چاپ و نشر بینالملل
خیلی عمیقِ خواندنی
#معرفی_کتاب
#سور_سوریه
📚 جلسۀ نقد و بررسی کتاب «سور سوریه»، تألیف محمدقائم خانی در فروشگاه انتشارات بهنشر برگزار شد. اجرای این جلسه بر عهدۀ آقای میثم رشیدی بود و آقای محمدمهدی سیار، دکترای فلسفۀ اسلامی و شاعر، و خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی، داستانسرا، به بیان دیدگاههای خود پیرامون این کتاب پرداختند. رشیدی در ابتدای جلسه در مورد کتاب گفت: سور سوریه، شرح سفر مؤلف به سوریه است ولی کتاب فقط در مورد سوریه نیست و مباحث کلیتری هم مطرح میشود؛ مؤلف سعی دارد تصویر جامعی از جبهۀ مقاومت به مخاطب بدهد.
سپس سلیمانی ازندریانی با اشاره به نثر قوی کتاب گفت: چیزی که مرا ترغیب کرد که کتاب را بخوانم، نثر کتاب بود. آقای خانی کتابهای کلاسیک را زیاد خوانده و همین موضوع باعث قدرت قلم ایشان شدهاست.
سپس به بیان نکات دیگری در مورد کتاب پرداخت: نکتۀ دیگر در مورد این کتاب، وجود یک غم در متن است و نویسنده این غم را به مخاطب منتقل کردهاست. کتاب، سفرنامه نیست و مؤلف به سبک یک گردشگر کتاب را ننوشتهاست؛ بلکه کتاب، حاصل پژوهش نویسنده در مورد مردمان آن سرزمین است. تحقیق در مورد تأثیر عثمانیها و اروپاییها بر مردم سوریه. توجه به معماری موجود در کشور سوریه هم از نکات مثبت کتاب است. نکتۀ دیگر، نگاه بیطرفانۀ مؤلف است؛ طوری که حتی در بعضی موارد عملکرد ایران در سوریه را نقد کردهاست.
سلیمانی در انتهای سخنانش با اشاره به برخی نقدها در مورد کتاب، خاطر نشان کرد: بعضی از دوستان انتقاد کردند که چرا نویسنده نظر خود را وارد کرده و وارد تحلیل شدهاست. اما به نظر من نویسنده هم یک انسان است و اندیشه دارد و هر کسی با اندیشۀ خود روایت میکند. من مخالفم که سفرنامهنویس فقط مشاهداتش را بنویسد؛ بلکه باید با توجه به فرهنگ و آداب و رسوم خودش مشاهدات را تحلیل کند. همین چیزها کتاب را متفاوت میکند.
دکتر محمدمهدی سیار دیگر سخنران این جلسه بود. او ابتدا به این مطلب اشاره کرد که سوریه امروز پیش ایرانیها «یک جای دیگر» نیست؛ بلکه آنقدر به ایرانیها نزدیک شده که درک ایرانیها از خودشان را هم دارد شکل میدهد و ایرانیها همان طور که در مورد خودشان ابهام دارند، در مورد سوریه هم ابهام دارند. سپس این سوال را مطرح کرد که ما امروز از سفرنامۀ سوریه چه توقعی میتوانیم داشته باشیم؟
سیار ادامه داد: توقع من از کتاب این بود که بتوانم در این جغرافیا تاریخ سوریه را ببینم و این کتاب به توقع من بهخوبی پاسخ داد. ابهام دیگر من دربارۀ سوریه، آیندۀ آن بود و من توقع داشتم آیندۀ سوریه را هم ببینم. نکاه ایرانی به سوریه بیشتر معطوف به آینده است. این توقعات به این خاطر ایجاد شده که نویسندۀ آن را میشناسم. این کتاب، با وجود حجم کم برای من کتاب قانعکنندهای بود؛ حتی فراتر از اقناع و انتظار. در این کتاب هم مدارا با پرسش را دیدم، هم تاریخ، هم جغرافیا، هم فلسفه و هم تمدن. به نظر من این کتاب، یک کتاب خیلی عمیقِ خواندنی بود و چنین کتابهایی کم پیدا میشوند.
همچنین سیار با اظهار گلایه از ضعف موجود در روایتگری گفت: یکی از حسرتهای ما این است که چرا داستاننویسان ما در بحبوحۀ ماجرا در آنجا حضور نداشتند و روایتگری دیر انجام شد. البته حاج قاسم اگر مانع حضور راویان میشد، دلیلش این بود که سرنوشت جنگ عوض میشد، ولی به هر حال ما به عنوان اهل فرهنگ باید بجنگیم تا بتوانیم روایت کنیم.
در انتهای جلسه هم مؤلف کتاب به بیان خاطرات و نکاتی از سفرش به سوریه پرداخت و علت غمی را که در متنش وجود دارد، ناراحتیاش از وضع جهان اسلام دانست که گویی ارادهشان این است که در تفرقه و ضعف باقی بمانند.
«سور سوریه» به قلم محمدقائم خانی شرح سفر وی به سوریه در سال 1398 است که سال گذشته با شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 30000 تومان توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل روانۀ بازار شد.
چاپ و نشر بینالملل
خیلی عمیقِ خواندنی #معرفی_کتاب #سور_سوریه 📚 جلسۀ نقد و بررسی کتاب «سور سوریه»، تألیف محمدقائم خانی
📌 گزارش رونمایی کتاب #سور_سوریه که اسفند ماه سال گذشته بزگزار شد:
https://www.ibna.ir/fa/gozaresh_poosheshi/303881/
چاپ و نشر بینالملل
خیلی عمیقِ خواندنی #معرفی_کتاب #سور_سوریه 📚 جلسۀ نقد و بررسی کتاب «سور سوریه»، تألیف محمدقائم خانی
✅ تفصیل سخنان دکتر محمدمهدی سیار در جلسۀ نقد و بررسی کتاب «سور سوریه»
#سور_سوریه
#معرفی_کتاب
📝 ... دکتر محمدمهدی سیار دیگر سخنران این جلسه بود. او ابتدا گفت: سفر به ویرانی و رفتن به دل نابودی، سفری به «بیجانبی» است. تجربهای است که کم پیش میآید. و بعد به این مطلب اشاره کرد که سوریه امروز پیش ایرانیها «یک جای دیگر» نیست؛ بلکه آنقدر به ایرانیها نزدیک شده که درک ایرانیها از خودشان را هم دارد شکل میدهد و ایرانیها همان طور که در مورد خودشان ابهام دارند، در مورد سوریه هم ابهام دارند. سپس این سوال را مطرح کرد که ما امروز از سفرنامۀ سوریه چه توقعی میتوانیم داشته باشیم؟
سیار ادامه داد: توقع من از کتاب این بود که بتوانم در این جغرافیا، علاوه بر اشیاء و بناها، تاریخ سوریه را ببینم؛ اندیشه فلسفه را ببینم. این کتاب به این توقع من بهخوبی پاسخ داد. ابهام دیگر من دربارۀ سوریه، آیندۀ آن بود و من توقع داشتم علاوه بر تاریخ و جغرافیا، آیندۀ سوریه را هم ببینم. نگاه ایرانی به سوریه و روایت او بیشتر معطوف به آینده است. اینکه ما الان کجای کار هستیم و آیا کار تمام شدهاست؟ یا تازه آغاز یک راه مهم و یک گشایش دیگر است. تاریخ به ما آموخته که بناهای شکوهمند همیشه در دل ویرانیهای بزرگ سر برمیآورند. پس پرسش دیگر من از کتاب این است که نویسنده آیا مرا به آینده هم خواهد برد یا فقط مرا در امروز و گذشته میچرخاند. این توقعات به این خاطر ایجاد شده که نویسندۀ آن را میشناسم. او را صاحب اندیشه و قلم و اهل مدارا با پرسش میبینم. او اهل این نیست که سریع جواب را کشف کند و آن را به رخ بکشد. او اهل زیستن با پرسش است. این کتاب، با وجود حجم کم برای من کتاب قانعکنندهای بود؛ حتی فراتر از اقناع و انتظار. در این کتاب هم مدارا با پرسش را دیدم، هم تاریخ، هم جغرافیا، هم فلسفه و هم تمدن. به نظر من این کتاب، یک کتاب خیلی عمیقِ خواندنی بود و چنین کتابهایی کم پیدا میشوند.
وی افزود: نثر کتاب، نثر قدرتمند، شاعرانه و رها بود؛ یعنی در نثر یک «بیجانبی» وجود داشت. نویسنده عامدانه یا غیر عامدانه از ژانر گریز داشت. لذا ما نمیتوانیم این کتاب را در ژانر «سفرنامه» طبقهبندی کنیم. هم سفرنامه است و هم سفرنامه نیست. این کتاب پر از تحلیل است؛ هم روایت است و هم روایت نیست. مثلاً ما در حال خواندن یک نثر شاعرانه هستیم، ولی یک مرتبه با یک کار بهظاهر غیرحرفهای مواجه شده و یک قسمت پژوهشی با نقل قول از سید حسین نصر میبینیم. در حالی که چنین کاری برای یک متن ادبی و سفرنامه رایج نیست. اما «بیجانبی» خود را به متن تحمیل کرده و وقتی مخاطب توقع دارد در یک موضوع اطلاعاتی کسب کند، نویسنده این اطلاعات را در اختیار او میگذارد. یا مثال دیگر در متن کتاب، پاورقی تقریباً یک صفحهای نویسنده ذیل «حکومت ایدوئولوژیک» است که در قالب سفرنامه چنین بحثی شاید جایگاهی نداشته باشد. یا اینکه نویسنده در دل یک اسشتهاد و تصویرپردازی کاملاً ادبی، یک مرتبه تصویرسازی را رها میکند و اطلاعات ریز تاریخی عرضه میکند. تصویری هولناک از کاجهای حلب ارائه میکند و مینویسد: «بسیاری از کاجهای حلب کج ایستادهاند؛ بسته به منطقه و جا، انجراف ساقهشان از خط عمود پایین پنج شش درصد نیست و تا بیست درصد و بیشتر هم میشود. کنار هم ردیف و منظم سر را به یک سو خم کردهاند. به محض دیدنشان بیینده پی به طوفانی میبرد که دیگر نیست.» نویسنده با «کاج» و «کج» بازی زبانی میکند و بعد میخواهد خبر از طوفانی بدهد که بگوید کج شدن بیدلیل نیست. بعد با یک ادراک نمادشناسانۀ خیلی مهم مینویسد: «کاجی که نماد سرزمین شام است.» در این فضای زیبای ادبی، یک مرتبه خواننده یک و نیم صفحه مطالب تاریخی محض میخواند: «آخرین طوفان از سال 2011 وزیدن گرفت. ماجرای سرنگونی حزب بعث کلید خورد و بحران شروع شد ...»؛ ما در اوج لذت بردن از تصویر و زبان به یک متن روزنامهای میرسیم و در همین یک و نیم صفحه با یک تاریخ ده ساله آشنا میشویم.
📌 سیار با اشاره به صحبتهای خانم سلیمانی در مورد نگاه پذیرای آقای خانی، گفت: اقای خانی با پیشفرض و با ذهنیت سراغ دیدن نمیرود. زبان و چشمش را آزاد گذاشته و هیچ ابایی ندارد که از چارچوبهای رسمی خارج شود. حتی ممکن است رزمندگان مدافع حرم از خواندن بعضی قسمتهای کتاب عصبانی شوند. ولی اگر غیر این بود، نادرست بود. اگر قرار بود نویسنده همان چیزهایی را که از قبل میدانیم، بگوید و تأکید کند، پس اصلاً سفر رفتن او برای چه بود؟ سفر باید در ما و نگاه ما تغییر ایجاد کند.
https://www.mashreghnews.ir/news/1301420
در آستانۀ سیزدهم دی، یاد و خاطرۀ شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و سایر شهدای همراهشان را گرامی میداریم.
کتابهای شرکت چاپ و نشر بینالملل در مورد محور #مقاومت و #شهید_سلیمانی
1⃣ #سور_سوریه
2⃣ #زبور_مقاومت
چاپ و نشر بینالملل
✅ معرفی تفصیلی کتاب #سور_سوریه در خبرگزاری #ایرنا
ردپای مبارزات سردار آسمانی با جنایات داعش در «سور سوریه»
https://www.irna.ir/news/84590876
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📝 همین امروز خانوادههای سادات که محب اهلبیت علیهمالسلام هستند، در حلب زیادند؛ مثل خانوادههای بگاری که از نوادههای امامباقر علیهالسلام هستند. این خانوادهها توسط مسلحین متهم به شیعه بودن میشدند. دو برچسب اصلی که مسلحین با آن دیگران را متهم میکردند، «شبّیه» و «رافضی» بود؛ یعنی مزدور دولت و شیعه. اصطلاح «شبّیه» قبلاً برای راهزنان بکار میرفت. اگر کسی با مسلحین همکاری نمیکرد، تهمت آمادهای داشتند به عنوان «شبّیۀ دولت». پس از آن، جان و مال و ناموس فرد برای مسلحین حلال بود.
بعد از تسلط به شهر، با همین برچسبها متهمان را به دادگاههای شرعی بردند و به عنوان «مرتد» حکم راندند. «استتابه» توبهای بود که در دورۀ آموزشی مربوطه میدیدند. اگر به نقطۀ مطلوب میرسیدند، عنوان ارتدادشان کنار گذاشته میشد و اگر نه، به جاهای باریک میرسیدند.
📌 برگرفته از ص 84 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📝 ابوصادق یک جا را نشانمان داد. نیزاری کوچک بود در محاصرۀ ساختمانهای خراب. گفت جای خالی یک موزه است. چشم چرخاندم. هیچ نبود جزئی! موزه نابود شده و تمام وسائلش خالی شده بوده. زیرزمینش پر از طلا و شیء قیمتی بوده که از بند دیوارها آزاد شده بوده ظاهراً. از کل موزه، نه بنایی مانده بود نه تجهیزاتی، نه اثری تاریخی. فقط و فقط یک ورودی مانده بود، نیمه خراب. برای خودش با آن همه زخم و جراحت، هنوز زیبا بود. زیباییاش وصلۀ ناجوری بود برای آن همه برهنگی متراکم. از کل موزه همین ورودی، همین دالان تاریخ، تنها همین نماد زیبایی، از انفجار موشک و غارت سربازان در امان مانده بود.
جنگ سوریه چه جنگی بود؟ جنگ دولت و مردم؟ جنگ داعش و ارتش؟ یا جنگ شهر و دشمنانش؟
📌 برگرفته از ص 134 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#سور_سوریه
📚 دیرالزور، شهری است متعلق به دورۀ مسیحی، بلکه قدیمیتر. اسلام را بعد از رحلت پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم دیدهاست. مهمتر از همه آنکه مقدم قدوم سپاه صفین بوده. شیر خدا بر این خاک گام نهاده. در المیادین چشمهای است با نام عین علی علیهالسلام. خود حضرت با دستان مبارکش حفر کرده. بوکمال از حنجرۀ علی خطبه شنیده. سپاه بر کرانۀ فرات از آنجا آمده به دیرالزور. شهر، علی را بدرقه کرده تا رقه، نقطۀ درگیری شامیان و عراقیان، علویها و سفیانیها. بیست سال بعدش، همین شهرهای همسایۀ فرات میزبان کاروان اسرای کربلا شدهاند. از بوکمال به دیرالزور تا رقه. بعد از فرات جدا شدهاند سوی حلب و از آنجا شام یعنی دمشق. سالها بعد کاروانهای زیارتی از شام راه افتادهاند سمت عتبات عراق و این شهر را که در مسیر زوار بوده، دیرالزور خواندهاند؛ شاید البته.
📌 برگرفته از ص 136 کتاب "سور سوریه"، تألیف محمدقائم خانی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
هدایت شده از چاپ و نشر بینالملل
در آستانۀ سیزدهم دی، یاد و خاطرۀ شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و سایر شهدای همراهشان را گرامی میداریم.
کتابهای شرکت چاپ و نشر بینالملل در مورد محور #مقاومت و #شهید_سلیمانی
1⃣ #سور_سوریه
2⃣ #زبور_مقاومت
هدایت شده از چاپ و نشر بینالملل
✅ معرفی تفصیلی کتاب #سور_سوریه در خبرگزاری #ایرنا
ردپای مبارزات سردار آسمانی با جنایات داعش در «سور سوریه»
https://www.irna.ir/news/84590876
📚 #روایت_و_ناداستان
🖇 #ماوراء_مرز
» یادداشت هایی از دو ماه زندگی در بخشی از خراسان و ماوارءالنهر که امروزه تاجیکستان نام دارد.
🖇 #فهم_زمانه
» روایت یک جوان دانشگاهی از عمق جریان حق و باطل و شوق بیبدیل او برای احیای اندیشههای شیعی
🖇 #ماموریت_ویژه_آیتالله
» یک روایت تاریخی اما رمان گونه از زندگی و افکار آیتالله خمینی)ره) است. این کتاب با استفاده از اسناد تاریخی و اطلاعات موجود، تصویری واقعی و بدون تملق از شخصیت امام را به خوانندگان ارائه میدهد.
🖇 #سمیرغ_سیمرغ
» سعی نکرده خوانشی جدید باشد از «زندگی امامخمینی»، بلکه تلاشی بوده برای یافتن حقیقت خودِ زندگی، آنطور که حاجآقا روحالله به عموم مردم از عوام تا خواص میگفت، البته از لابهلای گزارشهای مرتبط با وقایع زندگی ایشان.
📚 #سور_سوریه
» سفرنامهای به کشور رنجکشیده سوریه و روستاهای آن است که حقایقی مهم و خواندنی را از فضای فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی سوریه ارائه میدهد.
📚 #خیابانی_به_درازای_ابدیت
» از تبریز و از نقش تبریز در مشروطیت شروع میشود و زندگی شیخ و البته مقطعی از تاریخ معاصر ایران را روایت میکند؛ از تولد او گرفته تا نمایندگیاش در مجلس؛ از سقوط تزاریسم تا حادثۀ شرفخانه؛ از قرارداد 1919 تا گشایش دارالشورای ملی در تبریز؛ و سرانجام حکایت آخرین شب و روز زندگی شیخ.
🌱 #با_بین_الملل_جهانتان_را_تغییر_دهید
🌱 #شرکت_چاپ_و_نشر_بین_الملل
📚 @nashre_beynolmelal