eitaa logo
انتشارات تبصیر
1.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
723 ویدیو
70 فایل
نشر تبصیر| شماره پروانه: 18402 خانه قرآن و عترت همیار حافظ کانون فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی مدیرمسئول انتشارات: @Tabsir_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شد کارِ هر روزم دعا، مثل رقیه داغِ تو دق داده مرا، مثل رقیه زل میزنم بر خاطراتِ با تو بودن با گریه های بی صدا، مثل رقیه بابایِ او بودی، برای من هم ارباب از تو وفا دیدم، وفا، مثل رقیه نام توراهرجازمین خوردم سریعاً گفتم به امید شفا، مثل رقیه کز کرده ام یک گوشه با دستانِ خالی دستانِ تو مشکل گشا، مثل رقیه دلتنگ پابوس توئم دست خودم نیست لبریزم از حال بکا، مثل رقیه بیزارم از تقدیر، از قسمت، از آنچه کرده مرا از تو جدا... مثل رقیه دادی براتِ زائرانت را به جز من افتادم از پا بی هوا، مثل رقیه درسینه دردی مشترک داریم باهم جامانده ام از کـربلا، مثل رقیه : 💔 همه راامضا كن اين گدا بهر زيارت نگران است https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
🔔 🍂از خدا راضی باشید🍂 🕋 جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ. (بینه/٨) ⚡️ترجمه: پاداش آن گروه در نزد پروردگارشان، باغهاى جاودانه‌اى است كه زير آن نهرها جارى است. (آنان) براى هميشه در بهشت جاودانه‌اند، خدا از آنان راضى است و آنان نيز از او راضى. اين مقام مخصوص كسى است كه از پروردگارش خشيت دارد. ⚡️ بالاترین پاداش مؤمنین در آخرت، رسیدن به رضوان الهی است. ✨ برای رسیدن به رضای خدا، باید اول خودمان از خدا راضی باشیم. ✅ علامت راضی بودن از خدا نیز، این است که به دستورات خدا و تدبیرات الهی معترض نباشیم. ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
🔴 برای ظهور امام زمان علیه‌السلام قدمی بردار! 🌕 آقا امام صادق عليه السّلام فرمودند: «انفاق كن، و يقين بدار كه جاى آن پر خواهد شد؛ و بِدان كه چون كسى در راه طاعت خدا انفاق نكند، گرفتار آن خواهد شد كه در راه معصيت خداى عزّ و جلّ‌ انفاق كند، و كسى كه در پى حاجت دوست خدا گام نسپارد، گرفتار آن خواهد شد كه در پى حاجت دشمن خداوند رهسپار گردد.» عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ «أَنْفِقْ وَ أَيْقِنْ بِالْخَلَفِ وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُنْفِقْ فِي طَاعَةِ اَللَّهِ اُبْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقَ فِي مَعْصِيَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ يَمْشِ فِي حَاجَةِ وَلِيِّ اَللَّهِ اُبْتُلِيَ بِأَنْ يَمْشِيَ فِي حَاجَةِ عَدُوِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» 📗من لا يحضره‌الفقيه ج ۴، ص ۴۱۲ 📗بحارالأنوار، ج ۹۳، ص ۱۳۰ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
🔴 برای ظهور امام زمان علیه‌السلام قدمی بردار! 🌕 آقا امام صادق عليه السّلام فرمودند: «انفاق كن، و يقين بدار كه جاى آن پر خواهد شد؛ و بِدان كه چون كسى در راه طاعت خدا انفاق نكند، گرفتار آن خواهد شد كه در راه معصيت خداى عزّ و جلّ‌ انفاق كند، و كسى كه در پى حاجت دوست خدا گام نسپارد، گرفتار آن خواهد شد كه در پى حاجت دشمن خداوند رهسپار گردد.» عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ «أَنْفِقْ وَ أَيْقِنْ بِالْخَلَفِ وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُنْفِقْ فِي طَاعَةِ اَللَّهِ اُبْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقَ فِي مَعْصِيَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ يَمْشِ فِي حَاجَةِ وَلِيِّ اَللَّهِ اُبْتُلِيَ بِأَنْ يَمْشِيَ فِي حَاجَةِ عَدُوِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» 📗من لا يحضره‌الفقيه ج ۴، ص ۴۱۲ 📗بحارالأنوار، ج ۹۳، ص ۱۳۰ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
اَجِرنا مِنَ النَّارِ یا مُجِیر خدایا...😔💞 ما را از آتش پناه ده ، ای پناه دهنده https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبارت (یابن الطلقاء) در خطبه ی حضرت زینب سلام الله علیها به چه معناست؟و مقصود چه کسانی هستند؟ ۱.منظور از فرزند آزادشدگان (یابن طلقا)، این است که وقتی پیامبر (ص) مکه را فتح کردند خطاب به مشرکین که بزرگ و رئیس آنها ابوسفیان یعنی پدر معاویه و جد یزید بود چنین فرمود: یا معشر قریش، ما ترون أنى فاعل فیکم؟ قالوا: خیرا. أخ کریم، وابن أخ کریم. قال: اذهبوا فأنتم الطلقاء. ای قریشیان، فکر می کنید من با شما چه رفتاری خواهم داشت؟ آنها گفتند: رفتاری خوب و نیکو، تو برادری بزرگوار و فرزند برادری بزرگواری. پیامبر ص به آنها فرمود: بروید ( یعنی شما آزادید ). سیرة ابن هشام ج ۲ ص ۴۱۲ ۲. بنابراین ابوسفیان از طلقاء یعنی آزاد شدگان رسول خدا ص است و معاویه و یزید، یابن طلقاء محسوب می شوند. ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
بخشنده بودن بیشتر از آن که توانایی مالی بخواهد قلبی بزرگ می خواهد ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
💕ما هیچ گاه به امروز برنمی گردیم، هرچه را لازم است بردارید ... ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_441095383.mp3
7.12M
🔳 (س) 🌴خدا مرگم بده چه لبهای پر از خونی 🌴خدا مرگم بده چه موهای پریشونی 🎤 https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
در سن سه سالگی زجان سیر شدم از پای پر از آبله دلگیر شدم ازبس که مزاحمت فراهم کردم شرمنده ام عمه،دست وپا گیر شدم😞 🏴 شهادت جانسوز حضرت رقیه (س) تسلیت باد. https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی امام حسین (ع) سر روی زانوی حضرت رقیه (س) گذاشت ... ◾️ روضه حضرت رقیه (س) 🎙 https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
مداحی آنلاین - دختر فلج تهرانی و حضرت رقیه - استاد دارستانی.mp3
1.48M
🔳 (س) ♨️ ماجرای دختر فلج تهرانی و حضرت رقیه 👌 بسیار شنیدنی 🎤 حجت الاسلام 📡 حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🔴 بهترین های روز https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
💔 کاروان می رود و دخترکی جا ماندست وسط باغ خزان قاصدکی جا ماندست لخته خون نیست که در چشم کبودش پیداست سر باباست که در مردمکی جا ماندست 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ▪️شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد.▪️ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
✨🌼✨ آن کوه استقامت و آن معدن وقار در ماتم رقیه دگر طاقتش نماند زینب که تا سحر همه شب در قیام بود آن شب دگر نماز شبش را نشسته خواند ✨شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت.https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخواهی از فردا بگویم یا گذشته؟ یا حال و روزی که در این شبها گذشته؟ در روضه یاد کربلا هستم، غمم را میفهمد آنکه تشنه از دریا گذشته گنبد، حرم، گلدسته، تل زینبیه چه خاطراتی دارم آقا با گذشته درروضه هرکس آمده حاجت گرفته حتی اگر یکبار از اینجا گذشته فردای محشر مطمئناً سود کرده هرکس برای تواز این دنیا گذشته من را بزن چون نوکرخوبی نبودم هرچند دیگر کارم از دعوا گذشته آقا بدم اما بیا رو برنگردان این کارها از سن و سال ما گذشته جان رقیه با غلامت مهربان باش مثل همیشه چاره‌ی بیچارگان باش : 💔 اشکهایم،بُغضهایم،دردهایم‌راببین دوسٺ‌دارم‌زائرٺ‌باشم‌حسین‌جآن‌اَربعین https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ همانا دنيا نهايت ديد كوردل است که آن سوى دنيا را نمى نگرد، امّا انسان آگاه، نگاهش از دنيا عبور كرده از پس آن سراى جاويدان آخرت را مى بيند. پس انسان آگاه به دنيا دل نمى بندد و انسان كور دل تمام توجّه اش دنياست. بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براى دنيا توشه فراهم مى كند https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
✨🌸✨ ❣گفتم: چرا انقد سختی رو باید تحمل کنم؟ گفتی: «انَّ مع العسر یسرا» "قطعا به دنبال هر سختی، آسانی ست.(انشراح/6) گفتم: اخه دیگه خسته شدم گفتی: «لاتـقـنطوا من رحمة الله» از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53) گفتم: من میدونم که تو منو فراموش کردی گفتی:«اذکرونی اذکرکم» منو یاد کن تا یادت باشم. گفتم: خب تا کی باید صبر کنم؟ گفتی: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا» تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63) گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!) گفتی: «الیس الله بکاف عبده» مگه من برای تو کافی نیستم؟(زمر/36)🍃🍃🍃 ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
راهکار زمینه ای را فراهم کنید تا کودک برای سلامت امام زمان (عج) به دست خود صدقه بدهد. ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
هیچ وقت از کتابِ زندگی خسته نشو هیچ کس نمی دونه صفحه ی بعد ، چی نوشته ... ‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد! نقل از برادر شهید: میگفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران،علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم،یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان،بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم،یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم،سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین،تا اینکه،تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد،آشوبی در دلم پیدا شد،حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم،نمیخواستم شرمنده ی اقوامم شوم با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم،بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد… شهید سید مرتضی‌ دادگر فرزند سید حسین… اعزامی از ساری… گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..! استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم.قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کن،با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوان های شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم“این رسمش نیست با معرفت ها…ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم…. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم” گفتم و گریه کردم… دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم :«شهدا! ببخشید… بی ادبی و جسارتم را ببخشید… »وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم،هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام،با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است، به میوه فروشی رفتم،به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم،جواب همان بود،بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم مات مات… خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم؟وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته،با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود… بخدا خودش بود… کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود به خدا خودش بود گیج گیج بودم… مات مات…کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادو می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم… مثل دیوانه هاشده بودم… به کارت شناسایی نگاه می کردم،وسط بازار از حال رفتم... شهدا زنده اند... وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.آل عمران/169 https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796