی که بین شیخ سلیم بشری و ایشان رد و بدل شده بود هم از بین میرود، منتها آقای شرفالدین خیلی پر حافظه بودند. میگفته: اصل نامهها از بین رفته است، ولی مطالب نامهها در اثبات و نفی شبیه به این و قریب به این مضامین بود. و این را در کتابش نوشته است.
🔹 شخصی ایراد میکرد که چون اصلش نیست، لذا نباید به این صورت منتشر میشد. آسید عبدالله شرفالدین از این حرف خیلی اوقاتش تلخ شده بود و پاسخ داده بود که خود ایشان نوشته است که اصل مناظرات از بین رفته و قریب به این مضامین است. بنابراین ایشان مدعی نقل عين لفظ نیست و خودش تصریح کرده که قریب به این مضامین بوده و خواستهایم مباحث مطرح شده به کلی از بین نرود.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۱ ص ۵۷۴
✅ بیان حضرت آیتالله شبیری زنجانی (حفظهُالله) پیرامون کتاب المراجعات (2)
💠 نقدی بر «المراجعات»
🔹 من مراجعات را مطالعه نکرده بودم، اما تصادفاً نگاهی کردم و اشکالی به نظرم آمده بود. آسید عبدالله [فرزند مرحوم شرف الدین] که آن را برای پدرش گفته بود، میگفت: پدر خیلی اعجاب و تمجید و تعریف کرده بود. بعد دیدم که برخی جاهای دیگر مراجعات اشکال دارد که فرصت نشده بود مراجعه کنم.
🔸1⃣ ایشان در آنجا نوشته بود که خیلی از سنیها با اینکه به تشیع شخصْ تصریح کردهاند، به حدیثش احتجاج کرده و حدیثش را معتبر دانسته و از وی اخذ کردهاند، و برای نمونه صد نفر را ذکر کرده بود؛ از جمله صاحب بن عبّاد. که آقای شرف الدین گفته بود علمای اهل سنت به تشیعش تصریح کردهاند و نسایی هم از او اخذ حدیث کرده است. من اشکال کردم که: نسایی در سال ۳۰۳ وفات کرده است و تاریخ ولادت صاحب بن عباد مورد اتفاق است و حتی در المراجعات نوشته که در سال ٣٢٦ یعنی ۲۳ سال بعد از وفات نسایی متولد شده است. چطور نسایی به حدیث او احتجاج کرده است؟! این اشکال را تصادفاً دیدم و به آسید عبدالله گفتم. ایشان آن را به پدرش گفته بود. میگفت پدرم خیلی اعجاب و تمجید کرد و فرمود: من تقصیر ندارم. من از میزان الاعتدال نقل کردهام و آنجا اینجور نوشته بود و مدرک را هم در آنجا نوشتهام، منتها اگر ایشـان تـوجه میداشت، این را در زمره آن صد مورد ذکر نمیکرد و به حرف باطلی که آنها گفتهاند، احتجاج نمیکرد.
🔸2⃣ اشتباه دیگر درباره شخصی به نام «معروف» است. دو تا «معروف» هست: یکی معروف بن خرّبوذ مکی که از فقها و جزء اصحاب اجماع است، و دیگری معروف بن فیروز کرخی که صوفی است و همان معروفِ کرخیِ مشهور است. ایشان معروف بن خرّبوذ را جـزء آنهایی نوشته که سنیها از وی اخذ حدیث کردهاند، ولی با معروف کرخی مخلوط کرده و وفات معروف مکی را سال ۲۰۰ هجری نوشته است؛ در حالی که سال ۲۰۰ تاریخ وفات معروف کرخی است. اما تاریخ وفات معروف مکی در دست نیست. احتمال دارد که در زمان حیات حضرت صادق (ع) یعنی قبل از سال ١٤٨ ـ که سال شهادت حضرت صادق (ع) است ـ از دنیا رفته باشد. وی از قدمای اصحاب حضرت صادق (ع) و از طبقه اول آنها و در ردیف زراره و محمد بن مسلم است. احتمال اینکه در زمان حیات حضرت صادق (ع) وفات کرده باشد، وجود دارد. اگر چه تاریخ وفاتش در دست نیست، ولی مسلماً سال ۲۰۰ سال وفات وی نیست. معروف کرخی، معاصر حضرت رضا (ع) است؛ چون ۲۰۳ حضرت رضا شهید شده است.
🔸3⃣ از مواردی که اشتباه المراجعات است و آسید عبدالله میگفت که این را پدرم نمیدانست، این است که شیعه و تشیع در اصطلاح قدما و متأخرين متفاوت است. آقای شرف الدین شیعه را به اصطلاح فعلی ما به کاربرده است، ولی در اصطلاح قدما شیعه به اصطلاح ما نیست. لذا خیلی از کسانی را که گاهی به عنوان شیعه ذکر کرده، شیعه به اصطلاح قدماست، نه به اصطلاح مورد بحث. شیعه در اصطلاح قدما در مقابل عثمانی است. اگر کسی امیرالمؤمنین (ع) را بر عثمان مقدم بدارد، این شیعه است: «التشيع محبة علي و تقديمه علی عثمان و إن قدمه على الشيخين فهو رافضي». و اگر سبّ و امثال اینها ضمیمه شود، أشد في الرفض میشود. لذا ممکن است شخصی سنّی باشد و رافضی هم باشد؛ یعنی اگر امیرالمؤمنین را بر شیخین هم مقدم بدارد، این شیعه رافضی است، به اصطلاح قدماء. خیلی از اینها را که شیعه گفتهاند، به اصطلاح سابقین است، نه به اصطلاح فعلى ما. و مرحوم شرف الدین به این نکته توجه نداشتند. علتش هم این است که این جور مباحث در کتابهای میرحامد حسین هست و چون ایشان عرب بود و کتابهای میرحامد حسین فارسی است، آن هم فارسی خاصی است، طبیعتاً نمیتوانست از این کتابها استفاده کند. لذا به آن مراجعه نکرده بود، منتها آن مرحوم خودش يک ذكاء و سرعت انتقال و ذوق استثنایی داشت.
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۱ ص ۵۷۴