عمری گذشته از مَحَنَت گریه میکنم
از داغِ باغِ یاسَمَنَت گریه میکنم
روضه برای تو شب جمعه گرفته ام
همراهِ زینب و حَسَنَت گریه میکنم
بَرسَر زنان به کرب و بلا زائر تو گفت
بهر حسین بی کَفَنَت گریه میکنم
زخم زبان و زخم عطش زخم دل کنار
امشب برای زخم تَنَت گریه میکنم
بر لحظه ای که خواهر تو گفت یا اَخٰا...
چیزی نمانده از بَدَنَت گریه میکنم
از خاطرم نرفته سنان با دلم چه کرد
بر زخم نیزه بر دَهَنَت گریه میکنم
عریان شدی و هرچه که داشتی برده اند
بر پاره پاره پیرُهَنَت گریه میکنم
با تو چه کرده سُمِّ ستوران که سالهاست
از وقت زیرو رو شُدَنَت گریه میکنم
قاتل به ضربه سر زقفایت بُرید و رفت
با یاد دست و پا زَدَنَت گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان
جان”#زهرا” تومرا ”كرب وبلا” زائــركن
باهمين #اشک_شب_جمعه مرا طاهر كن
گم شده هويتم بس كه #گنهكار شدم
المثناى مــــرا با #كرمت صـــادر كن
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796