eitaa logo
انتشارات تبصیر
1.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
723 ویدیو
70 فایل
نشر تبصیر| شماره پروانه: 18402 خانه قرآن و عترت همیار حافظ کانون فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی مدیرمسئول انتشارات: @Tabsir_contact
مشاهده در ایتا
دانلود
بخار روی چای میگوید : فرصت کم است! زندگی را تا سرد نشده، باید سر کشید https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
😭😭😭 یكی از روضه خوان ها میگه، شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم كردم برم هیئت، یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم، گفت: بابا كجا میری؟ گفتم:دارم میرم هیئت، گفت: مگه الان چه خبره؟ گفتم:شهادت حضرت رقیه است، گفت: بابا رقیه كیه؟ گفتم:دختر امام حسینه، گفت:بابا چند سالشه؟ گفتم: هم سن خودته، گفت: بابا منم با خودت میبری؟، گفتم: نه عزیزم تو مریضی، استراحت كن، حالت بهتر بشه، گفت: بابا حالا كه من رو نمیبری با خودت، بهش میگی بیاد كنارم؟ با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه، نمیتونه بیاد، گفت: چرا بابا؟ گفتم: اونم مریضه، گفت: چرا بابا؟ چی شده؟ گفتم: بابا پاهاش درد میكنه گفت : بابا : چرا پاهاش درد میكنه؟ گفتم:رو خارهای بیابون دویده، گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه كفش پاش نبوده؟ گفتم نه كفش نداشته، كفشاشو غارت كردن، كفشاشو دزدیده بودند. گفتم : دخترم میذاری من برم، بیچاره ام كردی تو؟ گفت:آره برو.... من خداحافظی كردم، دم در دوباره گفت:بابا، یه سئوال دیگه..... سئوالش من رو بیچاره كرد، نشستم دم در شروع كردم به گریه كردن، گفت:بابا كفشاشو غارت كردن، چرا باباش بغلش نمیكرد !!!!! بابا من اون روز كفشم گم شده بود تو بغلم كردی بابا، چرا باباش بغلش نكرد.... السلام علیکِ یا رقیة بنت الحسین ♥هرکی دلش شکست یه صلوات برای بی بیِ سه ساله بفرسته♥ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
09 Porsesh Va Pasokh Mosianade Soti Shonood (1401-04-28).mp3
14.83M
🎙 مستند صوتی شنود (جلسه پرسش و پاسخ بخش نهم و پایانی) 🔸تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی در بیمارستان که روحش از بدنش جدا شده و می‌توانسته حقایق و باطن اتفاقات را ببیند و در این مستند صوتی از مشاهداتش می‌گوید. مروری بر نکات جلسه پرسش و پاسخ بخش نهم و پایانی: ◽️عالم جنیان جدا از عالم ماست ◽️نظم جهان به هم می ریزد ◽️دخالت انسان، نظم عالم را به هم می ریزد ◽️نگاهی نو به غیبت ◽️خدا همه بنده هایش را دوست دارد ◽️اجازه نداری جای خدا تصمیم بگیری ◽️تاثیر خوراک بر انسان ◽️تاثیر متقابل گناه و بیماری ◽️بابت خیالات تا زمانی که به زبان نیاوردم، مواخذه نشدم. ◽️با اراده در عالم ماده تصرف کردم. ◽️وقتی از حق الناس صحبت می شود، یعنی خدا بنده هایش را دوست دارد https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سالیانی هست از عشق تو تب دارم هنوز نام زیبای تو را بر روی لب دارم هنوز ذره ای از تربتت را زیر لب بگذاشتم بعد از آن در کام خود طعم رطب دارم هنوز عهد کردم تا فقط با تربتت خوانم نماز این روال کهنه را هر روز و شب دارم هنوز رو به قبله میکنم هر صبح این کارم شده دست بر سینه به تو عرض ادب دارم هنوز روضه و سینه زنی گردیده کار هر شبم گریه بر داغ تو را چون مشق شب دارم هنوز بار آخر زیر قبه هست یادت حاجتم؟ یک شب جمعه حرم از تو طلب دارم هنوز نوكرنوشت: سرگرمِ روضه های شبِ جمعه ام ولی دلـتنگِ کـربلا شدنم را چه می کُنی؟ صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
آدمی که معرفت نداشته باشه مثل پول بی گوشه است... وجود داره اما ارزش نداره... https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی. مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد... تمام سعی مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی ست ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا