eitaa logo
چاپ و نشر بین‌الملل
176 دنبال‌کننده
475 عکس
35 ویدیو
20 فایل
در این کانال ان‌شاءالله ضمن معرفی کتاب‌های انتشارات، گزیده‌های سودمند از کتاب‌ها هم منتشر می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
نامۀ امام حسین علیه‌السلام به زعمای بصره پس از مرگ معاویه، امام‌حسین برای زعما و بزرگان پنج ناحیۀ بصره نامه نوشت و توسط سلیمان برای آنان فرستاد: مالک‌‌بن‌مسمع بکری؛ احنف‌‌بن‌‌قیس؛ منذر‌‌بن‌‌جارود؛ مسعود‌‌بن‌‌عمرو؛ قیس‌‌بن‌‌هیثم و عمرو‌بن‌‌عبیدالله‌بن‌‌معمر. «اما بعد، خدا محمد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم را از میان مخلوقات خویش‏ برگزید و به او نبوت را کرامت داد و او را به پیامبری خود معین کرد و آنگاه که بندگان را اندرز داد و رسالت خویش را به پایان رسانیده او را سوی خویش برد. ما خاندان، دوستان، جانشینان و وارثان او بودیم و از همۀ مردم، برای این مقام شایسته‏تر بودیم؛ اما قوم ما دیگران را بر ما ارجحیت دادند و برای جلوگیری از تفرقه از حق خود گذشتیم و رضایت دادیم درصورتی‌که می‏دانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهده‌‏دار آن شدند، بیشتر بود. اینک پیک خویش را با این نامه سوی شما فرستادم و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر او(ص) دعوت می‏کنم که سنت را از بین برده‌اند و بدعت را جایگزین آن کرده‌اند. اگر گفتار مرا بشنوید و دستور مرا اطاعت کنید شما را به راه راست هدایت می‏کنم. والسّلام‌ علیکم ‌و رحمة‌الله.» 📌 برگرفته از ص 220 کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
✅ ای کاش مادرم مرا نمی‌زاد! خبر خفت‌آور و ذلت‌باری را زبانزد عوام ساخته‌اند، به این مضمون که روزی کسی از امام سجاد علیه‌السلام پرسید: در فاجعۀ عاشورا و پس از آنکه در مسیر کوفه و شام و دشت و صحرا، اسیر دست دشمن بودی و این همه مصائب گوناگون دیدی، سخت‌تر از همه کدام مصیبت بود؟! حضرت جواب داد: «الشام! الشام! الشام!» سخت تر از همه، مصایبی بود که در شام و دمشق دیدم. سپس از زبان امام می گویند که برای نمونه گفت: دست و پایم بسته بود،که چشمم به مادر محمد باقر (امام باقر) افتاد. دیدم که بیچاره در بدمحذوری است؛ روی ناقۀ بی‌کجاوه و بی‌جهاز، هم باید خود را نگاه دارد، هم باید فرزند خردسالش را در بغل، حفظ کند و این همه را نمی‌تواند؛ می‌خواهد صورتش را از نامحرمان بپوشاند، کودک از آغوشش می‌افتد و می‌خواهد فرزندش را نگاه دارد، رویش باز می‌شود! از شدت ناراحتی نزدیک بود بمیرم؛ وضع را چنان وخیم دیدم که گفتم: ای کاش مادرم مرا نمی‌زاد! از دیرباز هرگاه که این روضه را می‌شنیدم، دلم آتش می‌گرفت. اگر شنوندگان دیگر مضمون این روضه را باور می‌کردند و می‌گریستند، من به گفتن و نقل کردن آن می‌گریستم. مگر انسان هر چیزی را در هر کتابی دید و یا از هر کسی شنید، باید بگوید؟ سوگمندانه امروز هم این خبر دل‌آزار در میان روضه‌خوانان رایج است و تا آنجا شیوع یافته است که جملۀ «الشام، الشام» میان مردم ضرب‌المثل شده است! همیشه دنبال سند و مدرکی برای این خبر می‌گشتم تا شاید در کتابی ببینم و از چگونگی متن و سند، یا لااقل از کتابی که آن را نوشته باشد، اطلاع پیدا کنم، اما در طول نزدیک به سی سال که با انواع کتابهای مربوط به عاشورا و زندگانی امامان معصوم آشنا هستم، هرگز این خبر را در کتابی که لااقل بشود اسمش را آورد، ندیدم؛ تا اینکه دو یا سه سال پیش در «مناجات خمسة عشر» به این بخشی از «مناجاة الخائفين» رسیدم که امام سجاد در محراب عبادت و در حالت خاص عارفانه و معصومانه‌اش به خدا عرض می‌کند: لَيْتَ شِعْرِی أَلِلشَّقاءِ وَلَدَتْنِی أُمِّی؟ أَمْ لِلْعَناءِ رَبَّتْنِی ؟ فَلَيْتَها لَمْ تَلِدْنِی، وَ لَمْ تُرَبِّنِی، وَلَيْتَنِی عَلِمْتُ أَمِنْ أَهْلِ السَّعادَةِ جَعَلْتَنِی، وَبِقُرْبِكَ وَجِوارِكَ خَصَصْتَنِی، فَتَقِرَّ بِذٰلِكَ عَيْنِی، وَتَطْمَئِنَّ لَهُ نَفْسِی ای کاش می‌دانستم که آیا مادرم مرا برای بدبختی به دنیا آورده، یا برای رنج کشیدن و زحمت پرورانده است؟ اگر چنین است کاش مرا نزاده و نپرورانده بود و ای کاش آگاه بودم که آیا مرا از اهل سعادت قرار داده و به قرب و جوارت اختصاص داده‌ای تا به این سبب چشمم روشن و جانم آرام گیرد؟ راستی که جای تعجب است که چگونه مطلبی را از مناجات خمسة عشر گرفته، از آن روضه‌ای چنان دردناک و دل‌خراش ساخته اند! 📌 برگرفته از صفحات 286 و 287 کتاب «تحریف‌شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین علیه‌السلام»، تألیف محمد صحتی سردرودی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
کارویژه‌های اختصاصی 📚 علاوه بر کارویژه‌هایی که تقریباً تمام دولتها برای خود قائل‌اند و یا کارویژه‌هایی که صرفاً برخی از دولت‌ها انجام آن را وظیفه خود می دانند و ذکر آنها گذشت، در قرآن برای عهده‌داران حکم کارویژه‌هایی مطرح می‌شود که به اندیشۀ سیاسی اسلام اختصاص دارد و به عبارتی می توان کارویژه‌های دیگر را مقدمه‌ای لازم برای این کارویژه‌ها تلقی کرد، به شکلی که تحقق این کارویژه‌های اختصاصی را می‌توان هدف دولت نامید. کارویژه‌هایی که تاکنون ذکر شد اگرچه بر اجرای همه آن‌ها تأكيد می‌شود، اما قرآن آنها را کارویژه‌هایی می‌داند که هرچند لازم‌اند، ولی کافی نیستند؛ قرآن با اشاره به این موضوع، دولت‌هایی را که کارویژۀ خود را در این حد دانسته و حتی به شکل مطلوبی در این زمینه اقدام کرده‌اند، ناقص می‌داند. این کارویژه‌های اختصاصی عبارت است از: هدایت، ابلاغ، تبیین، تعلیم، تبشیر و انذار، خارج کردن از تیرگی‌ها، جلوگیری از گمراهی مردم، اظهار دین، امر به معروف و نهی از منکر، برپایی نماز، اصلاح، گواهی بر جامعه. 📌 برگرفته از صفحات 239 الی 267 کتاب «بنیان اندیشۀ سیاسی اسلام در قرآن»، تألیف سعید جلیلی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
   ✅ حقوق لازم زن که بر عهدۀ شوهر است 1- دادن نفقۀ او در حد شأن و شئون زن؛ 2- اذیت نکردن و ظلم نکردن و بد اخلاقی نکردن با او بدون وجه شرعی؛ 3- رها نکردن او به طوری که زن نه شوهردار به حساب بیاید و نه مطلقه؛ 4- ترک نکردن مقاربت با زن بیش از چهار ماه بدون عذر یا بدون رضایت زن. (البته آیت‌الله سیستانی این حکم را مقید به زن جوان می‌دانند.)  5- قَسْم (این، از حقوق مشترک بین زن و شوهر و مربوط به مردانی است که دو یا چند همسر دائمی دارند و نیازی به تفصیل آن در این کتاب نیست)  📝 اگر زن وظایف واجب خود را در برابر شوهرش رعایت نکند، ناشزه به حساب می‌آید. اگر زن ناشزه شد، دیگر مستحق نفقه نیست؛ تا وقتی که از نشوز خارج شود.  همچنین در حالت نشوزِ زن، مرد لازم نیست در مدت چهار ماه حتماً یک بار با او نزدیکی کند. البته آیت‌الله سیستانی در اینجا قیدی دارند؛ می‌فرمایند: اگر نشوز زن، به دلیل بیرون رفتن وی از خانه بدون اجازۀ شوهر باشد یا اینکه عدم تمکین زن، گاه‌گاه باشد نه اینکه بطور مطلق تمکین نکند، حقوق زن، بنا بر احتیاط واجب ساقط نخواهد شد.  📌 برگرفته از ص 93 و 94 کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
تعداد جلدهای باقی‌مانده از چاپ اول کتاب خمس همراه با cd عرضه می‌گردد. این cd حاوی صوت یازده جلسه تدریس این کتاب، توسط حجت‌الاسلام‌والمسلمین کریمی، و همچنین یک فایل word حاوی اکثر نکات تکمیلی و اصلاحی کتاب است.
📚 اما از همه ارزشمندتر اقدام آن شمار معدود شیعیان کوفی با اخلاص و معنویت و بصیرتی است که در خانه‌های خود به انتظار امام زمان خویش ننشستند و با وجود علم و آگاهی از اینکه امام حسین به کوفه خواهد آمد، شهر خود را ترک کرده و به سوی امام خویش شتافتند و از مکه با آن حضرت به سوی کوفه همراه شدند و یا در میانۀ راه به او پیوستند. کسانی همچون: عابس‌بن‌ابی‌شبیب شاکری، حجاج‌بن‌مسروق جعفی، سعیدبن‌عبدالله حنفی، بریر‌بن‌خضیر همدانی و شوذب هم‌پیمان بنی‌شاکر. 📌 برگرفته از ص 358 کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 حجة‌الاسلام‌و‌المسلمین فردوسی‌پور می‌گوید مدت دو سالی که در منزل شیخ مجتبی قزوینی بودم، مشاهده می‌کردم وقتی داخل اتاق می‌نشستند، ‌به جایی تکیه نمی‌دادند و همیشه دوزانو بودند و چون اصرار می‌کردیم آقا متکا پشت سر خود بگذارید، قبول نمی‌کردند، وقتی به قیافه او نگاه می‌کردیم، احساس می‌نمودیم در محضر بزرگی نشسته است، استاد محمدرضا حکیمی هم گفته است: من متوجه شدم که آن حالت جلوس ایشان و گاهی با آن‌که تنها بودند با رعایت آداب خاصی می‌نشستند بدان جهت بود که خود را در محضر حضرت بقیة‌ الله می‌دیدند. 📌 برگرفته از ص 118 کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جان‌ها و دل‌ها» در شرح احوال آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
سخن امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام با مردم بصره هنگام نصب حاکم بر آن‌ها بنا بر نقل شیخ مفید (ره)، حضرت در میان مردم بصره به‌خطبه ایستاد و بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «ای مردم بصره، همانا من عبدالله‌بن‌‌عباس را حاکم بر شما قرار دادم. به سخنان او گوش فرادهید و امرش را اطاعت کنید. چرا که او، امر خداوند و رسولش را اطاعت ‌می‌کند. اگر در امر شما چیزی انجام داد یا حقی را ضایع نمود من را باخبر کنید تا او را از حکمرانی بر شما عزل کنم و من امیدوارم که او را پرهیزکار و باتقوا بیابم و من او را بر شما تولیت ندادم؛ مگر اینکه دربارۀ او این چنین گمان کرده‌ام و خدا از ما و شما بگذرد.» 📌 برگرفته از ص 150 کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
به لطف خدا کانال شرکت چاپ و نشر بین‌الملل در آپارات ایجاد شد. در این کانال فیلمهای مربوط به رونمایی و نقد و بررسی کتاب‌ها بارگذاری خواهد شد ان‌شاءالله https://www.aparat.com/nashrebeynolmelal
📚 در یکی از سال‌ها که شیخ مجتبی قزوینی برای رسیدگی به امور دینی شهرستان فردوس،‌ به این شهر آمده بود، نیابت حجّی برایشان فراهم گردید و از طریق عراق و سوریه به عربستان رفت،‌ در طی سفر معظم‌له و هنگام حرکت دعاهای مخصوص می‌خواند، حجاج آفریقایی با حرکت‌های دسته‌‌جمعی سریع مانع انجام صحیح طواف ایشان و همراهان می‌گردیدند و چون برخی از یارانشان این رفتار آنان را مذمت می‌کردند، شیخ قزوین با اشاره و تنبّه خاصی گفت: اینجا خانۀ خداست و این‌ها هم بندگان حضرت حق‌اند و به قدر فهم و درک خود، عبادت می‌کنند. در هنگام ورود به مدینه، مشاجره‌ای بین زائرین رخ داد،‌ شیخ مجتبی قزوینی که هنگام مشاهده‌ی گنبد و مناره‌های مدینة‌ النبی، دارای حال معنوی خاصی گردیده و اشک شوق از دیدگانش جاری شده بود از این نزاع آنان ناراحت شد و گفت: من این نیابت را قبول کردم تا توفیق پیدا کنم بارگاه نبی اکرم (ص) و مراقد ائمه بقیع را زیارت نمایم و شما حالم را گرفتید. 📌 برگرفته از ص 120 و 121 کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جان‌ها و دل‌ها» در شرح احوال آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
حقوق همسایه 📚 روایات بسیاری از پیامبر و اهل‌بیت ایشان علیهم‌السلام در مورد همسایه به ما رسیده‌است که در آن بر رعایت حال او، خوب معاشرت کردن با او و حرام بودن اذیت کردن او تأکید شده‌است. طبق برخی روایات، حُسن جوار (معاشرت خوب با همسایه) موجب افزایش رزق، طول عمر و آبادانی دیار می‌شود. پیغمبر ‌‏صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم‌‎ فرمود: «جبرئیل مرتب مرا به همسایه سفارش می‌کرد تا این که گمان کردم که به‌‎‌زودی او را از ورثه قرار می‌دهد». و روایت شده پیغمبر ‌‏به امیرالمؤمنین‌علی ‌‏علیه‌السلام‌‏ و‌‎ ‌‏سلمان و اباذر ـ راوی می‌گوید: و شخص دیگری را که فراموش کردم و گمان دارم که‌‎ ‌‏مقداد بود ـ دستور داد که در مسجد به بالاترین صدا ندا کنند کسی که همسایه‌اش از‌‎ ‌‏بدی‌های او در امان نباشد، ایمان ندارد و آن‌ها سه مرتبه ندا کردند. و در کتاب کافی آمده‌است:‌‎ امام‌صادق از پدر بزرگوارش امام‌باقر ‌‏علیهماالسلام‌‏ نقل می‌کند که فرمود: «در کتاب علی‌‏ ‌‌‌‏خواندم که رسول خدا بین مهاجرین و انصار و کسانی که به آن‌ها ملحق شدند، از‌‎ ‌‏اهل یثرب، نوشت که همسایه مانند خود انسان است؛ نه ضرر می‌رساند و نه ستم می‌کند و‌‎ ‌‏احترام همسایه بر همسایه مانند حرمت مادر او است.» 📌 برگرفته از ص 269 کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
«حقوق متقابل کودک و ولی در اسلام و موارد تطبیقی آن»، عنوان کتابی است از مجید وزیری که اولین بار در سال 1384 و دومین بار در سال 1386 توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل منتشر شد و حالا پس از سال‌ها در 407 صفحه و با شمارگان 1000 نسخه تجدید چاپ شده است. از دیدگاه اسلام، پدر به‌عنوان مصداق بارز ولی کودک، دارای نقشی ویژه و وظایف بسیاری در نهاد خانواده و به‌ویژه در رابطه با تربیت کودک است، به‌طوری که حتی مادر، قادر به ایفای برخی از این وظایف نیست. اسلام، پدر را از ارکان و عناصر اصلی سیستم تربیتی خانواده به‌شمار می‌آورد و او را مسئول ایجاد ارتباط، هماهنگی، هدفداری و تمامیت این سیستم نیز می‌داند. متأسفانه به‌سبب فاصله گرفتن از آموزه‌های دینی، نقش پدر در تربیت کودک رنگ باخته و تنها نقش اقتصادی پدر در خانه، بروز و ظهور دارد. این کتاب مشتمل بر چهار بخش و هر بخش نیز دربردارندۀ چند فصل است. بخش اول به کلیات اختصاص دارد و شامل سه فصل است: مفهوم حق، مفهوم ولایت و اقسام آن، و مفهوم کودک. بخش دوم کتاب در مورد حقوق کودک بر ولی بوده و شامل سه فصل است: حقوق کودک بر ولی قبل از ولادت، در ایام ولادت و بعد از ولادت. بخش سوم از کتاب به حقوق ولی بر کودک اختصاص دارد و شامل دو فصل است: حقوق ولی بر کودک در دوران حیات ولی و در دوران بعد از حیات ولی. بخش چهارم کتاب، ضمانت‌ها و مسئولیت‌ها را مطرح کرده است. این بخش شامل دو فصل است: تضمیناتی برای حمایت کودک در مقابل ولی، و مسئولیت‌ها شامل مسئولیت مدنی و کیفری ولیّ قهری و مسئولیت مدنی و کیفری کودک.
📚 البته عذر اشراف و سران کوفه که برای آینده و موقعیت برتر خویش چاره‌جویی می‌کردند، بحث دیگری است. شاید بتوان گفت وعدۀ ابن‌زیاد مبنی بر افزایش حقوق و مقرب شدن نزد یزید در صورت رفتن به جنگ با امام حسین، از عوامل اصلی داوطلب شدن و پایداری مردم کوفه در جنگ با امام باشد! 📌 برگرفته از ص 355 کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
📚 اشراف کوفه، وقتی قدرت ظاهری و برتر یزید و ابن‌زیاد را دیدند و یقین کردند حکومت در قبضۀ قدرت آنها باقی خواهد ماند، نه تنها تغییر چهره دادند و نامه‌های دعوت از امام را به فراموشی سپردند، بلکه در تقرب و نزدیکی بیشتر به ابن‌زیاد کوشیدند و می‌خواستند وفاداری خود را به او و یزید ثابت کنند و اطمینان وی را هرچه بیشتر به خود جلب نمایند. 📌 برگرفته از ص 355 کتاب «کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی»، تألیف محمدحسین رجبی دوانی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
        📚 یک سال،‌ در ماه مبارک رمضان،‌ ایشان در شهرستان فردوس مشغول فعالیت‌های ترویجی بود، در شب احیاء،‌ در مسجد جامع شهر مراسم پرفیضی برگزار شد،‌ صبح که ایشان نماز جماعت را اقامه کرد، ‌یکی از افراد که سیّدی شریف،‌ مورد وثوق و انسان درستی بود، بعد از نماز خدمت ایشان آمد و گفت: دیشب در رویایی،‌ مشاهده کردم همین‌جا که شما برای اقامه نماز صبح ایستاده‌اید، حضرت ولی‌عصر (عج) تشریف آورده بودند و شما به آن وجود مبارک، اقتدا کردید و مردم شهر قزوین هم از شما پیروی کردند، مرحوم حاج شیخ از روی تواضعی که داشت، به سرعت مطلب را برگردانید و فرمود: این به خاطر آن است که مجلس احیای دیشب شما مؤمنان پربار و مورد توجه حضرت بوده است. 📌 برگرفته از ص 122 کتاب «فرزانۀ فروزندۀ جان‌ها و دل‌ها» در شرح احوال آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، تألیف غلامرضا گلی زواره، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
معرفی تفصیلی کتاب در خبرگزاری کتاب ایران https://www.ibna.ir/fa/tolidi/325819
نشست نقد و بررسی کتاب «رومی روم»؛ سه شنبه 15 شهریور، ساعت 14، خانۀ کتاب و ادبیات ایران
سخن امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام با حاکم بصره امیرالمؤمنین هنگامی که ابن‌عباس را حاکم بصره کرد به وی فرمود: تو را به تقوای الهی سفارش می‏کنم و به عدل ورزیدن نسبت به کسانی که خداوند تو را سرپرست آنان قرار داده است. بر مردم به‌واسطۀ چهره و دانش و فرمانت فراخی گیر. تو را از گناه برحذر می‏دارم؛ چراکه گناه، قلب و حق را می‏میراند. بدان آنچه تو را به خدا نزدیک می‏کند از آتش دور می‏دارد و آنچه تو را به آتش نزدیک می‏کند، از خدا دور می‏‌سازد. خدا را بسیار به یاد آور و ازجملۀ غافلان مباش.‏ 📌 برگرفته از ص 150 و 151 کتاب «بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری»، تألیف سید امیر حسینی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
طلب کردن میراث حضرت فاطمه علیها‌السلام در شام 📝 یزید به امام‌سجاد علیه‌السلام گفت: وعده دادم سه حاجتت را اجابت کنم، خواسته‌هایت را بگو. امام فرمود: ... دوم آنچه از ما به یغما برده‌اند به ما باز گردانی. یزید گفت: «...آنچه از شما به یغما برده‌اند، من از خود چندین برابر قیمتش را می‌‌پردازم.» حضرت فرمود: «اما مال تو را که نمی‌خواهم و ارزانی خودت باد و من که اموال تاراج‌شده را بازخواستم به این منظور بود که جزء آن اموال پارچه دست‌بافت فاطمه، دختر محمد صلّی‌الله‌علیه‌وآله، و روسری و گردن‌بند و پیراهنش بود.» یزید دستور داد که این اثاثیه را بازگردانیدند و دویست دینار هم از مال خودش اضافه کرد. زین‌العابدین آن دویست دینار را بین فقیران پخش کرد. 📌برگرفته از ص ۲۶۸ و ۲۶۹ کتاب "آهی سوزان بر مزار شهیدان"، تالیف سیدبن‌طاوس، با ترجمه سید احمد فهری زنجانی
✅ فهرست کتاب‌هایی که به‌تازگی توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل تجدید چاپ شده است: آموزش فلسفه (جلد دوم) نویسنده: مرحوم آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی، چاپ هجدهم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=8052 اسلام ناب بر اساس اندیشۀ رهبر معظم انقلاب اسلامی نویسنده: محمد طهماسبی، چاپ دوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=3298 عصر ظهور نویسنده: علامه علی کورانی عاملی، چاپ سی‌وسوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=8218 آیین زمامداری و مدیریت: شرح و تفسیر نامۀ 53 نهج البلاغه نویسنده: حشمت الله قنبری همدانی https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6255 ماوراء مرز (یادداشت هایی از دو ماه زندگی در بخشی از خراسان و ماوارءالنهر که امروزه تاجیکستان نام دارد) نویسنده: احسان صفرزاده، چاپ دوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6112 رهبری امام علی علیه السلام در قرآن و سنت (ترجمۀ المراجعات) نویسنده: سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی، مترجم: محمدجعفر امامی، چاپ بیست‌ودوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=3285 آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد نویسنده: ناصر باهنر، چاپ بیست‌وسوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=6884 ماه خاتون نویسنده: مجید پورولی کلشتری، چاپ دوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=3269 مسائل و مشکلات خانوادگی نویسنده: آیت‌الله احمد بهشتی، چاپ سوم https://nashrebeynolmelal.ir/?p=7933
جلسه نقد و بررسی رمان اربعینی "رومی روم"، امروز در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
📚 پیش می‌راندم و پیش می‌راندم. چیزی نمانده بود برسم به مسیر پیاده‌روی. زمزمۀ روضه‌های عربی را از دور می‌شنیدم. باد برایم سوغات آورده بود. گویا در چند قدمی موکب‌ها بودم. مغزم می‌خارید و شقیقه‌هایم به تپش افتاده بود. چه باید می‌کردم؟ با خودم، با رومی، با سمیره، با ابوحنیف. تو را به خدا دیگر اسم نورما را نیاور. او دیگر برای من تمام شده. حالا فقط من هستم و این زندگی بی‌سروتهی که معلوم نیست پایانش چه خواهد شد. هر چه باشد دیگر نورما را در آن ندارم. چه اتفاق غریبی! چه ماجرای شگفتی! نورما را با مولایت حسین عوض کردی؟ یادت نیست؟ ها برزان؟! مرد کرد عرب‌شده! شیعۀ سینه‌چاک خاندان علی! توبه کردۀ روزهای نکبتی! مرد باش. خطایی کردی. پایش بمان. آن چالۀ لعنتی چه به روزت آورد که هم نذرت را فراموش کردی و هم قَسَمَت را؟! حالا هم می‌خواهی دوباره خطا کنی؛ خطایی بدتر از خطاهای قبلی. 📌 برگرفته از ص 279 رمان «رومی روم»، نوشتۀ حسین زحمتکش، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل
✅ در نشست نقد و بررسی کتاب رومی روم مطرح شد: «رومی روم» منطق اربعین را به‌خوبی نشان می‌دهد گرچه مناسک اربعین را زیاد توصیف نمی‌کند 📚 به گزارش روابط عمومی شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، جلسۀ نقد و بررسی کتاب رومی روم سه‌شنبه ۱۵ شهریور، در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. در این جلسه که به همت مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد، حسین زحمتکش زنجانی، مولف کتاب و طاهره مشایخ و ابراهیم اکبری دیزگاه به عنوان ناقدان کتاب، نظراتشان را در مورد این رمان بیان کردند. رومی روم داستان دو رزمندۀ بسیجی و بعثی است که پس از ماجراهایی که در اواخر دوران جنگ تحمیلی، در عملیات مرصاد، داشتند، سال‌ها بعد در راهپیمایی اربعین دوباره به هم می‌رسند. این رمان، بهار امسال توسط شرکت چاپ و نشر بین‌الملل در 286 صفحه منتشر شد. حسین زحمتکش، در ابتدای نشست گفت: من قبلا کارهای پژوهشی در حوزۀ ادیان و عرفان انجام می‌دادم ولی به این نتیجه رسیدم که با نگارش رمان، می‌توان مخاطب بیشتری جذب کرد. موضوع پیاده‌روی اربعین یکی از موضوعات مغفول در ادبیات داستانی ماست و حتی نویسندگان مذهبی هم کمتر در این مورد رمان نوشته‌اند. البته «رومی روم» وجه دیگری هم دارد و آن دفاع مقدس است. در این رمان به طور ویژه به عملیات مرصاد توجه شده که البته به این عملیات هم در میان کتاب‌های دفاع مقدس، کمتر پرداخته شده است. یک موضوع عاشقانه هم در رمان هست که به نظر من بزنگاه داستان است و ختم به یک ماجرای گوارا می‌شود. تمام موضوعات داستان به پیاده‌روی اربعین ختم می‌شود و کینه‌ها و اتفافات ناگوار از ذهن شخصیت‌های داستان پاک می‌شود. ما به این نقطه می‌رسیم که امام‌حسین علیه‌السلام میان شعیان را جمع می‌کند. مؤلف رمان رومی روم با اشاره به طرح جلد کتاب، گفت: میخ‌های موجود در استکان چای نماد کینه است. طاهره مشایخ در این نشست ابراز داشت: این کتاب برای من گیرا بود و توانستم زود مطالعۀ آن را به پایان برسانم. عنوان و طرح جلد کتاب، متناسب با موضوعات بود و این از نقاط قوت کتاب است. همان پاراگراف اول کتاب خواننده را درگیر می‌کند و افتتاحیۀ کتاب به نظر من باشکوه بود و به خواننده می‌فهماند که با چالش‌هایی روبه‌روست. نویسندۀ رمان «سلفی با خراب‌کار» با اشاره به قصول ده‌گانۀ کتاب، گفت: فصل پنجم کتاب که عملیات مرصاد را پوشش می‌دهد، ماجرای خرس و چاله را به تصویر می‌کشد. به نظر من چاله استعاره از دنیاست. فصل هفتم، که مربوط به خانواده ارسلان است، شاید به نظرم می‌شد حذف شود. وی افزود: جنبه‌های مختلف انسانی در این داستان وجود داشت. ابراهیم اکبری دیزگاه، دیگر سخنران این نشست بود که بیشتر سعی داشت برداشت و تحلیل خود را از داستان ارائه کند و کمتر به نقد آن بپردازد. او بیان داشت: به نظر من موضوع اصلی رمان، جنگ تحمیلی است و حتی موضوع اربعین ذیل این موضوع اصلی است. در رمان، پیاده‌روی اربعین زیاد روایت نمی‌شود، اما منطق اربعین بر کتاب حکم‌فرماست. به نظر من رمان‌هایی که در مورد اربعین نوشته شده، ضعیف است و حتی قابلیت ترجمه ندارد و نکتۀ آقای زحمتکش در مورد مغفول بودن این موضوع درست است. داستان «رومی روم» داستان دو ملت است. دو ملتی که بینشان خون جاری شده است. ارسلان و برزان، نمایندۀ دو ملتند. گرچه گرایشات مذهبی دارند، ولی به آن معنا مذهبی نیستند. هنوز هم آثار جنگ در زندگی آن‌ها جاری است. کینۀ شدیدی هم از همدیگر دارند. نقطۀ ثقل داستان همان کینه است و اربعین اینجا معنا می‌یابد که دو ملت را که کینه از هم دارند و می‌خواهند از هم انتقام بگیرند، به هم می‌رساند. اربعین مثل دیگی است که همه چیز در آن می‌جوشد و همه مثل هم می‌شوند. فقط اربعین است که می‌تواند کینه‌ها را از بین ببرد. به نظر من علت اهمیت اربعین این است که بنیان این ماجرا بر اساس محبت و کرامت است. کتاب، با این رویکرد منطق اربعین را به‌خوبی نشان می‌دهد گرچه مناسک اربعین را زیاد توصیف نمی‌کند. نویسندۀ رمان «سیاگالش» در ادامه افزود: برزان و ارسلان سه مواجهه با هم دارند که هر سه مواجهه خوب توصیف شده و کتاب روی این سه مواجهه استوار شده است. در ماجرای فرار ارسلان از خرس که صحنۀ خیلی خوبی بود، من توقع داشتم که نویسنده از این خرس بیشتر استفاده کند.
دیزگاه در بخش انتهایی سخنانش بیان داشت: کتاب اگرچه پایان خوبی دارد، اما کتاب تلخی است. کتاب از این حیث ضد جنگ است که نشان می‌دهد جنگ چه آسیب‌هایی دارد. ذات جنگ اینطور است که نشاط و شیرینی زندگی را از انسان می‌گیرد. در این کتاب به حق و باطل هم اشاره می‌شود، اما به هر حال نشان می‌دهد هر دو طرف آسیب دیدند، گرچه ما دفاع کردیم و باید این کار را می‌کردیم، ولی توصیۀ کلی کتاب، جنگ نکردن است؛ زیرا باعث قربانی شدن عدۀ زیادی می‌شود. این کتاب اگر در زمان جنگ نوشته می‌شد، کتاب مفیدی نبود؛ اما حالا پس از ۳۴ سال، فرصت خوبی است که به ذات و عوارض جنگ فکر کنیم. کتاب فراتر از فرقه و قوم و مذهب است، بلکه مربوط به احوالات انسان است. حسین زحمتکش زنجانی هم با اشاره به صحبت‌های ناقدان گفت: برداشت‌های آقای دیزگاه درست است. اما در مورد نکتۀ خانم مشایخ، به نظر من فصل هفتم گرانیگاه کتاب است و مشکلات ارسلان را نشان می‌دهد؛ مشکلاتی ناشی از جنگ. و ضمناً در این فصل است که علت سفر ارسلان به کربلا مشخص می‌شود.
          ✅ حق تقدم در مسجد و زیارتگاه‌ها     📚 اگر کسی جایی را از مسجد برای قرائت قرآن یا دعا یا تدریس یا نماز (چه فرادا و چه جماعت) یا هر یک از اهداف خوب، اشغال کند، کسی حق ندارد او را از آنجا بلند کند و برای او مزاحمت ایجاد کند.  اما اگر کسی بخواهد نماز بخواند و فردی که قبلاً جا را اشغال کرده به کارهای دیگر مشغول باشد (به نحوی که تزاحم ایجاد شود؛ مثلاً جای دیگری برای نمازگزار پیدا نشود یا نمازگزار برای پیوستن به صفوف جماعت چاره‌ای جز ایستادن در همان مکان اشغال‌شده، نداشته باشد)، طبق نظر امام‌خمینی بنا بر فتوا و طبق نظر آیت‌الله سیستانی بنا بر احتیاط واجب نفر قبلی باید جا را برای او خالی کند؛ آنچه در مورد حق تقدم در استفاده از مسجد گفته شد، در مورد مشاهد مشرفه هم صادق است. در مورد مسجد گفته شد در صورت تزاحم، نماز بر سایر کارها در مسجد اولویت دارد. حال آیا در زیارتگاه‌ها هم زیارت مزار و نماز زیارت بر سایر کارها تقدم دارد؟ طبق نظر امام‌خمینی و آیت‌الله سیستانی خوب است در این مورد هم احتیاط شود.    📌 برگرفته از ص 273 و 274 کتاب «احکام کاربردی»، پژوهش علیرضا کریمی، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل