📌 حکایت و عبرتی از مثنوی
جلالالدین محمّد بلخی در مثنوی، حکایت شیری را نقل میکند که با گرگ و روباهی به شکار رفته بودند.
آنها موفق شدند گاو، بز و خرگوشی را شکار کنند.
شیر ابتدا، توزیع و قسمت شکار را به گرگ سپرد.
گرگ به ترتیبِ جثّه، شکار را میان شیر و خودش و روباه تقسیم کرد.
گرگ در اثر اشتباهی که در قسمت کردن مرتکب شد به مجازات مرگ، محکوم و توسط شیر کشته شد.
این دفعه شیر به روبه گفت بیا و تو شکار را قسمت کن.
روبه که سرانجام گرگ را دیده بود گفت: گاو سهم چاشت شما و بز برای ناهار و خرگوش، دسر شام شما باشد.
شیر که خوشش آمده بود به روبه گفت از کجا این عدالت را آموختی؟
روباه گفت: از عاقبت گرگ!
شیر گفت برای ما مهم این بود که در مقابل مقام ما، خودت را به حساب نیاوری حالا که تو از سرنوشت گرگ، عبرت گرفتی پس تمام شکار، سهم و قسمت خودت.
نکته این نوشتار، این بخش از صحبت روباه است که به شیر گفت:
گفت روبه صد سپاس آن شیر را
کز پیِ آن گرگ، وا خواند او مرا
یعنی صد شکر که نوبت من را بعد از گرگ قرار دادی چون اگر من از سرانجام گرگ، عبرت نگرفته بودم چه بسا به اشتباه و سرنوشت او مبتلا میشدم.
جا دارد ما هم به خداوند عرضه بذاریم که:
پس سپاس او را که ما را در جهان
کرد پیدا از پسِ پیشینیان
صد شکر و سپاس آن خدایی را که ما را پس از امتهای پیشین به دنیا آورد تا بتوانیم از احوال پیشینیان و گذشتگان خود، پند گیریم و اشتباه آنان را تکرار نکنیم.
#مثنوی #شکر #شعر
ـــــــــــــــــــــــ
✍️ مسعود رضانژاد فهادان
☫ @nashrekhoubiha
💫 🌟 🌟🌟🌟🌟