فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عالم امكان سراسر نور شد🎉🎊🎉
شیعه بعد از سال ها مسرور شد💚
پور زهرا تاج بر سر می نهد👑
بر همه آفاق فرمان می دهد💚
🌸آغاز امامت و ولایت
حجه بن الحسن #امام_زمان (عج) تبریک 🎉
و تهنیت باد🌸
#آغاز_ولایت_امام_زمان
#عید_بیعت
✨﷽✨
🔴شیطان کجاست؟
واقعا شيطان را در شهر نمیبينی؟ او اينجاست و بیداد میکنه اما ما نمیبینیم.
لابهلای كمفروشیهای بقال محل،
توی فحشهای ركيک همسایه به همسایه،
روی روسری بادبرده دختركان شهر،
روی ساپورتهای بدننما،
و مردانی که خودشان را مثل زن آرایش میکنند.
تو واقعا صدای خندههايش را نمیشنوی؟
لای موسيقیهای تند ماشينها،
توی دعواهای بیانتهای پدر و پسر،
توی بیاحترامی به پدر و مادر،
بين جيغهای پيرزن مالباخته!
تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمیبينی؟
نمیبينی دنيا را چقدر قشنگ رنگآميزی كرده و بیآنكه من و تو بدونیم "جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟
توی وجود من و تو چقدر شک و شبهه انداخته است؟
توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟
زمان پنهان كردن اسكناسهايت وقت ديدن صندوق صدقات؟
نفوذش را نمیبینی؟
موقع باز كردن سايتهای ناجور اينترنت،
میان تغییر لب و بینی و چهره انسانها و دست بردن در کار خدا.
او همين جاست. هرجا كه حق نباشد، هرجا كه از یاد خدا غافل باشیم.
چقدر به شيطان نخ میدهيم!؟
ای مردم از گامهای شیطان پیروی نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار است. (بقره:168)
#قرآن #احادیث #حدیث
🌸🌺🌸🌺🌸🌺
امیرالمومنین «سلاماللهعلیه» فرمودند:
به خدا قسم اگر این امت تا قیامت با پای برهنه روی خاک بایستند خاکستر بر سر خود بریزند و تضرع و زاری کنند و آنان که گمراهشان کردهاند را نفرین کنند، باز هم کم است.
📚 بحارالانوار، جلد ۳۰، صفحۀ ۳۲۶
أللَّهُمَّ العن الجبت و الطاغوت
◆اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج◆
🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺
به دست قائم ما، رانده شدگان از دین، به آشیانه های آرام بخش خود باز می گردند
(با ظهورت) صبح حقيقت دميده می شود و تيرگى باطل از ميان می رود، و خداوند به وسيله تو پشت طغيان را در هم می شكند، و راه و رسم ايمان را (به صورت نخست) باز می گرداند.
کودكانی كه در گهواره اند، دوست دارند كه ای كاش می توانستند حركت نموده به سوى تو آيند، و وحوش صحرا مايلند كه كاش راهى در كنار تو داشتند.
به دست تو همه دنیا شادمان می شوند، و اساس عزّت و شرف در جاى خود قرار می گيرد، و دین گریزان به آشیانه های آرام بخش خویش باز می گردند.
(كمال الدين، ج2، ص450)
◆اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج◆
🌸🌼🌸🌼
💠پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله : ما بُنِيَ في الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِ عزّوجلّ ، وأعَزَّ مِنَ التَّزويجِ .
🌸🌸🌸
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : در اسلام هيچ بنايى ساخته نشد كه نزد خداوند عز و جل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد .
بحار الأنوار : 103/222/40
اللهم عجل لولیک الفرج
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر معصومی که چیزی بهتون میدن بدونید از کانال امام زمانتون بهتون میدهند...
🎙استاد عالی
☀️برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عج سه صلوات بفرستید
اللهم عجل لولیک الفرج
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
✅شیعیان در زمان غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر چه چیزی باید ثابت قدم بمانند
يونس بن عبد الرّحمن از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نقل می کند که فرمود:
💠پنجمین نفر از فرزندانم، غیبتی دارد که مدّت آن طولانی است.
گروه هایی در آن دوران، از دین خارج می شوند، و عده ای نیز ثابت قدم باقی خواهند ماند.
خوشا به حال شیعیان ما! آنهایی که در دوران غیبت قائم ما علیه السلام، به محبّت ما تمسّک می جویند، و بر ولایت ما و برائت از دشمنان ما ثابت قدم می باشند. ایشان از ما، و ما از ایشان می باشیم.
آنها به امامت ما رضایت دارند و ما به این که آنها شیعه ما هستند، خوشنودیم.
🌸 پس خوشا بر احوال ایشان، خوشا بر احوال ایشان.
به خدا قسم! آنها در روز قیامت، با ما و در درجه ما خواهند بود.
كفاية الأثر، ص269-270
«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
من نمیدونم چرا از این توییت بلوچی ناراحت شدین؟برنامه آینده ایران همینه!
ظریف هم رسما گفت سنی بودن تو مشاغل دولتی نمره بالا داره
برنامه بلند مدت همینه:
۱.پیری جمعیت شیعه که انجام شد
۲.ورود میلیونی مهاجر افغان سنی و رشد اهل تسنن و اقلیت شدن شیعه که اینم داره انجام میشه
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
پروفسور کریستین بونو فرانسوی، پروفسور خوان فرانسیسکو اسپانیایی که جزء ده دانشمند برتر جهان در زمینه مصنوعی مصنوعی، دکتر تاراس اقتصاددان روسی و دکتر روبرتو آرکادی فیلسوف ایتالیایی که هر 4 نفر شیعه شده و خادم امام رضا علیه السلام شده اند
🔻قابل توجه شیعیان سست عنصر که از دین گریزانند
💠امام صادق علیهالسلام می فرمایند:
وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛ و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛ و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛ حتَّی لَایَبْقَی مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»
به خدا سوگند شما خالص می شوید؛ به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می شوید؛ به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی ماند جز گروه بسیار کم و نادر.
بحارالانوار، ج5، ص216
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
بسم الله الرحمن الرحیم
🌸عرض سلام و احترام
📢توجه بفرمایید
📗بزودی داستان کتاب «هشت روز با مردگان» نوشته ی سید محمد سعادت در کانال نشر کوثر سعادت بارگذاری می شود ان شاءالله که از خواندن آن بهره ببرید .
🔰پس از اتمام کتاب، مسابقه ای تحت عنوان «زندگی پس از مرگ» از آیات و روایات کتاب «هشت روز با مردگان »در کانال گذاشته می شود
من الله التوفیق و علیه التکلان
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
🍃️❤🍃_________
🌺 #قرآنبخوان
🌸 امـام علی علیه السلام:
🔹شفاى دردهاى خود را از قــــرآن بجوييد و در سختیها و گــــرفتاری هايتان از آن كمك بخواهيد؛ چرا كه در آن، درمان بزرگترين دردهاست و آن درد ڪفر و نفاق و انحـــراف و
گـــمراهى است.
🔹هر ڪس ڪه قرآن در روز قـــيامت برايش شفاعت كند، شفاعت میشود و هر كس كه قرآن در روز قيـامت از او شڪايت ڪند محڪوم میگردد.
📚 #نشونی از خطبه 176 نهج البلاغه
🌹 اَللَّهُمَّ نَوِّرْ قُلُو بَنَا بِالْقُرْآنِ وَ زَیِّنْ اَخْلا قَنَا بِالْقُرْآنِ وَ نَجِّنَا مِنَ لنَّارِ بِالْقُرْآنِ وَ اَدْخِلْنَا فِی الْجَنَّتِ بِالْقُرْآنِ اَللَّـهُمَّ عَجِّلْ فِی فَرَجِ مَوْلانَا صَاحِبَ الْعَصْرِ وَالزَّمَانِ بِالْقُرْآنِ
🍃❤🍃_________
╔═🍃🌸🍃════════╗
#قرآن #احادیث #حدیث
╚══════🍃🌸🍃═══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ریلز | #نهج_البلاغه
بهشت را بشناسید، دنیا را فراموش میکنید…
چشم دل را
به روی
زیباییهای بهشت
باز کنید
تا از هرچه
زیبایی
در این دنیای فانیست
دل بکنید!
نهجالبلاغه، خطبه۱۶۵
╔═🍃🌸🍃════════╗
#قرآن #احادیث #حدیث
╚══════🍃🌸🍃═══╝
🌹 از اشعار حضرت خدیجه سلام الله علیها خطاب به حجّت زمانش، رسول خدا صلی الله علیه وآله:
"اگر همه نعمتهای دنیا از آن من باشد؛
اگر سلطنت همه پادشاهان مال من باشد؛
همهی اینها به اندازه بال مگسی نمیارزد
وقتی چشمانم نتواند چشمانت را ببیند"
فَلَو أَنّني أمسَيتُ فِي كلِّ نِعمَة.
وَ دامَت لِي الدُّنيا وَ مُلك الأكاسِرة.
فَما سَوِيَت عِندي جَناح بَعُوضَة.
إذا لَم يَكن عَيني لِعَينك ناظِرة.
📚 بحارالأنوار، جلد ۱۶، ص ۵۲.
» دهم ربیع الاول، سالروز ازدواج نورانی #پیامبر_اکرم صلی الله علیه وآله
و #حضرت_خدیجه سلام الله علیها مبارک باد
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
هشت روز با مردگان
سید محمد سعادت
قسمت اول
او مُرده بود و در کمال شگفتی پس از هشت روز زنده شده بود. کنجکاوی تمام وجودم را فرا گرفته و بسیار علاقهمند بودم از آنچه او در سفر هشت روزهی خود به آخرت از سر گذرانده بود، گزارشی تهیه کنم و تحویل خبرگزاری بدهم. بعد از خواهش و تمنّای بسیار، پذیرفت چند ساعتی با او گفت و گو کنم تا داستان سفر عجیب و غریب خود را برایم بازگو کند. هم بسیار هیجان زده بودم و هم کمی دلهره داشتم. اما مشتاقانه برای شنیدن ماجرای سفرش به آن دنیا، لحظه شماری می کردم.
بالاخره روز موعود فرارسید و من طبق قرار قبلی راس ساعت پانزده روز دوم اردیبهشت، خود را به در منزل آقای "سمس" رساندم. خودرو را پارک کردم، پیاده شدم و زنگ را به صدا درآوردم. آقای سمس خودش در را باز کرد و با خوشرویی تمام از من استقبال و به داخل منزل هدایت کرد. با راهنمایی ایشان، به قسمت سالن منزل رفتیم. بعد از احوال پرسی و نوشیدن چای، او داستان سفر خود را این گونه تعریف کرد:
«هیچ چیزی از زندگی قبل از تصادف یادم نمیآید؛ بنابراین با اجازهی شما از لحظهی جداشدنِ روح از جسدم، موضوع را برایتان تشریح میکنم. آنچه به یاد دارم از لحظهای است که دیدم روح من از جسدم جدا شده و من، مثل ماهی که در آب حرکت میکند، در هوا معلق و شاهد و ناظر اعمال دیگرانم. میدیدم که بعضی در حال کمک به پلیس برای سر و سامان دادن به صحنهی تصادف و باز کردن مسیرِ ترددِ خودروها بودند تا راه را برای رسیدن آمبولانس هموار کنند و برخی با نیم نگاهی به صحنهی تلخ تصادف، به مسیر خود ادامه میدادند.
در این میان بودند افرادی که به نیت رفع قضا از خودشان، سکهای به سمت جسدم پرت میکردند و عدّهای نیز متأثر از این حادثه، ترس و نگرانی در وجودشان نمایان میشد، راننده هایی که با دیدن این صحنه، با احتیاط بیشتری رانندگی می کردند تا مبادا آنها هم به این وضع مبتلا شوند. تماشای رانندههای عبوری از صحنه، باعث شده بود که لحظه به لحظه بر تراکم خودروها افزوده شود و به همان نسبت، تردد نیز به سختی و کندی صورت بگیرد.
رانندهی آمبولانس به زحمت خودش را به صحنه رساند و به کمک پرستار اورژانس و پلیس حاضر در صحنه، جسد مرا در آمبولانس گذاشتند و پس از یک معاینهی سطحی، اعلام کردند که هنوز علایم حیاتی دارد.
وقتی دیدم پرستار اورژانس اعلام کرد که هنوز علایم حیاتی در جسد وجود دارد، ناخودآگاه به او گفتم تشخیص شما اشتباه است و این فقط یک جسد بیجان است و ... اما انگار که نه صدای مرا میشنید و نه اینکه مرا میدید، چون کوچکترین توجهی به حرفهای من نمی کرد. ابتدا از این همه بیتوجهی او، دلگیر و ناراحت شدم اما خیلی زود متوجه شدم که من یک روح هستم که از جسم جدا شده ام و اهل دنیا هرگز مرا نمیبینند.
در حالی که پرستار اورژانس در کنار جسد من در آمبولانس قرار گرفت و مشغول مداوای ابتدایی جسد شد، راننده نیز آمبولانس را به راه انداخت و آژیرکشان به سمت شهر حرکت کرد. من هم همراه آمبولانس، روان بودم. بدون اینکه زمان و مکان برایم وجود داشته باشد و یا این که در و دیوار و... مانعی برای حرکت و عبور من باشد، جسدم را مشایعت میکردم. بهراحتی از شیشه و بدنهی آمبولانس خارج و وارد میشدم و همهی اشیای مادی دنیایی، برایم مثل هوایی بود که در آن شناور بودم. فقط کافی بود اراده کنم که فلان جا باشم، لحظهای بعد در آنجا بودم؛ حتی اگر هزاران کیلومتر با من فاصله داشت.
آمبولانس همچنان با سرعت و آژیرکشان، جاده را میشکافت و به راه خود ادامه میداد و پرستار نیز مشغول کارهای درمانی ابتدایی بود و من هم بهخاطر علاقهای که به جسدم داشتم، آمبولانس را رها نمیکردم. ساعتی بعد جسدم را در بیمارستان پیاده کردند و به بخش اتفاقات انتقال دادند.
بیماران حاضر در بیمارستان و همراهان آنان همگی با دیدهی ترحم به جسد من نگاه میکردند و گاهی سری به تاسف تکان می دادند. همانطور که جسدم را از راهرو عبور میدادند، من هم بدون هیچ مانعی از همهی افراد و اشیاء و در و دیوار عبور میکردم و لحظهای از جسدم فاصله نمیگرفتم.
بعد از معاینات و عکسبرداری و سیتیاسکن از جسدم، گفتند باید سریعاً به اتاق عمل برود. بهرغم اینکه برای من زمان و مکان هیچ مفهومی نداشت اما متوجه شدم که جسدم را در اول وقت صبح روز بعد به اطاق عمل بردند و تیم جراحی مشغول عمل شدند.
ادامه دارد
هشت روز با مردگان
سید محمد سعادت
قسمت دوم
برایم بسیار عجیب بود که چرا پزشکان تشخیص نمیدادند که این جسد قبضروح شده است! و به قصد کمک به زندهماندنش، او را اذیت میکنند! چند ساعتی جسد در اتاق عمل بود و من هم، همانجا نظارهگر آن بودم و تمام فعل و انفعالات تیم پزشکی را مشاهده میکردم و هیچ نگرانی و احساس ناراحتی نداشتم.
تیم پزشکی کارش به اتمام رسید و جسد مرا به اتاق ریکاوری (ICU) منتقل و اعلام کردند اگر ظرف دوازده ساعت به هوش نیامد، امیدی به زندهماندن او نیست!!!
جسدم را در اتاقی جای دادند که یک بیمار میانسال دیگر نیز در آن بستری بود. من هم در همان اطراف در حال پرواز بودم و گاهی نیز به سایر قسمتهای بیمارستان و حتی خیابانهای اطراف میرفتم و بدون محدودیت از در و دیوار عبور میکردم و هیچ نیازی نمیدیدم که حتماً باید از مکانهایی تردد کنم که راه عبور است.
از اینکه نمیتوانستم با کسی صحبت کنم، چندان راضی نبودم. چون که در حقیقت هیچ کس مرا نمیدید و حتی نمیشنید و نمیفهمید و تمام توجه افراد و کادر بیمارستان، متوجه جسدم بود و دستگاهها و لولههایی که به آن وصل بود. آن ها به طور مرتب و منظم عملکرد دستگاه ها را بررسی می کردند و چیز هایی در برگه ی بالای تختم می نوشتند.
عصر اولین روز حضورم در آیسییو بود که ناگهان همهمهای درگرفت و پرستاران و یکی از پزشکان به بالین بیمار دیگر که در تخت کناری جسد من بستری بود، آمدند و مشغول رسیدگی به حال او شدند. مشخص بود که اتفاق خاصی افتاده و حالِ بیمار بدتر شده است.
در همین هنگام بود که یک نور وارد اتاق شد و خطاب به بیمار بستری که حالش بدتر شده بود، ادای احترام کرد. این نور بسیار متفاوت با نورهای مادی و دنیایی بود و اگر بتوانم آن را توصیف کنم شاید بتوان گفت شباهت زیادی به نوری داشت که از تشعشع طلای زرد برخاسته بود. این نور دارای قالبی بود بسیار زیبا و جذاب، به طوریکه هر فردی ناخواسته جذب آن میشد. این نور چیزی نبود جز فرشتهی مرگ که آمده بود تا جان آن بیمار را بگیرد و در کمتر از یک دقیقهی زمان دنیایی، روح از قالب بیمار جدا شد و در فضای اتاق و در کنار جسدش قرار گرفت!
ادامه دارد
هشت روز با مردگان
سید محمد سعادت
قسمت سوم
این روح که بسیار نگران به نظر میرسید، هنوز متوجه حضور من نشده بود و تمام توجهاش به جسد خودش بود؛ گویا قصد نداشت جسد را رها کند و تلاش میکرد که مجدداً به جسم ملحق شود اما توان آن را نداشت. یعنی در حقیقت جسدِ او توانایی پذیرش روحش را نداشت.
لحظاتی به همین منوال گذشت و روح مانند مادری بود که فرزندش را میخواهند از او بگیرند و مادر با تمام توانِ خود مقاومت میکند. اما این جهد و کوشش و تلاشها، هیچ نتیجهای نداشت و لذا مأیوس شد و دست از تقلّا برداشت و در گوشهای مشغول تماشای جسد خودش شد.
بعد از اینکه مانیتورها و سرم توسط پرستاران از جسد جدا شد، نیروی خدماتی بیمارستان پارچهای سفید روی جسد کشید و با بیاعتنایی که حاصل دیدن مستمر این صحنهها بود، جسد را به کمک همکارش روی یک برانکارد گذاشت و به سمت سردخانه به راه افتاد. روح نیز به دنبال آنان حرکت کرد. من هم ناخواسته به همراه آنان حرکت کردم. در اینجا بود که آن روح متوجه من شد و فهمید که من هم از جنس خودش هستم. هر دو از اینکه میتوانیم یکدیگر را درک کنیم، راضی بودیم.
وقتی به سردخانهی بیمارستان رسیدیم، چهار روح دیگر را مشاهده کردیم که در آنجا حضور داشتند. جسد را در سردخانه و در کنار جسدهای آن ارواح قرار دادند و رفتند و ما به همراه سایر ارواح همچنان در همان حوالیِ سردخانه حضور داشتیم و فرصتی بود که با یکدیگر گفتوگویی کنیم. البته این گفتوگوها، هیچ شباهتی به مصاحبتهای دنیوی نداشت و بیشتر شبیه انتقال یک احساس قابل درک بود؛ یعنی سؤالِ یک روح و پاسخِ روح دیگر صرفاً به وسیلهی همین انتقال حس انجام میشد.
ما ارواح به علت عادت و شاید هم علاقهی شدیدی که به جسد خود داشتیم، معمولاً در اطراف جسد خود روان بودیم و همین امر باعث شد که با او(روح جدید) گفتوگو کنم.
اولین سؤال من در بارهی نحوهی جاندادن فردی بود که در کنار جسد من بستری بود و چند ساعتی از قبض روح او نگذشته بود. از او پرسیدم: «زمان قبضروح چه حالی داشتی؟» پاسخ داد:
«وقتی که فرشتهی مرگ وارد اتاق شد و با احترام خاصی به سمت من آمد، احساس خوبی داشتم چون تمام درد و ناراحتیام تمام شد و لحظه به لحظه داشتم سبکبال میشدم؛ تا اینکه یک جاندار بسیار زشت و بدترکیب وارد اتاق شد و سعی داشت با یادآوری زن و فرزند و اموال و داراییام، مرا مشغول خود کند. حرکت این جاندار زشت، دقیقاً برخلاف رفتار فرشتهی مرگ بود. این موجود زشت و بد ترکیب با اظهار تأسف و ابراز دلسوزی نسبت به من، سعی داشت وانمود کند که زن و بچهام تنها میمانند، اموالم را دیگران تصاحب میکنند، زحماتم به هدر خواهد رفت، منزلم که سالیانی برای ساخت آن زحمت کشیده بودم، در اختیار دیگران قرار خواهدگرفت و ...
ادامه دارد
🔴ان شاءالله پس از اتمام کتاب، مسابقه ای تحت عنوان «زندگی پس از مرگ» از آیات و روایات کتاب «هشت روز با مردگان »در کانال برگزار می شود ،چنانچه سؤالی در رابطه با داستان کتاب دارید به آیدی زیر پیام دهید 👇
http://eitaa.com/Mohammad_Saadat
من الله التوفیق و علیه التکلان
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
🌸سلام امام زمانم
دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شبهای جمعه نیست.
روز به روز و لحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم.
آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپشهای قلب شماست.
💠برای تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان (عج) سه صلوات بفرستید
☀️الهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج
صبحتون امام زمانی
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
عرض سلام و احترام
🔴قابل توجه اعضای محترمی که عجله دارند برای دنبال کردن داستان هشت روز با مردگان
داستان کتاب «هشت روز با مردگان »
هر شب تقریبا ساعت نه شب قسمتهایی از آن در کانال نشر کوثر سعادت بارگذاری می شود،
چنانچه کسی بخواهد دنباله داستان را زودتر بخواند میتواند کتاب را سفارش دهد، قیمت کتاب بسیار مناسب هست
من الله التوفیق
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
کتاب موجود در رابطه با تجربه دم مرگ و زندگی پس از مرگ می باشد
قیمت کتاب :
👌قیمت قدیم ۱۵۰۰۰ت
🆔
https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat
📢📢
کسانی که تمایل به تهیه کتاب دارند می توانند به آیدی زیر پیام بدهند👇
@Mohammad_Saadat
تلفن
۰۹۱۷۰۴۴۱۰۶۰
۰۹۳۷۰۱۹۱۵۶۸
بنام سعادت
کانال نشرکوثرسعادت
https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat