به روایت نویسنده/ گرههای کور کلاف سوریه
محمدقائم خانی
«سور سوریه»
مؤلف: محمدقائم خانی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1399
192 صفحه، 30000 تومان
#سیاست
امروزه صحبت از «موفقیت» نقل هر محفلی است و بازار حرفهای عجیب و غریب دربارۀ راههای موفق شدن، داغ داغ است. اگر نگوییم در تمام دنیا، لااقل در تلقی ما ایرانیان، همۀ این حرف و حدیثها، جستوجوی راهی است میانبر که بیزحمت و دردسر، برسیم به بهشتی که آرزویش را داریم، آن هم زودِ زود، به قدر چشمبرهمزدنی، یا حداکثر برخاستن و بنشستنی. حالا البته قرار نیست به همۀ این حرفها و راهکارها و قواعد و دستورات، گفته شود «زکّی» و مؤدبانهترش «زهی تصور باطل، زهی خیال محال»؛ اما خب، موضع بهتری هم نمیشود گرفت. بهتر است در برابر چنین سخنانی سکوت پیشه گیریم چون چیز چندان متفاوتی نمیشود حوالۀ این تبلیغات خوشرنگولعاب کرد. موفقیت در دنیای امروز، که جنگلی است به وسعت زمین، و انسانها درندهترین موجودات آن هستند، همان پیروزی قدیمی است در جنگ، و راهکارها و اصول و دستوراتش هم همان است. البته اکنون به جای زره، کت و شلوار میپوشند یا عوضِ تیر و خدنگ، مینیژوب تن میکنند و توی اتاق مبله بر سر قیمت هرچیزی میلاسند. تنها دکور صحنه و لباسها تغییر کرده، اما جنگجویان همان خونریزهای قدیمیاند. اما گاهی، این پرده میرود کنار، و صحنه برمیگردد به شمایل قبلش، و جنگ دوباره با همان شکل کهنش به دیدار ما میآید. دوباره درندگان پیِ قربانی میگردند و برای پیروزی خون میریزند. این اتفاق در خاورمیانه مدام تکرار میشود و زمانی نیست که خاکش از خون سیرآب نشود.
کتاب «سور سوریه» میخواهد از وضعیت کشوری بگوید که حالا ده سالی از آغاز نبردی بزرگ در آن میگذرد. نبردی که در ابتدا صورتی از شورشهای مردمی داشت، اما خیلی زود چهرۀ دیوآسای جنگ داخلی به خود گرفت و تمام پهنۀ کشور را به جهنمی بزرگ تبدیل کرد. سؤال مهمی که نویسنده میخواهد در این کتاب به آن پاسخ دهد، این است که «پیروز این جنگ کیست؟» منتها به این راحتیها قابل ردیابی نیست. مردم سوریه؟ ارتش سوریه؟ در همان میدان حتی، آیا ارتش پیروز نهایی است؟ پس اوضاع عجیب و غریب ادلب را چهطور باید فهمید؟ و اگر ارتش پیروز شده، دقیقاً بر چه کسی، نهادی یا گروهی غلبه کرده؟ یا شاید باید پرسید بر چه کسانی یا گروههایی؟ همپیمانانش کجای این پیروزی هستند؟ در صحنه و میدان کجا بودهاند؟ و در رسانه چطور بازنمایی شدهاست؟ برندۀ جنگ رسانهای کیست؟ کدام کشور؟ نویسنده سعی کرده پیروزی را در ابعاد مختلفش و با صورتهای متفاوتش دنبال کند. در جنگهای میدانی، سیاسی، رسانهای، اقتصادی، و حالا باید گفت فرهنگی نیز، پیروزی با چه کسی یا گروهی بوده است؟ نویسنده هرچه پیشتر میرود، تعیین برنده و بازنده را سختتر مییابد. نکند بزرگترین پیروزی را کسی به دست آورده که در ظاهر، کمترین سهم به او رسیده باشد! با توضیح هر بخش بیشتر معلوم میشود که تعیین برنده و بازنده در دنیای امروز، خیلی پیچیدهتر از قبل است. اصلاً نمیشود به راحتی حکم کرد که فلانی یا فلان گروه یا بهمان کشور برد یا باخت. یعنی چه این حرف؟ سر کاری است مگر؟
با جلو رفتن کتاب معلوم میشود که پیروزهای امروز، بستگی به حضور چندجانبه در لایههای مختلف نبرد دارد. در هر لایه هم بیش از دو طرف درگیری وجود دارد، و جنگ به نبردهای چندجانبه تبدیل شدهاست. پیچیدگی آنجاست که برخی از جنگندهها (یا به تعبیر امروزیها بازیگران) در چند لایه به صورت همزمان در حال نبرد (و بازی) هستند. آن وقت تفکیک حیثیتهای مختلف جنگ از هم، دشوار (یا تقریباً ناممکن) میشود. معلوم نیست چقدر از جنگ، صورت اقتصادی دارد و کجا، به گلولههای سخت تبدیل شده و کجا، به شکل تکفیر در قامت امامت جماعت مساجد، اذهان و قلوب را نشانه رفتهاست. نیروهای درگیر در هر سطح کداماند و عقبۀ هر جبهه تا کجا پس رفته و گستردگی نبرد تا کجا ادامه پیدا کرده؟ اصلاً مگر میشود جنگ سوریه را از شورشهای کشورهای عربی جدا کرد؟ و از تحریم ایران؟ و از استعمار خاورمیانه؟ ولی این خطر هم وجود دارد که با گسترده شدن بیش از حد مسأله، اصلِ آن منحل شود. که اگر میشد، پس این همه کشته و آواره و یتیم در کشور سوریه از کجا پیدایشان شده؟ ولی اگر صورت مسأله واقعاً در این همه حوزۀ نبرد گسترده شده، رزمجویان (و بازیگران) میدانند که بر چه سطحی از صحنۀ نبرد مسلطند؟ چطور تصمیم میگیرند؟ و از کجا میفهمند که پیروز شدهاند یا منکوب؟ تا کجا ادامه میدهند و کجا پس میکشند؟ و اگر نمیفهمند این چیزها را، مسیرشان را چطور پیدا میکنند؟
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4001029001.html