eitaa logo
چاپ و نشر بین‌الملل
185 دنبال‌کننده
515 عکس
41 ویدیو
22 فایل
در این کانال ان‌شاءالله ضمن معرفی کتاب‌های انتشارات، گزیده‌های سودمند از کتاب‌ها هم منتشر می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی دیگران به به خواندن کتاب توصیه می‌کند ... فکر می‌کنید کتاب پیشنهادی حاج قاسم، چه کتابی است؟
۳۹ روز تا عید سعید غدیر خم 📝 روزی مأمون به علیه‌السلام عرض کرد: بزرگترین فضیلت در قرآن کدام است؟ امام‌رضا فرمود: آیۀ مباهله. سپس حضرت آیۀ مباهله را تلاوت کرده و فرمود: بعد از نزول این آیه، رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم، امیرالمومنین، فاطمه، امام‌حسن و امام‌حسین علیهم‌السلام را فراخواند. این کسان به حکم خداوند متعال در جایگاه فرزندان، زنان و نفس ایشان قرار دارند. مشخص است که هیچیک از بندگان خدای سبحان برتر و شریفتر از رسول خدا نیست. از همین رو می‌بایست از کسی که به حکم خداوند سبحان نفس رسول خدا است، احدی برتر نباشد. مأمون پرسید: چرا احتمال نمی‌دهید که منظور از «نفس» خـود پیامبر باشد؟ حضرت فرمود: درست نیست؛ چرا که دستوردهنده، فقط می‌تواند به غیر خودش دستور دهد و دعوت‌کننده می‌تواند غیرخودش را به چیزی دعوت کند، درست نیست این عمل را در مورد نفس خود انجام دهد. خود را بخواند، خود را دعوت کند. با پاسخ امام‌رضا مأمون گفت: با این جواب، دیگر سوالی نمی‌ماند. 📌 برگرفته از ص ۳۲۶ و ۳۲۷ کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه
۳۸ روز تا عید سعید غدیر خم 📝 در نقل دیگری مأمون از امام علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام سوال می‌کند: دلیل خلافت جد شما علی‌بـن‌ابـی‌طالب چیست؟ امام فرمود: آیۀ «انفسنا» که نشان می‌دهد جد ما نفس پیامبر است. مأمون گفت: البته اگر کلمۀ «نسائنا» در آیه نبود؟! امام فرمود: اگر کلمۀ «ابنائنا» در آیه نبود، سخن تو می‌توانست درست باشد؛ این کلمه معنای درست «انفسنا» را نشان می‌دهد. (مقصود، آیۀ 61 سورۀ آل عمران است: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ) این مناظرۀ کوتاه، مناظرۀ دقیقی است که با دقت کافی قابل فهم خواهد بود. امام به کلمۀ «انفسنا» در آیه استدلال می‌کند که نشان می‌دهد گویی امیرالمؤمنین با پیامبر یک جان هستند و ناگزیر تنها کسی است که می‌تواند ادامه‌دهندۀ راه پیامبر باشد و همان طور که ایشان صاحب مقام ولایت امر هستند، مقام ولایت امر بعد از ایشان را به عهده بگیرد. مأمون اشکال کرد: در آیه، کلمۀ «نسائنا» وجود دارد که نشان می‌دهد «انفسنا» به معنای مردان ماست! که در حداقل می‌تواند امیر و فرزندانش حسن و حسین را در بر بگیرد و در حداکثر می‌تواند همۀ مردان اصحاب را شامل شود؛ بنابراین هیچ فضیلتی برای امیر در آن نخواهد بود. امام فرمود: در آیۀ شریفه، کلمۀ «ابنائنا» نیز وجود دارد که نشان می‌دهد اگر مقصود از «انفسنا» مطلق رجال بود، دیگر ذکر «ابنائنا» در آیه لزومی نداشت؛ زیرا آن‌ها دو نفر از سلسلۀ مردان بودند و در «انفسنا» به معنایی که تو می‌گویی جای داشتند. پس دیگر نیاز به تکرار نبود. 📌 برگرفته از ص ۳۲۷ و ۳۲۸ کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه
نگاهی به کتاب «من خواب دیده‌ام» https://iusnews.ir/fa/news-details/435021/
37 روز تا عید سعید غدیر خم 📚 حاکم با سندی که با مبانی مسلم و بخاری، صحیح شمرده می‌شود، از علی علیه‌السلام روایت کرده است: «من بنده خدا، برادر رسولش، و صدیق اکبر هستم. این ادعا را پس از من کسی نخواهد کرد، مگر آن که دروغگوی افترا زن باشد. من هفت سال پیش از دیگر مردم، نماز خواندم.» در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام به صراحت آمده که جبرئیل در سن 37 سالگی پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم بر ایشان نازل گشت و به او خبر داد که به‌زودی رسول خواهد گشت. نیز وضو و نماز را به وی آموخت. او هم به خدیجه و علی این خبر را رساند و آن دو، تصدیقش نمودند و با وی نماز می‌نهادند. 📌 برگرفته از ص 71 کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
۳۶ روز تا عید سعید غدیر خم 📝 دو سال آخر عمر پیامبر مهمترین سال‌های عمر ایشان بود. ایشان در طول سال‌های گذشته قرآن را، اسلام را، نماز را، روزه را و ... به مردم تعلیم فرموده بود. اما دین اسلام، دین ابدی بوده و باید تا ابد باقی بماند. لذا ایشان در این دو سال آخر می‌کوشید تا تمام عوامل ممکن برای ماندگاری اسلام را فراهم کند. بر همین اساس پیامبر در دو سال آخر عمر خود کارهای مختلفی انجام دادند که اهم آنها به شرح زیر است: اول: امت خویش را برای رحلت خودشان آماده می‌کردند و این خبر را در شرایط مختلف و به صور مختلف به مردم تذکر می‌دادند که «ایها الناس فانما انا بشر یوشک ان یاتی رسول ربی فاجیب»؛ ای مردم من بشر هستم و نزدیک است که فرستادۀ پروردگارم برسد و من او را اجابت کنم. ثانیا: مردم باید آماده می‌شدند که رفته‌رفته امیرالمؤمنین و خاندان پیامبر را در جایگاه واقعیشان بشناسند و بپذیرند. بنابراین حوادثی اتفاق می‌افتاد که این حقیقت در آن دیده شود؛ پیامبر اعمالی انجام می‌دادند، رفتارهایی داشتند که هر روز به شکلی این مسئله بیشتر روشن شده و تأکید می‌گردید. 📌 برگرفته از ص ۲۴۷ کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه
35 روز تا عید سعید غدیر خم 📚 از آغاز بعثت، خلافت علی علیه‌السلام قطعی و معین بود. از حدیث دار (در عمل به آیۀ «و انذر عشیرتک الاقربین»)، این حقیقت روشن شد. رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم به قبایل پیشنهاد می‌داد که او را در تبلیغ رسالت خدایش یاری کنند و آنان از او می‌خواستند که به ازای این همراهی، خلافت از آن ایشان باشد. اما وی به آنان پاسخ می‌داد که امر خلافت در اختیار خداست و خداوند کسی را که شایستۀ این کار باشد، برگزیده است و آنان نباید با شایستۀ این کار، به ستیز برخیزند. ابن‌هشام گوید: رسول خدا نزد قبیلۀ بنی‌عامر بن صعصعه رفت و آنان را به سوی خدا فراخواند و خواست که یاری‌اش کنند. مردی از ایشان به نام بیحرة بن فراس، گفت: «به خدا سوگند! اگر من این جوان را از قریش بگیرم، با او می‌توانم همۀ عرب را به تصرف خود درآورم.» سپس به او گفت: «اگر با تو بر این کار بیعت کنیم و سپس خداوند تو را بر مخالفانت پیروز سازد، آیا حکومت ِپس از تو از آن ما خواهد بود؟» پیامبر فرمود: «این امر بر عهدۀ خداست و آن را هر جا خواهد، قرار دهد.» وی به پیامبر گفت: «آیا ما به خاطر تو، گلوی خود را در تیررس عرب قرار دهیم و هنگامی که خدا پیروزت ساخت، حکومت از آنِ کسی جز ما گردد؟ ما را به کار تو نیازی نیست!» پس، از همراهی با پیامبر خودداری ورزیدند. ده‌ها گزارش دیگر از این دست وجود دارد که نشان می‌دهد خلافت علی از همان آغاز قطعی و معین بوده و رسول خدا به‌روشنی آن را بیان و امت را به آن سفارش نموده است. سپس در حجة الوداع نیز دست او را برافراشت و فرمود: «هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست.» اما قریش نخواست از این سفارشها قانع گـردد؛ زیرا خواستار خلافت بود. 📌 برگرفته از ص 90 کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
34 روز تا عید سعید غدیر خم 📝 عباس‌بن‌عبدالمطلب که یکی از باقیماندگان بود، خود را به پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم رسانید و در طرف راست ایشان جای گرفت. پسرش فضل هم در طرف چپ حضرت بود و ابوسفیان‌بن‌حارث، پسر عموی پیامبر نیز زمام استر ایشان را در دست داشت. در نقلی آمده است آن وقت که عباس خود را به پیامبر رسانید (در میان غزوۀ حنین)، چپ و راست را نگریست و از امیرالمومنین علی علیه‌السلام نشانی ندید و گفت: چه بد! چه بد! در چنین جایگاهی فرزند ابوطالب جان خودش را از پیامبر خدا دریغ داشته؟! با اینکه او آن همه فداکاری‌های بزرگ در گذشته کرده است! پسرش فضل گفت: پدر! اینگونه در مورد پسر برادرت سخن نگو! عباس گفت: مگر چه شده؟ فضل جواب داد: آیا او را در خط مقدم نمی‌بینی؟ آیا او را در میان گرد و غبار جنگ مشاهده نمی‌کنی؟ عباس گفت: پسرم نشانش بده! فضل هم دائم نشانی می‌داد تا عباس، امیرالمومنین را دید و شناخت. ناگهان گفت: آن برقی که در میان غبار به چشم می‌خورد، چیست؟ فضل گفت: این برق شمشیر اوست که در صفوف دشمن بالا وپایین می‌رود. 📌 برگرفته از ص 233 و 234 کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه
33 روز تا عید سعید غدیر خم 📚 راویان دستگاه سلطه، از جهاد علی علیه‌السلام در سال‌های محاصره در شعب، چیزی ثبت نکرده‌اند، مگر اندکی دربارۀ پاسداری وی از رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم. این مایۀ شگفتی نیست؛ زیرا فضیلت‌های او نیز همانند پدرش ابوطالب، انکار گشته است. این سخن به گزارش ابوجعفر اسکافی، از دانشوران بزرگ معتزلی، در پاسخ به جاحظ، به ما رسیده است: علی بود، نه ابوبکر، که در محاصرۀ شعب، در آن تاریکی، با رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم در خلوت همنشین بود و از ابولهب و ابوجهل و جز آن دو، اندوه‌های تلخ چشید و در آتش همه گونه رنج و عذاب افتاد و در تحمل همۀ آزارها با پیامبر شریک بود. همو بود که آن بار سنگین را به دوش کشید و آن کار بزرگ را به انجام رساند. چه کسی بود که شبانه در شکل و شمایل دزدان، از شعب بیرون می‌رفت و خود را پنهان و پوشیده می‌داشت تا نزد یکی از بزرگان قریش همچون مطعم‌بن‌عدی که ابوطالب به سوی وی روانه‌اش کرده بود، رَوَد و بارهای آرد و گندم را بر پشت کشد و برای بنی‌هاشم بیاورد، در حالی که بیشترین بیم بر جان وی از جانب دشمنانشان همچون ابوجهل می‌رفت و اگر بر وی دست می‌یافتند، خونش را می‌ریختند؟ در دوران محاصره در شعب، آیا علی این کار را می‌کرد یا ابوبکر؟ نیز علی بود که خود را گرسنه نگاه می‌داشت؛ اما رسول خدا را سیر می‌ساخت. خود را تشنه نگاه می‌داشت؛ اما پیامبر را سیراب می‌نمود. همو بود که هرگاه رسول خدا بیمار می‌شد، تیمارش می‌نمود و هرگاه احساس تنهایی می‌کرد، همدمش بود. ابوبکر از همۀ اینها برکنار بود و هیچ یک از این رنج‌ها که به ایشان رسید، به او نرسید و این دردها را نکشید و از حال آنان، جز به اجمال، آگاه نگشت. سه سال معامله و ازدواج و همنشینی با آنان ممنوع بود و در شعب، در بند و حصر بودند و از بیرون آمدن و پرداختن به کارهایشان بازداشته می‌شدند. چگونه جاحظ این فضیلت را وانهاده و این ویژگی بی‌مانند را فراموش کرده است؟ 📌 برگرفته از ص 91 کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
32 روز تا عید سعید غدیر خم 📝 بر اساس آیات قرآن، هارون نسبت به موسی «برادر»، «خلیفه»، «وزیر» و «شریک» بوده است که بنا به نص حدیث منزلت، تمامی این خصوصیات،که همگی غیر از نبوت هستند، برای امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز ثابت است. زیرا پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم می‌فرماید همۀ آن مقاماتی که هارون و موسی حائز هستند و همۀ آن نسبت‌هایی که هارون نسبت به موسی دارد، امیرالمؤمنین نیز همۀ آن مقامات الهی و منزلت‌ها و مناصب را داراست؛ و البته هارون صاحب مقام نبوت نیز بود؛ اما پیامبر این مقام را از امیرالمؤمنین استثناء فرمود. پس امیرالمؤمنین برادر پیامبر است. خلیفۀ پیامبر است. وزیر و شریک پیامبر است. همچون پیامبر بندۀ هدایت‌شده و انتخاب شدۀ خاص الهی است. همچون پیامبر دارای علم کتاب و حکمت است و نیز در شمار بندگان محسن و صالح خدای متعال است که خداوند ایشان را به همۀ عالم برتری داده است. 📌 برگرفته از ص 276 کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه
📚 کتاب «پژوهشی جامع در تصوف فرقه‌ای؛ رصد هویت تاریخی، تحولات، انحرافات، آموزه‌‌های سلاسل صوفیه و نقد آن‌ها»، تألیف محمداسماعیل عبداللهی، با همکاری پژوهشکدۀ باقر العلوم علیه‌السلام، توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل منتشر شد. این تحقیق، حاصل 10 سال تدریس مؤلف در دوره‌های مختلف نقد و بررسی تصوّف در حوزۀ علمیۀ قم و نشست‌های تخصصی جریان‌شناسی تصوّف و نقد آداب و اعتقادات صوفیه در مراکز علمی دانشگاهی در سراسر کشور است. کتاب، هفت بخش دارد؛ در بخش اوّل «موقعیت‌سنجی تصوّف در میان جریان‌های فکری معاصر و رابطۀ آن با تشیّع» و در بخش دوم «پیشینه، سرچشمه و تحولات تصوّف» مورد بررسی قرار گرفته است. «رمزگشایی از سران تصوّف در منابع دینی»، عنوان بخش سوم کتاب است. در بخش چهارم به «نقد مکاتب و سلاسل تصوّف» و در بخش پنجم به «تبیین و نقد مهم‌ترین عقاید و آموزه‌های تصوّف» پرداخته شده است. «تصوّف معاصر و روش‌شناسی جذب و مواجهۀ فعّال» در بخش ششم و «منبع‌شناسی تصوّف و نیم‌نگاهی به عرفان اسلامی» در بخش هفتم مورد کنکاش قرار گرفته است.
کتاب «مسائل و مشکلات خانوادگی»، تألیف آیت‌الله احمد بهشتی، تجدید چاپ شد. برای خرید کتاب، پیوند زیر را لمس کنید: https://nashrebeynolmelal.ir/?p=7933
31 روز تا عید سعید غدیر خم 📚 روایت شده که علی علیه‌السلام فرمود: یک بار در روز و یک بار در شب، نزد رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم وارد می‌شدم و او با من خلوت می‌نمود و هر جا می‌رفت، همراهش بودم. اصحاب پیامبر می‌دانستند که او با هیچ کس جز من چنین رفتاری ندارد. گاه من در خانه‌ام بودم و رسول خدا نزد من می‌آمد. بیشتر او به خانه من می‌آمد. گاه که من به یکی از خانه‌های او می‌رفتم، با من خلوت می‌نمود و همسرانش را از آنجا دور می‌کرد و جز من کسی نزد وی نمی‌ماند. اما هنگامی که خود وی برای خلوت کردن با من به خانه‌ام می‌آمد، فاطمه علیهاالسلام و هیچ یک از فرزندانم از اطراف من دور نمی‌شدند. هرگاه از وی سؤال می‌نمودم، پاسخم می‌داد و هرگاه سکوت می‌نمودم و پرسش‌هایم به پایان می‌رسید، خودش لب به سخن می‌گشود. هر آیه‌ای که بر او نازل گشت، برای من نیز خواند و به من املا نمود و من با خط خود، آن را نگاشتم و او از تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و خاص و عام بودنش مرا آگاه ساخت و از خداوند خواست که فهم و حفظ آن را به من موهبت فرماید. از هنگامی که این را برای من از خدا خواست، هیچ آیه‌ای از کتاب خدا را فراموش نکردم و هیچ دانشی را از آنچه به من املا نمود و نگاشتم، از یاد نبردم. هر چه خدا از حلال و حرام و امر و نهی پیشین و پسین و کتاب‌های نازل شده بر پیامبران گذشته شامل طاعت و معصیت، به وی آموخت، او نیز به من آموزش داد و من به یاد سپردم و حتی یک کلمه از آن را فراموش ننمودم. آن گاه، دستش را بر سینۀ من نهاد و از خداوند خواست که قلب مرا از دانش و فهم و حکم و نور سرشار نماید. گفتم: «ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدایت باد! از هنگامی که برایم آن دعا را نمودی، هیچ چیز را فراموش نکرده‌ام و آنچه ننوشته‌ام، از یادم نرفته است. آیا پس از این، بیم فراموشی بر من داری؟» فرمود: «نه. بر تو نه از فراموشی بیم دارم و نه از نادانی.» 📌 برگرفته از ص 129 و 130 کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
دیروز (۲۸ خرداد ۱۴۰۱)؛ فروشگاه کتاب بین‌الملل؛ مصاحبه تلویزیونی با آقای حسین زحمتکش زنجانی در مورد کتاب تازه‌انتشاریافته‌اش،
✅ معرفی تفصیلی کتاب در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) https://www.ibna.ir/fa/tolidi/322948
برای خرید کتاب «پژوهشی جامع در تصوف فرقه‌ای؛ رصد هویت تاریخی، تحولات، انحرافات، آموزه‌‌های سلاسل صوفیه و نقد آن‌ها»، تألیف محمداسماعیل عبداللهی، با 20 درصد تخفیف، پیوند زیر را لمس کنید: https://nashrebeynolmelal.ir/?p=7937
29 روز تا عید سعید غدیر خم 📚 شیخ صدوق گوید: عربی صحرانشین نزد رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم آمد. پیامبر با ردایی رنگ شده با گل سرخ، به دیدار وی بیرون آمد. آن مرد گفت: «ای محمد! همانند جوانی نزد من آمده‌ای!» پیامبر فرمود: «آری ای اعرابی! منم جوانمرد، فرزند جوانمرد و برادر جوانمرد.» او گفت: »ای محمد! تو خود جوانمردی. اما چگونه فرزند و برادر جوانمرد نیز هستی؟» فرمود: «آیا نشنیده‌ای که خداوند فرموده است: قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهيم‏: گفتند: «شنیدیم جوانی، از آنها [به بدی] یاد می‏کرد که به او ابراهیم گفته می‏‌شود» «من فرزند ابراهیم هستم. نیز برادر جوانمرد هستم؛ زیرا در نبرد احد، منادی در آسمان ندا داد: لا سیف إلا ذوالفقار و لا فتى إلا علی. و علی نیز برادر من است و من برادر او هستم.» 📌 برگرفته از ص 178 کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، جلد اول، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
جهت آشنایی و خرید کتاب فرزانۀ فروزندۀ جان‌ها و دل‌ها در شرح احوال آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، پیوند زیر را لمس کنید. https://nashrebeynolmelal.ir/?p=7963
27 روز تا عید سعید غدیر خم 📝 علی علیه‌السلام به کارگزاری که در بیت‌المال خیانت کرده بود، نوشت: سبحان الله! آیا به معاد ایمان نداری؟ آیا از چندوچون روز حساب نمی‌ترسی؟ ای که نزد ما از خردمندان به شمار می‌رفتی! چگونه این نوشیدنی و خوردنی را گوارا می‌شماری، در حالی که می‌دانی حرام می‌خوری و حرام می‌نوشی؟ کنیزان را می‌خری و با زنان ازدواج می‌کنی؟ [آن هم] با اموال یتیمان و بینوایان و مؤمنان و مجاهدانی که خداوند این اموال را سهم آنان قرار داده و با ایشان، این سرزمین را حفظ کرده است. پس از خدا پروا کن و اموال این مردم را به آنان بازگردان؛ که اگر چنین نکنی، آن گاه که خداوند به من قدرت دستیابی به تو را بدهد، چنان کیفرت کنم که عذرخواهم نزد حق باشد و با شمشیرم گردنت را بزنم؛ شمشیری که هر کس را با آن زدم، وارد دوزخ شد. 📌 برگرفته از ص 179 از جلد اول کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، تألیف علی کورانی و ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
برای خرید کتاب آموزش قرائت قرآن کریم: روان خوانی و تجوید تألیف علی حبیبی، پیوند زیر را لمس کنید. https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6225
26 روز تا عید سعید غدیر خم 📝 ابوسعید خدری می‌گوید: آنگاه که پیامبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم عباس، عموی خویش، و غیر او را ازمسجد بیرون راند، یعنی درهای خانه‌های آن‌ها را به مسجد بست، عباس به محضر آن حضرت آمد و عرضه داشت: ما را از مسجد بیرون راندی، در حالی که ما خویشاوندان و عموهای شما هستیم؛ اما علی را در مسجد باقی گذاشتی؟! پیامبر فرمود: من شما را خارج نساخته و او را سا کن نکرده‌ام؛ بلکه خدا شما را خارج ساخته و خدا او را در مسجد ساکن کرده است. 📌 برگرفته از ص 283 کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه
برای خرید کتاب بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری تألیف سید امیر حسینی، پیوند زیر را لمس کنید. https://nashrebeynolmelal.ir/?p=8115
25 روز تا عید سعید غدیر خم 📝 گزارش شده که در نبرد با خوارج، علی علیه‌السلام به یارانش روی کرد و فرمود: «به آنان یورش ببرید؛ که من نخستین یورشگر به آنان هستم.» سپس با ذوالفقار سه بار به آنان سخت یورش برد و در هر یورش، چندان ضربت می‌زد که تیغۀ ذوالفقار کج می‌شد. سپس از حلقۀ کارزار بیرون می‌آمد و آن را با زانویش راست می‌کرد و دیگر بار با آن حمله می‌نمود. 📌 برگرفته از ص 179 از جلد اول کتاب «سیره‌نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام»، تألیف علی کورانی و ترجمۀ سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
24 روز تا عید سعید غدیر خم 📝 این کار (بستن همۀ درهایی که رو به مسجد باز میشد جز در خانۀ امیرالمؤمنین)، کاری ظاهراً ساده ولی فوق‌العاده عمیق و معنادار بود. یک نشانۀ بزرگ برای هدایت امت. همۀ کسانی که اطراف مسجد نبوی خانه داشتند، درب خانه‌شان به درون مسجد باز می‌شد. در را باز می‌کردند، داخل مسجد می‌شدند. یکی از این کسان عموی پیامبر عباس‌بن‌عبدالمطلب بود. همه به مقابلۀ با پیامبر آمدند. هر کس چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند: به خاطر این است که علی از بستگان اوست. بعضی گفتند: به خاطر دخترش فاطمه آن را باز گذاشته است. صدای اعتراض پاره‌ای از اصحاب به پیامبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم رسید که می‌توانست تأثیرگذار باشد. پیامبر ناگزیر شد مسئله را حل کند. بنابراین در یک خطابۀ جدی و کوبنده، با ناراحتی بسیار و صورتی برافروخته، بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: به خدا سوگند من از پیش خود دربی را نبسته و دربی را نگشوده‌ام، ولیکن من متابعت می‌کنم آنچه را خدا به من وحی کرده است و خدا مرا به این بستن و باز گذاشتن امر کرده است. 📌 برگرفته از ص 284 کتاب «جانشین پیامبر»، تألیف آیت‌الله محمدعلی جاودان، نشر واژه‌پرداز اندیشه