3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی عطش مشام حرم را دچار کرد
آثار زخم را به جگر آشکار کرد
شیری گرفت درکف خودجان مشک را
اسبی دویدوصاحب خودرا سوار کرد
آنقدر نافذ است نگاهش که با نگاه
هرکس که در مقابلش آمد شکار کرد
فریاد می کشید یکی در میان جمع
از دست چشمهای تو باید فرار کرد
بانعره ی تولرزه به جان ستم نشست
باید به این دلاوریت افتخار کرد
ناباورانه از سر بازو بریده شد
دستی که نهر علقمه را بیقرار کرد
پشتم شکست وماه دچارخسوف شد
طوفان گرفت و روز مرا شام تار کرد
ای ماه من امید به خیمه رسیدنت
یک دشت را به راه تو چشم انتظار کرد
وقتی گرفت داغ تو جان رقیه را
دیگر نپرس با دل زینب چه کار کرد
در دستها به جای النگو طناب شد
از گوشها نصیب عدو گوشوار کرد
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_ابو_فاضل
نهمین روز ماه است به عباس بگو
کودکان با لب عطشان عمو میخواهند
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين
https://eitaa.com/joinchat/3643146337C45b1cd8796