eitaa logo
سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت روحانیت
148 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
190 ویدیو
9 فایل
#سازمان_نشر_آثار_روحانیت #سازمان_نشر_آثار_و_ارزش_های_مشارکت_روحانیت #دبیرخانه_پیشکسوتان_وشهدای_روحانی 💠کانال سازمان نشر آثار روحانیت در ایتا 👇 @nashreathar در سروش : splus.ir/nashreathar در اینستاگرام: @parchamdaraneenghlab
مشاهده در ایتا
دانلود
طلبه شهید محمد صادق قاسمی فرزند شهید حجت السلام والمسلمین حاج عبد الوهاب در سال 1345در یک خانواده مذهبی و روحانی در شهر ساری دیده به جهان گشود پدر و مادر شهید در رشد و بالندگی و شکوفایی وی نقش بسزایی داشته اند و با فراگیری کلام الهی قران مجید و تحصیلات جدید تا سطح دبیرستان در شهرستان ساری موفقیت خوبی کسب کرد در اوج گیری انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی با جوانان بسیجی شهرستان ساری ، تحت ارشاد وهدایت و سخنرانیهای پر شور و داغ پدر بزرگوارش نقش خوب ومفیدی باسایر نیروها در پیروزی انقلاب داشتند . وی جزء کانون فرهنگی جوانان حزب الله ساری بود . بعد از شهادت پدر بزرگوارش ، نماینده مردم ساری و از خطباء معروف اندیار که در انفجار حزب جمهوری در تهران به لقاء محبوب شتافت . شهید بزرگوار برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم امدند و مشغول علوم حوزوی شدند قریب یک سال در حوزه علمیه قم ماندند .  در خلال این مدت چندین بار به جبهه جنگ علیه باطل به جنوب رفته و در اخرین سفر یک سال بعد از شهادت پدر گرامیش در تیر ماه سال 1361 در ماه مبارک رمضان به شهادت رسیدند . جنازه مطهرش بعد از چندین روز در حالیکه بعضی از اعضای بدنش مانند امام و سالار شهیدان خود شده بود در کیسه ای قرار گرفته ودر شهرستان ساری تشییع شد و سپس به شهر مقدس قم اوردند و در گلزار شهدای علی بن جعفر به خاک سپرده شد   💠کانال سازمان نشر آثار روحانیت در ایتا 👇 @nashreathar
🔸 از فیضیه تا الرشید، خاطرات مجاهد انقلابی و آزاده دفاع مقدس، حجت‌الاسلام محمدحسن جمشیدی، معروف به شیخ آزادگان شمال کشور است که در 8 فصل به‌نگارش درآمده است. پژوهش و نگارش این کتاب را سیدحسین ولی‌پور زرومی بر عهده داشته است.  این روحانی و مبارز کهنه‌کار در 24 اردیبهشت 1361، در عملیات بیت‌المقدس، به اسارت نیروهای دشمن درآمد. سال‌های اسارت ایشان در اردوگاه‌های الانبار (کمپ 8 یا عنبر)، موصل، تکریت 5 و زندان‌الرشید سپری شد.   🔸گزیده‌ای از محتوای کتاب بهار سال 1366 بود که یکی از اسرای بهشهری به سراغم آمد و پرسید: «حاجی از ایران خبر دارید؟ انگار اوضاع خیلی شلوغ است!» کلی صحبت کرد و خبر از کشت‌وکشتار در جنگ می‌داد، ولی در نهایت زبان درکشید و آنچه را که می‌خواست بگوید نگفت! در شک و تردیدی عجیب افتادم که حتماً خبری از خانواده‌ام دارد. هر چه اصرار کردم، جوابی نگرفتم. کم‌کم در نامه‌هایی که از خانواده به دستم می‌رسید، تقریباً به یقین رسیدم که یکی از بچه‌هایم به شهادت رسیده است، ولی از میان محمد، مهدی و حسین شک داشتم که کدام باشد. شگرد بچه‌ها در نامه‌نگاری‌ها نیز مرا دائم در این میانه نگه می‌داشت، ولی بیشتر جای خالی دست‌خط‌های مهدی را می‌دیدم. لینک خرید کتاب : https://www.mfpa.ir/fa/product/view/19 💠کانال سازمان نشر آثار روحانیت در ایتا 👇 @nashreathar در سروش : splus.ir/nashreathar در اینستاگرام: @parchamdaraneenghlab