#معرفی_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
📚 پاسداری از مکتب تشیع در گرو پاسداری از فرهنگ عاشوراست و تطهیر و تنزیه تاریخ عاشورا ضرورت دارد، چراکه از گذشته تا به امروز، دشمنان اسلام و تشیع در صدد تحریف این واقعه بودهاند. نگارنده در این اثر تلاش کرده تا به تحریفشناسی عاشورا بپردازد. مطالب کتاب در دو بخش تدوین شده که در بخش نخست از انواع و عوامل تحریف سخن گفته شده تا ریشهیابی انواع تحریف و یادآوری عوامل و انگیزههای گوناگون آن و راههای نفوذ تحریفات شناسایی و حوزههای آسیبپذیر نمایانده شود. در بخش دوم نیز تحریفات عاشورا نقد و بررسی شده است.
مؤلف کتاب، محمد صحتی سردرودی، ازسال ۱۳۷۴ همّ و غم خویش را مصروف عاشوراپژوهی کرد که حاصل نخستین آن، کتاب حاضر است.
📌 «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، در 376 صفحه توسط شرکت چاپ و نشر بینالملل منتشر شده است.
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
✅ ای کاش مادرم مرا نمیزاد!
خبر خفتآور و ذلتباری را زبانزد عوام ساختهاند، به این مضمون که روزی کسی از امام سجاد علیهالسلام پرسید: در فاجعۀ عاشورا و پس از آنکه در مسیر کوفه و شام و دشت و صحرا، اسیر دست دشمن بودی و این همه مصائب گوناگون دیدی، سختتر از همه کدام مصیبت بود؟!
حضرت جواب داد: «الشام! الشام! الشام!» سخت تر از همه، مصایبی بود که در شام و دمشق دیدم. سپس از زبان امام می گویند که برای نمونه گفت: دست و پایم بسته بود،که چشمم به مادر محمد باقر (امام باقر) افتاد. دیدم که بیچاره در بدمحذوری است؛ روی ناقۀ بیکجاوه و بیجهاز، هم باید خود را نگاه دارد، هم باید فرزند خردسالش را در بغل، حفظ کند و این همه را نمیتواند؛ میخواهد صورتش را از نامحرمان بپوشاند، کودک از آغوشش میافتد و میخواهد فرزندش را نگاه دارد، رویش باز میشود! از شدت ناراحتی نزدیک بود بمیرم؛ وضع را چنان وخیم دیدم که گفتم: ای کاش مادرم مرا نمیزاد!
از دیرباز هرگاه که این روضه را میشنیدم، دلم آتش میگرفت. اگر شنوندگان دیگر مضمون این روضه را باور میکردند و میگریستند، من به گفتن و نقل کردن آن میگریستم. مگر انسان هر چیزی را در هر کتابی دید و یا از هر کسی شنید، باید بگوید؟ سوگمندانه امروز هم این خبر دلآزار در میان روضهخوانان رایج است و تا آنجا شیوع یافته است که جملۀ «الشام، الشام» میان مردم ضربالمثل شده است!
همیشه دنبال سند و مدرکی برای این خبر میگشتم تا شاید در کتابی ببینم و از چگونگی متن و سند، یا لااقل از کتابی که آن را نوشته باشد، اطلاع پیدا کنم، اما در طول نزدیک به سی سال که با انواع کتابهای مربوط به عاشورا و زندگانی امامان معصوم آشنا هستم، هرگز این خبر را در کتابی که لااقل بشود اسمش را آورد، ندیدم؛ تا اینکه دو یا سه سال پیش در «مناجات خمسة عشر» به این بخشی از «مناجاة الخائفين» رسیدم که امام سجاد در محراب عبادت و در حالت خاص عارفانه و معصومانهاش به خدا عرض میکند:
لَيْتَ شِعْرِی أَلِلشَّقاءِ وَلَدَتْنِی أُمِّی؟ أَمْ لِلْعَناءِ رَبَّتْنِی ؟ فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنِی، وَ لَمْ تُرَبِّنِی، وَلَيْتَنِی عَلِمْتُ أَمِنْ أَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنِی، وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنِی، فَتَقِرَّ بِذٰلِكَ عَيْنِی، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِی
ای کاش میدانستم که آیا مادرم مرا برای بدبختی به دنیا آورده، یا برای رنج کشیدن و زحمت پرورانده است؟ اگر چنین است کاش مرا نزاده و نپرورانده بود و ای کاش آگاه بودم که آیا مرا از اهل سعادت قرار داده و به قرب و جوارت اختصاص دادهای تا به این سبب چشمم روشن و جانم آرام گیرد؟
راستی که جای تعجب است که چگونه مطلبی را از مناجات خمسة عشر گرفته، از آن روضهای چنان دردناک و دلخراش ساخته اند!
📌 برگرفته از صفحات 286 و 287 کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
✅ دربارۀ اربعین (1)
📚 در اینکه روز اربعین از شعائر شیعه است و همچنان باید آن را با نام و یاد و عزاداری امام حسین علیهالسلام و یاران باوفایش زنده نگه داشت، هرگز میان دانشمندان شیعی اختلاف نبوده و نیست. روز اربعین یکی از ایام مهم زیارتی امام حسین است؛ تا آنجاکه در فرمایش امام حسن عسگری علیهالسلام، زیارت اربعین از نشانههای ایمان به خدا و محمد و آل محمد صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم شمرده شده است.
اما اختلاف در این است که آیا پیامآوران عاشورا پس از رهایی از خرابۀ شام برای زیارت مرقد مطهر امام حسین به کربلا آمدند و اگر آمدند در اولین اربعین امام حسین بود یا در اربعین دوم؟ به عبارت دیگر در سال ۶۱ هجری بود یا در سال ۶۲ هجری؟
مرحوم محدث نوری با اقامۀ هفت دلیل محکم و شواهد بسیار، ثابت میکند که این کار هرگز نمی تواند در سال اول و بلافاصله پس از رهایی از شام، واقعیت داشته باشد و با توجه به حقایق تاریخی، این امر بسیار بعید، بلکه محال و ناممکن مینماید. اما مرحوم شهید قاضی طباطبایی تبریزی با نوشتن کتابی در حدود هزار صفحه و با عنوان «تحقیق دربارۀ اول اربعین حضرت سیدالشهدا» رأی و دیدگاه محدث نوری را در این باره بهشدت انکار میکند و سعی در اثبات این موضوع دارد که خوانندگان با مطالعۀ هر دو دیدگاه، خود میتوانند قضاوت کنند.
📌 برگرفته از صفحات 223 و 224 کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
✅ دربارۀ اربعین (۲)
جالبتر از همه اینکه خود سیدبن طاووس، که منشأ خبر مورد بحث تنها کتاب لهوف ایشان است، در کتاب دیگرش اقبال الاعمال که در اواخر عمرش نوشته است، آنچه را که در لهوف نوشته بود با صراحت انکار و رد میکند و با وضوح تمام مینویسد:
در مصباح یافتم که حرم حسین همراه با مولایمان علیبنالحسین علیهماالسلام در روز بیستم صفر روز [اربعین] به شهر مدینه رسیدند. و در غیر مصباح هست که آنها همچنین در برگشتشان از شام، روز بیستم صفر به کربلا رسیدند؛ اما هر دو قول، دور از عقل است؛ چرا که عبیدالله بن زیاد به یزید در نامهای ماجرا را گزارش داد و از وی درباره فرستادنشان به شام کسب اجازه کرد و آنها را به شام نفرستاد، مگر پس از آنکه جواب نامه را دریافت و این کار خود بهتنهایی به بیست روز یا بیشتر از بیست روز نیاز دارد. و از طرفی روایت داریم که آنان (خانوادۀ امام حسین) پس از ورود به شام، یک ماه در آنجا، در محل خرابهای که آنها را نه از گرما و نه از سرما حفظ میکرد، اقامت داشتند و صورت حال با این حساب اقتضا میکند که آنان بیشتر از چهل روز پس از شهادت امام در شام تأخیر کرده باشند، تا پس از آن به عراق یا مدینه رسیده باشند. عبورشان هنگام برگشتن، از کربلا امکان دارد، اما این در روز بیستم صفر [اربعین] ممکن نمیشود؛ چرا که آنان بنا بر آنچه روایت شده، با جابربنعبدالله انصاری اجتماع کردند. [او را بر سر مزار امام ملاقات کردند] و اگر جابر میخواست از مدینه به زیارت قبر امام برود، نیاز به این داشت که خبر شهادت امام به او برسد و خود اینکه جابر پس از اطلاع، از مدینه به کربلا بیاید، بیشتر از چهل روز وقت میخواست.
📌 برگرفته از صفحات ۲۲۵ کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل
#گزیده_کتاب
#تحریف_شناسی_عاشورا_و_تاریخ_امام_حسین
📚 در هر حال جسارت یزید نسبت به سر مقدس امام حسین علیهالسلام و برخورد خصمانۀ وی با اهل بیت در مدت اقامتشان در شام و حتی اشعار کفرآمیزی که خواند:
لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء ولا وحـى نـزل
از مسلمات تاریخ است و ندامتی که از او نقل میشود، مانند اشکهای تمساح وی، اگر هم واقعیت داشته باشد، بیگمان از سر تزویر و فریب مردم بوده است. ابوالحسن مسعودی سخنی در
تاریخش دارد که می تواند تا حدی چهرۀ یزیدبن معاویه را نشان دهد.
ترجمۀ سخن مسعودی به صورت فشرده چنین است:
یزید اهل فسق و فساد، عیش و نوش، سگباز و زنباره و میمونباز، و معتاد به شرب خمر بود. روزی، در حالی که ابن زیاد را در طرف راست خود نشانده بود، داشت شراب می خورد ـ و این بعد از کشتن حسین بود ـ رو به ساقی خود کرد و شعری به این مفهوم خواند که:
برای من شراب بریز تا دلم را خنک کنم و مثل آن، پیالهای نیز برای ابن زیاد بریز که وی رازدار و امانتدار من است ...
📌 برگرفته از صفحات 223 کتاب «تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیهالسلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بینالملل