🍃🌿🍃🌿
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💠#امام_صادق_علیه_السلام :
✅«هر چيزى را بايد به قرآن و سنّت، ارجاع داد (با آنها سنجيد). هر حديثى كه با كتاب خدا، سازگار نباشد، دروغى آراسته است».
🔹«كُلُّ شَيءٍ مَردودٌ إلَى الكِتابِ وَالسُّنَّةِ ، وكُلُّ حَديثٍ لا يُوافِقُ كِتابَ اللَّهِ فَهُوَ زُخرُفٌ».
📚 الكافي : ج ١ ص ٦٩ ح ٣
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
من از روحانی و جهانگیری پرونده هائی داشتم که می توانستم در مناظرات علیه آنها استفاده کنم ولی این کار را نکردم
...از وقتی فضای کشور انتخاباتی شد من فاصله ام با آستان قدس کاملا قطع کردم حتی تو جلسات آستان قدس نرفتم تا از این طریق برای انتخابات استفاده نکنم
اما رقیب من از امام رضا علیهالسلام و آستان قدس علیه من استفاده کرد ومن یقین دارم این قضیه را سیلی خواهد خورد ...
پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
گندم چو پاک گشت خورد زخم آسیا
صائب تبریزی
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
💠امام حسين عليهالسلام میفرمایند:
🔸روزی پدرم اميرمؤمنان به من فرمود:
اى حسين! نهمين فرزند از نسل تو، همان قیام کنندهی بر حقّ است که دین را پیروز و عدالت را برقرار خواهد کرد.
💠 التّاسِعُ مِن وُلدِكَ يا حُسَينُ هُوَ القائِمُ بِالحَقِّ، المُظهِرُ لِلدّينِ، وَ الباسِطُ لِلعَدلِ...
📚کمال الدین، ج۱، ص۳۰۴.
◆اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج◆
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیشبینی آیتالله آلهاشم از شهادت خود
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قاضی زاده: دولت قبل( دولت روحانی) شهید امیرعبداللهیان را از وزارت خارجه بخاطر مواضع انقلابی اخراج کردند!
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب در دیدار خانوادههای شهدای خدمت:
قیام ملت ایران در تشییع شهدای خدمت نشان داد ملت ایران زنده و به شعارهای انقلاب وفادار است. ۱۴۰۳/۳/۵
#نشرکوثر_سعادت
@nashrekowsaresaadat
🌸سلام علیکم
📚#نشر_کوثر_سعادت
#مجوز_چاپ_رایگان
🖨انتشارات کوثر سعادت اخذ مجوزهای چاپ کتاب
شابک، فیپا، چاپ
مجوز جلد
برای مدت محدود به صورت رایگان برای تمامی هموطنان عزیز از سراسر کشور انجام می دهد
📙جهت سفارش به آیدی زیرپیام دهید
@Mohammad_Saadat
شماره 09370191568 در ایتا پاسخگوی سوالات شما هستیم.
#نشرکوثر_سعادت
https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat
سیدمحمدسعادت
📢📢
کسانی که تمایل به تهیه کتاب دارند می توانند به آیدی زیر پیام بدهند👇
@Mohammad_Saadat
تلفن
۰۹۱۷۰۴۴۱۰۶۰
۰۹۳۷۰۱۹۱۵۶۸
بنام سعادت
کانال نشرکوثرسعادت
https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat
#رمان_مذهبی
همهی من برای تو
قسمت ۳۵
بعد از خرید شیرینی یوسف درب خانه را با کلید باز کرد و با صدای بلند گفت: مادربزرگ سلام! مهمون داریم. مادربزرگش روی مبل نشسته بود و تلویزیون نگاه میکرد بهسختی از جایش بلند شد، وقتی چشمش به زهرا افتاد با خوشحالی گفت: بهبه عروس گلم، خیلی خوشاومدی مادر! بفرمایید! زهرا رفت و با مادربزرگ روبوسی و احوالپرسی کرد. یوسف گفت: مادربزرگ ما میریم تو اتاق، شما راحت باشید. مادربزرگ گفت: باشه پسرم هرجور راحتید بعد هم آهسته رفت و روی مبل نشست. یوسف زهرا را بهطرف اتاقش هدایت کرد زهرا وارد اتاق یوسف شد بوی عطریاس اتاق رو پر کرده بود ، یوسف به زهرا تعارف کرد که روی مبلی که در کنار میز تحریرش بود بنشیند. زهرا در حالی که به اطراف نگاه میکرد روی مبل نشست و گفت: بوی عطریاس از کجا میاد؟ یوسف رفت و از کنار کتابهایش یک سجاده آورد و بازش کرد، یک شیشه کوچک عطر و مهر کربلا لای آن بود، یوسف گفت: مهر مال کربلاست و شیشه عطرهم یکی از دوستام از مشهد برایم آورده هروقت این عطر رو میزنم یاد تو می افتم! زهرا با تعجب گفت: یاد من؟ چه ربطی داره؟ یوسف با خنده گفت: چون چادرت بوی عطر یاس میده! زهرا گفت: من اصلاً به چادرم عطر نمیزنم! یوسف گفت: چرا برای من همین رایحه رو داره! زهرا خندید و گفت: توهّم زدی! یوسف گفت: تو کار عشق این چیزها عجیب نیست. زهرا گفت من خیلی گل یاس رو دوست دارم تو چی؟ یوسف گفت:
در سرای گلفروشان گرچه گل بسیار است
گشتن در پی گلی چون تو بسی دشوار است
زهرا گفت: یوسف؛ تو واقعاً شاعری! یا فی البداهه شعر میگی؟ یوسف خندهای کرد و گفت: بعضی اوقات شعر میگم اما حسوحال شعر گفتن وقتی پیش میاد که تو رو میبینم، زهرا گفت: خوب حالا بیا در مورد تحقیقمون صحبت کنیم. یوسف گفت: حالانمیشه یه امروز رو ولکنی! زهرا گفت: یوسف، هفته دیگه باید تحقیقمون رو تحویل بدیم تازه ارائه هم داریم، پس عشق و عاشقی رو بزار برای بعد. یوسف روی زمین مقابل زهرا نشست و گفت: تو چرا اینقدر بیاحساسی! اصلاً تو منو دوست داری؟ زهرا تو چشمان یوسف نگاه کرد و گفت: معلومه که دوست دارم! یوسف با خوشحالی گفت: از کجا معلومه! زهرا سرش را پاپین انداخت و آهسته گفت: یوسف یهکم به من فرصت بده هنوز زوده بخوام احساسم رو بهت بگم! یوسف نزدیکتر رفت و دست زهرا را در دستانش گرفت و گفت: روز عاشورا تو حرم امامحسین(ع) نذر کردم اگر خدا تو رو به من برسونه هر سال در پیاده روی اربعین شرکت کنم، حالا که از امام حسین (ع)حاجت گرفتم امسال اربعین دلم میخواد با هم به کربلا بریم، تو میایی؟ زهرا که دید یوسف بحث رو عوض کرده با خوشحالی گفت: آره منم میخواستم این اربعین به کربلا برم ولی فکرشم نمیکردم بخواهم با تو بروم! یوسف گفت: فکر کردی میگذاشتم تنهایی بری؟ حالا راسش بگو چقدرخوشحال شدی که میخوایم با هم بریم؟
زهرا سرش را پایین انداخت و گفت: همیشه آرزوم بود اگر ازدواج کنم با شوهرم به زیارت کربلا برم، اونجا تو بینالحرمین دست در دست هم سلام و عرض ادب کنیم. یوسف گفت: منم همین آرزو رو داشتم! در همین حین مادربزرگ یوسف او راصدا کرد و گفت : مادر! یوسف بیا چای و میوه ببر! یوسف از جایش بلند شدو ازاتاق بیرون رفت .
*
نزدیک به ده روز از نامزدی زهرا و یوسف میگذشت در این مدت یوسف و زهرا اکثر مواقع برای کاملکردن پروژه حجاب به کتابخانه میرفتند و این برای هر دو بهانهی خوبی بود که همدیگر را بیشتر ببینند. بالاخره روزی که باید تحقیق را تحویل استاد میدادند فرارسید بیشتر بچهها تحقیقاتشون را تحویل داده بودند اما چون زهرا میخواست ارائه بدهد دیرتر تحقیقش آماده شد. سرکلاس استاد پیشوایی یوسف و زهرا با هم رفتند پیش استاد و بعد از تحویل پروژهشان استاد گفت: خوب آقای فاطمی امروز آمادگی دارید برای ارائه دادن؟ یوسف گفت: استاد هر دو آماده ایم استاد گفت: بسیارخوب کدامتون می خواین اول ارائه بدید؟ زهرا گفت: استاد من حاضرم.
استاد پیشوایی رو به دانشجویان گفت: بچهها خانم حسینی میخوان تحقیقشون رو ارائه بدهند، تحقیق خانم حسینی و آقای فاطمی مربوط به حجاب و بیحجابی و تأثیر آن در جامعه هست و طبق روال ارائه تحقیق، پژوهشگر باید بتونه به سؤال دانشجویان که مربوط به تحقیقش میشه تا حد امکان با ذکر منبع جواب بده، شما میتونید بعد از هر فصل سوالاتتون را مطرح کنید. بعد رو به زهرا کرد و گفت: اگر آماده هستید بفرمایید! یوسف آهسته به زهرا گفت: اگرمیخوای اول من ارائه بدم؟ زهرا گفت: نه خودم میتونم. یوسف لبخندی زد و رفت روی صندلی نشست.
درهمین حین پچپچ بچهها بالا گرفت، استاد گفت: لطفاً ساکت باشید و توجه کنید چون تصمیم دارم از میان تحقیقاتی که در کلاس ارائه میشه سؤال طرح¬کنم، کسانی¬که قبلاً با من¬کلاس داشتند میدونن روش کلاس ما چگونه هست بعد هم رو به زهرا گفت: خانم حسینی لطفاً بفرمایید شروع کنید.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۳۶
بهنام خدا
دل اگر خود را بشناسی به یقین خداشناسی
نرسی به خداشناسی گرتو خود را نشناسی
تاریخچه¬ی حجاب:
الف:حجاب ایران باستان
«ویل دورانت» در نخستین جلد کتابش درباره¬ی پوشش زنان ایران باستان چنین مینویسد:
زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشدار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که در ایران باستان برجایمانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.
ب- حجاب در دوره¬ی هخامنشیان
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که «هرگاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای دربستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.»
د - حجاب در دورهی اشکانیان
در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. دراینباره چنین میخوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین گشاد پرچین، آستیندار و یقه راست بوده است.
پیراهن دیگری نیز داشتهاند، که روی اولی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقهباز بوده است. روی این پیراهن چادری سر میکردند.»
...در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن میکردند. با شنلی که برافکند میشد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پسسر میآویختند.»
ه- حجاب در دورهی ساسانی
«کنت گوبینو» در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب شدید دورهی ساسانی، در دورهی اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلکه مخفی نگهداشتن زن بوده است. مدعی است که خودسری مؤبدان و شاهزادگان آن دوره به قدری بود که اگر کسی زن خوشکلی در خانه داشت نمیگذاشت کسی از وجودش آگاه گردد و حتیالامکان او را پنهان میکرد زیرا اگر معلوم میشد که چنین خانم خوشکلی در خانهاش هست دیگر مالک او و احیاناً مالک جان خودش هم نبود.
در دورهی ساسانیان در مورد پوشاک زنان چنین آمده «چادر که از دورههای پیش مورد استفادهی بانوان ایران بوده در این دوره نیز بهصورت مختلف مورد استعمال بوده است "حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباسهای بلند سایر بانوان، تا پشتپا کشیده شده است»
حجاب در آیین مسیحیت
در کتاب مقدس مسیحیت (انجیل) آمده:
«همچنین ای زنان شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد چون که سیرت طاهر و خداترس شما را ببینند و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متجلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیرفاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست، زیرا بدینگونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند خویشتن را زینت مینمودند و شوهران خود را اطاعت میکردند مانند ساره که ابراهیم(ع) را مطیع بود و او را آقا میخواند و شما دختران او شدهاید.»
حجاب در آیین یهود
حجاب در ملل غیرعرب، به شدیدترین شکل، رواج داشت، در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهود پیروی میکردند، حجاب، به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام میخواست وجود داشت، در بین این ملتها وجه و کفّین (صورت و کف دستها) هم پوشیده میشد حتی در بعضی از ملتها سخن از قایمکردن زن بود و این فکر را به صورت یک عادتِ سفت و سخت در آورده بودند.
«ویل دورانت که معمولاً سعی میکند موارد برهنگی یا احیاناً تزیینات و آرایشهای زنان هر قوم را با آبوتاب نقل کند تا آن را طبیعی جلوه دهد در این مورد میگوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان زنان خویش را با البسه فاخر میآراستند، لکن به آنها اجازه نمیدادند که با سر عریان به میان مردم روند، از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد.»
در اصول اخلاقی «تلمود» که آییننامه زندگی یهودیان است، آمده: اگر زنی به نقض قانون یهود میپرداخت، چنانچه مثلاً بیآنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم میرفت و یا در شارع عام نخ میریست یا با هر سنخی از مردان درددل میکرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود، همسایگانش میتوانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۳۷
حجاب در یونان
دایرة المعارف «لاروس» درباره پوشش زنان یونان باستان میگوید: زنان یونانی در دورههای گذشته صورت و اندامشان را تا روی پا میپوشاندند، این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته میشد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند، سخن درباره حجاب، در لابهلای کلمات قدیمیترین مؤلفین یونانی نیز به چشم میخورد حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است.
بعد از پایان بخش اول، زهرا رو به دانشجویان گفت: اگر سؤالی ندارید بروم بخش بعد. استاد گفت: عنوان بخش بعدی چیست؟ زهرا گفت: «حجاب در قرآن و احادیث» استاد پیشوایی گفت: اگر کسی در این خصوص سؤالی دارد بپرسد! از آخر کلاس الهه دستش را بلند کرد و گفت: کجای قرآن گفته باید زن خود را در برابر مرد بپوشاند اصلاً کجا نوشته چادر سرکنید؟
بعد پریسا دستش را بلند کرد و گفت: حجاب یک امر شخصی است و ربطی به جامعه ندارد اینکه من حجاب داشته باشم یا نداشته باشم به خودم مربوطه، خدا همهی انسانها را آزاد آفریده و هرکسی هم گناهش پای خودشه، قرآن هم گفته «لااکراهَ فیالدین» در دین اجباری نیست شما به آخرت ما کاری نداشته باشید. چگونه پوشش من باعث گناهکردن مردها میشه در حالی که آنها هم موظفند مواظب اعمال خود باشند مردی که بهخاطر بیحجابی یک زن به گناه بیفتد عواقبش به خودش برمیگردد چون میتونه نگاه نکنه! چرا نتیجهاش گریبانگیر من بشود؟
زهرا گفت: در آیات قرآن هر چیزی رو با ادله ی روشن بیان شده اگر خوب در آیات قرآ ن تدبر کنید جواب سوالتون رو پیدا می کنید حالا امیدوارم تو بخش بعد شما قانع بشید.
حجاب در قرآن واحادیث
الف - حجاب در قرآن
قران می فرماید : قل للمؤمنین یغضوا مِن ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلکَ ازکی لهم اِنّ الله خبیرٌ بما یصنعون. (نور،30)
کلمه¬ی «یغضّوا» از ریشه¬ی «غضّ» به معنای کاستن و پایین آوردن است. چنانکه لقمان به فرزندش میفرماید: «وَٱغضُضْ مِنْ صَوتِكَ» (لقمان، 19) صدایت را پایین بیاور با صدای بلند صحبت نکن. در اینجا نیز مراد از «غَضّ بصَر» بستن چشم نیست، بلکه پایین آوردن نگاه است. مراد از «فروج» عورتین است که باید آن را از نگاه دیگران پوشاند. البتّه مراد از حفظ فروج در دیگر آیات قرآن، حفظ از زناست، ولی در این آیه براساس روایات، حفظ نگاه است.لازمه ایمان، حفظ نگاه از حرام است: قل للمؤمنین یغضوا... جاذبههای غریزی را باید کنترل کرد: «یغضوا مِن اَبصارهم» گناه را از سرچشمه جلوگیری کنیم و تقوا را از چشم شروع کنیم.
همچون مردان که باید از نگاه آلوده به زنان بپرهیزند، زنان نیز نباید از روی شهوت به مردان نامحرم بنگرند، بلکه باید نگاه خود را کنترل کنند و زینت و زیبایی خود را از نامحرم بپوشانند، جز صورت و دستها که بهطور طبیعی ظاهر است و پوشش آنها موجب مشکلاتی در انجام امور زندگی میشود.
«خمر» جمع «خِمار»یعنی روسری و «جُیوب» جمع «جیب» به معنای گردن و سینه است.
پیامبر(ص) در تفسیر جمله «اِلّا لِبُعُولتِهن» فرمود: «خداوند آن دسته از زنان را که روی و موی خود را برای شوهر نمیکنند و نیازهای شوهر را برآورده نمیسازند، لعنت کرده است.»
*حفظ حجاب و ترک جلوهگری، ثمرات بسیاری دارد که برخی از آنها عبارت است از: آرامش روحی، استحکام پیوند خانوادگی، حفظ نسل، جلوگیری از سوءقصد و تجاوز، پیشگیری از امراض مقاربتی و روانی، پایین آمدن آمار طلاق و خودکشی، فرزندان نامشروع و سقطجنین، از بین رفتن رقابتهای منفی، حفظ شخصیت و انسانیت زن و نجات از چشمها و دلهای هوسباز.
کیفیت پوشش در قرآن
«ولیَضربن بخمرهن علی جیوبهنّ» یعنی میباید روسری خود را بر روی سینه و گریبان خویش قرار دهند. البته روسری خصوصیتی ندارد، مقصود پوشیدن سر و گردن و گریبان است. همانطور که قبلاً از تفسیر کشّاف نقل کردیم- دیگران نیز همانطور گفتهاند- زنان عرب معمولاً پیراهنهایی میپوشیدند که گریبانهایشان باز بود، دور گردن و سینه را نمیپوشانید. روسریهایی هم که روی سر خود میانداختند از پشتسر خود میآویختند (همانطوری که الان بین مردان عرب متداول است) قهراً گوشها و بناگوشها و گوشوارهها و جلو سینه و گردن نمایان میشد.این آیه دستور میدهد که باید قسمت آویختهی همان روسریها را از دو طرف روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا قسمتهای یادشده پوشیده گردد...
#رمان_مذهبی
همه ی من برای
قسمت ۳۸
شأن نزول آیه
در ذیل این آیه شیعه و سنّی روایت کردهاند که: «روزی در هوای گرم مدینه زنی جوان و زیبا در حالی که طبق معمول روسری خود را به پشت گردن انداخته و دور گردن و بناگوشش پیدا بود از کوچه عبور میکرد، مردی از اصحاب رسولخدا(ص) از طرف مقابل میآمد. آن منظرهی زیبا سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشای آن زن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلو خودش را نگاه نمیکرد. آن زن وارد کوچهای شد و جوان با چشم خود او را دنبال میکرد. همانطور که میرفت ناگهان استخوان یا شیشهای که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت. وقتی به خود آمد که خون از سر و صورتش جاری شده بود با همین حال به حضور رسولاکرم رفت و ماجرا را به عرض رساند. اینجا بود که آیهی مبارکه نازل شد: قل للمؤمنینَ یغضوا مِن أبصارهم الی آخر.
قل للمؤمنین یغضوا مِن أبصارهِم و یحفظوا فروجَهم ... در مورد کلمهی «غضّ» میگویند «غضّ بصر» و یا «غضّ نظر» و یا «غضّ طرف» غضّ به معنای کاهش دادن است و غضّ بصر یعنی کاهش دادن نگاه ... علیهذا در آیه مورد بحث معنای «یَغُضّوا مِنْ اَبصارهم این است که نگاه را کاهش بدهند یعنی خیره نگاه نکنند و به اصطلاح علمای اصول نظرشان آلی باشد نه استقلالی. توضیح اینکه یک وقت نگاه انسان به یک شخص برای ورانداز کردن و دقت کردن به خود آن شخص است مانند اینکه بخواهند وضع لباس و کیفیت آرایش او را مورد مطالعه قرار دهند. مثلاً ببیند کراواتش را چگونه بسته است و موی سرش را چگونه آرایش کرده است. ولی یک وقت دیگر نگاه کردن به شخصی که با او روبرو است برای این است که با او حرف میزند و چون لازمهی مکالمه نگاه کردن است به او نگاه میکند. این نوع از نگاه کردن که بهعنوان مقدمه و وسیلهی مخاطبه است نظر آلی است، ولی نوع اول نظر استقلالی است. پس معنی جمله این است: به مؤمنین بگو به زنان خیره نشوند و چشمچرانی نکنند.
اُمّسَلَمه یکی از زنان بزرگوار پیامبراسلام (ص) میگوید:
هنگامی که آیه حجاب نازل شد (که زنها باید روسری بلند و چادر را بر سر خویش فرو افکنند) زنان انصار از منزل بیرون آمدند در حالی که عبا (چادر) مشکی بر سر داشتند.
از این حدیث چنین استفاده میشود که چادر مشکی که امروز لباس بیرون از منزل زنان باشخصیت و باتقواست و در صدر اسلام هم حجاب زنان پاکدامن بوده است.
اگر میبینیم که وظیفهی «پوشش» به زن اختصاص یافته است از این جهت است که ملاک آن مخصوص زن است. چنانکه قبلاً هم یادآوری کردیم زن مظهر جمال و مرد مظهر شیفتگی است. قهراً به زن باید بگویند خود را در معرض نمایش قرار نده نه به مرد. لهذا با اینکه دستور پوشیدن برای مردان مقرر نشده است عملاً مردان پوشیدهتر از زنان از منزل بیرون میروند زیرا تمایل مرد به نگاه کردن و چشمچرانی است نه به خودنمایی و برعکس تمایل زن بیشتر به خودنمایی است نه به چشمچرانی، تمایل مرد به چشمچرانی بیشتر زن را تحریک به خودنمایی میکند و تمایل به چشمچرانی کمتر در زنان وجود دارد، لهذا مردان کمتر تمایل به خودنمایی دارند. و به همین جهت «تبرّج» از مختصات زنان است.
حجاب در احادیث
رسولخدا در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذابها گرفتار شده بودند، حضرت فاطمه (س) فرمود: ای حبیب من! ای نور چشم من! مگر کار و رفتار این زنها چه بود که خداوند اینگونه عذابها را بر آنها مقرر داشت؟ رسولخدا (ص) فرمود: دخترم! آن زنی که به موهایش آویزان بود زنی بود که موهایش را از مردها نمیپوشاند و آن کسی که به زبانش آویخته بود شوهرش را اذیت میکرد، و آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود، بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون میرفت، و آن زنی که گوشت بدن خود را میخورد، بهخاطر آن بود که بدن خود را برای مردم آرایش میکرد و آن زنی که به شکل سنگ بود و آتش از پایینش وارد و از دهانش خارج میشد، بهخاطر آن بود که زنی آوازخوان و نوحهسرا و حسود بود.
وظایف زن
پیامبرخدا (ص)- در حدیثی دربارهی وظایف زن فرمودند: زنی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد نباید زینتش را به غیر شوهر خود نشان دهد. و چنانچه زنی زینت خود را به غیر شوهرش نشان دهد او با این کار دین خود را نابود ساخته و موجب آن شده که خدای متعال بر او خشم نماید.
پیامبراکرم (ص) فرمود: مردی که راضی میگردد تا همسر زینت شده و آرایش کردهاش از خانه خارج شود، چنین مردی دیِّوث است.
عقوبت نگاه به نامحرم
در روایات اسلامی نیز سخنانی از حضرتعیسی (ع) نقل شده که از آنها میتوان وجوب حجاب در دین آن بزرگوار را استفاده نمود «عیسیبن مریم (ع) به یارانش فرمود: «... زنها را از نگاه [به نامحرم حتی یک بار] پرهیز کنید! زیرا در دل تخم شهوت میکارد، و همان [یک نگاه] برای فساد و تباهی نگاهکننده کافی است خوشا به حال کسی که دیدههاش در دل است نه در چشم ...»
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۳۹
چشم پوشی از گناه
امامعلی (ع): «العَین رائد القلب» چشم، دل را به دنبال خود میکشد. «العین مَصائد الشیطان» چشم، کمینگاه شیطان است و چشمپوشی بهترین راه دوری از شهوات است.
پوشش زنان
پیامبراکرم (ص): زنان خود را با پوشش اندام و جسم، از دیدار نامحرمان باز دارید که زنان هر چه پوشیدهتر باشند، سعادتمندتر هستند.
رسولخدا (ص): زن در نزد نامحرمان، باید چهار لباس داشته باشد؛
1- چادر ، 2- مقنعه ، 3- پیراهن ، 4- شلوار
امامصادق (ع): برای زن مسلمان جایز نیست که روسری (مقنعه) و پیراهنی بر تن کند که بدنش را نپوشاند.
و در فقیه آمده که حفصابن بختری از امامصادق (ع) روایت کرده که فرمود: سزاوار نیست برای زن که در برابر زنان یهود و نصاری برهنه شوند، چون میروند و نزد شوهران خود تعریف میکنند.
حضرتفاطمه (س) در آخرین روزهای عمر پر برکتشان ضمن وصیّتی به اسماء فرمودند: من بسیار زشت و زننده میدانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچهای روی بدنش تشییع میکنند. و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف مینمایند، مرا به تختی که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرارمده- بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن- خداوند تو را از آتش جهنم مستور و محفوظ نماید.
زنان بدحجاب
حضرت رسولاکرم (ص) یکی از گروهی که وارد جهنم میشوند زنان بدحجابی هستند که برای فتنه و فریب مردان خود را آرایش و زینت میکنند.
عقوبت بیبندوباری
امامصادق (ع): (روز قیامت) زن زیبا را که بهخاطر زیباییاش در فتنه افتاده است، و فریب زیباییاش را خورده (و بیحجابی و بیعفتی و گناه آلوده شده) برای حساب میآورند. پس به خدا میگوید، خدایا، تو خود مرا زیبا خلق کردی و به سبب آن در فتنه افتادم، پس حضرت مریم-سلامعلیها- را حاضر میکنند و ندا داده میشود: آیا تو زیباتری یا مریم؟ ما او را در نهایت زیبایی آفریدیم اما او گناه نکرد.
لباس بدننما
لباس ضخیم بپوشید زیرا هرکس لباسش نازک و بدننما باشد، نشانه سستی و ضعف دین اوست.
حیاء
حیا دارای ده قسم است. 9 قسم آن در زنان، و یک قسم آن در مردان است.
آنچه از حیا ریشه میگیرد عبارت است از: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوشرویی، گذشت، بخشش، پیروزی و خوشنامی در میان مردم، اینها پدیدههایی است که خردمند از حیا میبرد.
خداوند وقتی بخواهد بندهای را هلاک سازد، حیاء را از او میگیرد وقتی حیاء از او گرفته شد، متنفر و منفور میشود...
پیامبر گرامی اسلام(ص) می¬فرماید: بارزترین درجهی زنان سه چیز است.
پوشیدن چشم از نامحرمان
پوشیدن تمام اندام از بیگانگان
کم و باحیا از منزل بیرون رفتن
لباس شهرت
لباس شهرت، لباسی است که در بین مردم پوشیدن آن مرسوم نیست و انسان وقتی آن لباس را میپوشد، انگشتنما میشود و حرام است.
پیامبراکرم (ص) فرمودند:
«بهترین زنان شما زنی است که بسیار بامحبت باشد، عفیف و پاکدامن باشد، نزد اقوامش عزیز و محترم باشد، با شوهرش متواضع و فروتن باشد، برای او خودآرایی و تبرّج داشته باشد و در برابر نامحرم عفیف باشد.»
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۰
بعد از اتمام این بخش مرجان دستش را بلند کرد وگفت: چرا پوشش زنها باید اینقدر سخت باشد! مثلا یک خانم، روز بارانی چادر بپوشد و با یک دست چتر و با دست دیگرش چادر و کیفش را بگیرد! آیا این عدالت است که مردان آزادانه بدون پوشش در جامعه میگردند و حال اینکه ما باید خود را مقابل آنها بپوشیم؟ زهرا گفت: اولا پوشش تنها چادر نیست همین اندازه که چیزی بپوشند که جلبتوجه نامحرم نکند و برجستگیهای زن را بپوشاند کافیست در ثانی بهنظر شما چادر سرکردن سختتر است یا اینکه ساعتها جلو آینه نشستن و آرایش کردن و هر زمان دغدغه پوشیدن یک نوع لباس؟
در این موقع سعید دستش را بالا برد و گفت: ولی بهنظر من زنان اگر پوشیده باشند نمیتوانند آنطور که باید در جامعه فعالیت کنند، ما در دورانی زندگی میکنیم که زنها پابهپای مردان در عرصههای فرهنگی، علمی واقتصادی فعالیت دارند اگر زن بخواهد با پوشش درجامعه حضورپیدا کند بهدرستی از پس¬کارها برنمیآید و راندمان¬کاری او پایین میآید، همیشه باید مواظب حجابش باشد و این موضوع برایش مشکل بهوجود میآورد.
زهرا گفت: این نظر شماست باید از زنان با حجاب پرسید که آیا حضورشان در اجتماع با حجاب برایشان بیش ترمشکل ایجاد می کندیا بدون حجاب؟! اجازه بدهید بخش بعد گفته بشود شاید به جوابتون برسید.
بدهید بخش بعد گفته بشود شاید به جوابتون برسید.
نقش حجاب و پوشش در فرهنگ وجامعه
حجاب، هم جنبهی فرهنگسازی دارد و هم بازدارندگی، جنبه¬ی فرهنگسازی آن این است که حجاب و پوشش یک ابزار مهم و اساسی برای انتقال باورهای یک جامعه به دیگران است، با نوع پوشش آداب و سنن و تفکرات یک جامعه انتقال مییابد اگر ما میگوییم مسلمان هستیم پس باید نوع پوشش ما نشاندهندهی فرهنگ اسلامی باشد و همچنین حجاب بازدارندهی فساد و بیبندوباری و جرائمی که در سطح جامعه رخ میدهد میباشد. پوشش، ارتباط برقرار میکند و شخصیت انسان با پوشش مناسب صفاتی است که او را از دیگران متمایز میکند.
اگر جامعه از فرهنگ اسلامی رویگردان شود بنیاد خانواده فرو میریزد چراکه مردان در جامعه همه روزه با زنانی روبهرو میشوند که با آرایش و پوشش نامناسب و تحریککننده او را بهسوی خود جذب میکنند و اساس زندگی خانواده او به نابودی کشیده میشود و این ماجرا در خانوادههایی که زندگیشان برپایه بیبندوباری و ولنگاری ساخته شده بیشتر مشهود است این مسئله در هر خانواده ای احتمال رخ دادنش هست به قول معروف "آسیاب به نوبت!"
موی زن بهطور طبیعی با موی مرد متفاوت است و باید زینتی برای شوهرش باشد تا با آن جلوهگری کند و زلف برافشاند این موی وقتی همراه با سایر اجزاء صورت و گردن آشکار گردد، تفاوت دو جنس را بیشتر میکند حتی اگر اندکی از موی زن آشکار گردد به همراه سایر اجزاء صورت تفاوت را بیشتر نشان میدهد و جنسیت را بیشتر به نمایش درمیآورد، تا آنجا که انسانیت زن را در خود فانی میسازد و به جای آنکه جنسیت فانی در انسانیت باشد، انسانیت آیینه نمایش جنسیت میشود و از این تفاوت احتمال مدخلیّت جنسیت در نگاه مرد و گفتگو با مرد بالا میبرد.
زن با چادر و حجاب خود مردان را به یاد خدا میاندازد و همان نقش اذان و کعبه و مسجد و جماعت دارد که انسانها با دیدن آنها به فضایل و اخلاق الهی روی میآورند و زنان برهنه و بیحجاب دیگران را به خاک و غرایز و شهوات و دنیا متوجه میسازند...
عدهای میگویند باید دلت پاک باشد؛ مهم نیست ظاهرت چگونه باشد. در حالی که وقتی ظاهر درست نباشد و مظهر فساد شود، کمکم این فساد به باطن رخنه پیدا میکند و تحتتأثیر ظاهر قرار میگیرد، در این باره نویسنده کتاب پرنیان مینویسد: "حجاب زن و مرد تدبیری است برای سلامت جامعهی انسانی و در قانونگذاری باید این کلیت منظور گردد از سوی دیگر مگر میتوان رابطه بین ظاهر و باطن را نادیده انگاشت. ظاهر هم نشانه باطن است، چرا که «رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون»
متانت در سلوک و رفتار ظاهری و سنگینی در انتخاب لباس و پوشش از عفاف درونی خبر میدهد و نیز ظاهر بر باطن اثر میگذارد".
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۱
ستر عورت
راسل در یکی از کتابهایش به نام (در تربیت) یکی از چیزهایی که از جملهی اخلاق بیمنطق و بهاصطلاح «اخلاق تابو» میشمارد همین مسأله پوشانیدن عورت است. وی میگوید چرا پدران و مادران اصرار میورزند که عورت خود را از بچه بپوشانند؟...راسل مسأله مخفی کردن عورت را یک «تابو» میداند. «تابو» از موضوعات بحث جامعهشناسی است و به تحریمهای ترسآور و بیمنطق گفته میشود که در میان ملل وحشی وجود داشته و دارد. به عقیدهی امثال راسل اخلاق رایج در جهان متمدن امروز نیز پر از «تابو» است. عجیب است که بشر به نام تمدن میخواهد به قهقرا و توحش بازگردد...قرآن به دنبال دستور ستر عورت میفرماید: «ذلکَ أَزکی لَهم» یعنی این برای ایشان پاکیزهتر است و پوشیدن عورت یک نوع نظافت و پاکی روح است از اینکه بشر دائماً دربارهی مسایل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد.
قرآن با این جمله میخواهد فلسفه و منطق این کار را بیان کند در حقیقت میخواهد پاسخی به اهل جاهلیت قدیم و جدید بدهد که این ممنوعیتها را بیمنطق و «تابو» نخوانند، متوجه آثار و منطق آن باشند.
نقش زن در سلامت خانواده
در حقیقت حضور زن با حجاب حضوری آیهای است و خدا را به یاد میآورد و معنویات و بعد فراطبیعت و عالم امری را در انسان ایجاد و تقویت میکند، درست مانند صوت قرآن اذان و شعائر الهی که مذکِّر یاد خداوند و فضائل است اما حضور زن بیحجاب حضوری جسمی، خاکی طبیعی و شیطانی است. دل و ذهن را از خدا و معنویات به طرف امور طبیعی، غریزی، امیال جنسی طمعهای مادی و مالی و جاذبههای طبیعت برمیگرداند.
بیحجابی و عفتگریزی
نویسنده در مورد عفتگریزی برای دریافت تحسین چنین میگوید:
زشتتر در مواردی است که زن از آرایش و نمایش بدن به دنبال کسب نوعی لذّت مربوط به جسم و جنسیت خود باشد. از اینکه دیگران به صورت زیباساختهاش یا اندامنمایانش و مواضع زینتش نگاه میکنند و موردتوجه قرار میدهند لذّت میبرند. این قبیل زنان حتّی از توهین، متلک، کنایه و یا نهیازمنکری که میشنوند و میبینند لذّت میبرند، چون مطمئن میشوند که دیده شدند و چشمی به طرف آنان دراز شده. در حقیقت این همان شکار لذت جنسی در هر کوی و برزنی است که مصداق غیرعفیفانه تأمین نیازجنسی است.
ارزش زن در چیست؟
... حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است، زن باهوش فطری و با یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمیتواند با مرد برابری کند و اگر بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهدهی زور بازوی مرد برنمیآید. و از طرف دیگر نقطهی ضعف مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود مرد نهاده است. که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت و مطلوبیت قرارداده است. در طبیعت جنس نر گیرنده و دنبالکننده آفریده شده است.
.... وقتی که زن مقام و موقع خود را در برابر مرد یافت و نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همانطور که متوسل به زیور و خودآرایی و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگهداشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقام و موقع خود را بالا برد.
ویل دورانت میگوید: «آداب جفتجویی عبارت است از حمله برای تصرف در مردان و عقبنشینی برای دلبری و فریبندگی در زنان ... مرد طبعاً جنگی و حیوان شکاری است. عملش مثبت و تهاجمی است، زن برای مرد همچون جایزهای است که باید آن را برباید.» و در جای دیگر میگوید: خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب نمیشد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک میگردید.
مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بیآنکه بداند حس میکند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رقّت عالی خبر میدهد.»
بدحجاب و نادیده گرفتن احکام اسلام
بدحجاب بیدین نیست ولی فردی است که یکی از اساسیترین اصول و احکام اسلامی را رعایت نمیکند او در واقع خود را بالاتر از خدا دانسته و احکام و دستورات خدا را طبق سلیقهی خود انتخاب کرده، به آنهایی که خوشش میآید عمل میکند (مثلاً نماز، روزه و ...) و به آنهایی که خوشش نمیآید عمل نمیکند و در واقع در برابر دین اسلام که همان تسلیم است، خود را برتر میداند و مصداق این آیه از قرآنکریم است که «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» به بعضی از آن ایمان دارد و منکر قسمتی دیگر از آن است این در حالی است که نماز و روزه ابعاد فردی دارند ولی حجاب ابعاد اجتماعی بسیار گسترده و عمیقی دارد و میتواند در تحکیم یا سستکردن خانوادهها مؤثر باشد.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۲
درباره غریزه خودنمایی و تبرّج، غیر از منابع اسلامی، برخی از دانشمندان نیز مطالب جالبی دارند. خانم «جینا لمبروزو» (G,Lombroso) روانشناس معروف ایتالیایی، در این باره میگوید: «در زن علاقه به دلبر بودن و دلباختن مورد پسند بودن و مایهی خرسند شدن بسیار شدید است» در جای دیگری میگوید: «یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثری مطلوب بخشیده و به وسیلهی حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز تکلّم و بالاخره شیوه خرام خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد» و همچنین دربارهی تأثیر غریزه خودآرایی و تبرّج در زندگی زنان میگوید: «میل به جلب دیگران، بزرگترین و مهمترین محرّک زندگانی زن محسوب میشود»
نویسنده کتاب پرنیان درباره آرایش و تجمل زن برای شوهر مینویسد: خانم «لمبروزو» در این مورد سخن زیبایی دارد. «بدون شک، منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه میتوان یافت. چه اینکه زن وقتی مرد را به خویش علاقمند و خود را نسبت به او متمایز دید، منظور اصلی خودنمایی و جلوهگری از بین میرود و چون توسعهی محیط اجتماعی زن فقط به منظور تمرکز تمایلات درونی او به شخص واحد است، هنگامی که در این راه توفیق یافت، دیگر احتیاجی به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت، چنانچه مشاهده میشود زنانی که به شوهر و اطفال خود علاقمند هستند، به کلی از این عوالم دور و برکنار میباشند و اگر زنی دیده میشود که این شیوه را پیشهی خود قرار داده است فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی خویش را نزد همسر خود نیافته است زیرا وقتی که زن علاقمند گردید، دیگر حاضر، بلکه قادر به جلبتوجه دیگران نخواهد بود.»
حجاب در کلام علما
الف:امام خمینی رهبر انقلاب (ره)
...و از دختران و پسران میخواهم که استقلال و آزادی و ارزشهای انسانی را ولو با تحمل رنج و زحمت، فدای تجملات و عشرتها و بیبندوباریها و ... که از طرف غرب و عمّال بیوطن او به شما عرضه میشود نکنند که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفال از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شمت و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان به چیز دیگر فکر نمیکنند و میخواهند با این وسایل شما را عقب نگه دارند.
ب : مقام معظم رهبری
مسأله¬ی حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست، اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملاً غلط و انحرافی است. مسأله حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط بیقید و شرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد- به خصوص به ضرر زن- است. من میگویم چادر، هم بهترین نوع حجاب است و هم یک نشانه ملی ماست که هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی از زن ندارد. اگر واقعاً کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری به معنای تحرک باشد، لباس رسمی زن میتواند چادر باشد که بهترین نوع حجاب است.
شما خیال کردهاید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنَّ» و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم دست از سر ما برمیدارند؟
حجاب مایه ی تشخص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه وظاهر بینانه ی مادی گرایان، مایه ی اسارت زن نیست، زن با برداشتن حجابهای خود، با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن، آن را از او خواسته، خودش را کوچک می کند،خودش را کم ارزش می کند،حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذاری زن است،سنگین شدن کفه ی آبرو واحترام اوست؛ این را باید خیلی قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئله ی حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمتهای الهی است.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۳
ج_آیت...جوادی آملی
حجاب در بینش قرآنکریم این است که زن باید کاملاً درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف¬نظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضی¬ام، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند، بلکه حجاب زن، حق الهی است... حرمت زن، اختصاص به زن، شوهر، برادر و فرزندانش ندارد به عبارتی اگر همه رضایت دهند قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است. خدای سبحان، زن را با سرمایهی عاطفه آفرید تا معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد. اگر جامعهای این درس رقت و عاطفه را ترک نمود و بهدنبال غریزه و شهوت رفت به همان فسادی مبتلا میشود که در غرب ظهور کرده است. زن بهعنوان امین حقالله از نظر قرآن، مطرح است. یعنی این مقام و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست به زن داده و فرموده: این حق مرا به عنوان امانت حفظ کن...دنیای کنونی، زن را در معرض نمایش آورد و درندگی جامعه بیشتر شد. اما دنیای اسلام، زن را در صحنه میآورد تا جامعه را مسخر عواطف زن کند. نه مسخر غریزه¬ی زن، اگر کارهایی که زنان اباذرگونه در جنگها و صحنههای سیاسی اسلام کردند، دهها بار گفته میشد، به صورت فیلم تبلیغی در میآمد و دهها بار کتاب نوشته میشد، آنگاه مشخص میشد که زنان در بیشتر مسایل نظامی در صدراسلام همچون اباذر و مالکاشتر بودند.
مولوی میگوید: مثل مرد، آب است و مثل زن، آتش. اگر حایل از میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه میکند و آن را خاموش میسازد اما اگر حایل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد، مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش برابر آن دیگ روشن کنند. آن وقت است که آتش، آب را تحتتأثیر خود قرار میدهد. اندکاندک گرم میکند و احیاناً جوشش و غلیان در او به وجود میآورد تا آنجا که سراسر وجود او را تبدیل به بخار میسازد.
چارلی چاپلین خطاب به دخترش می¬ گوید:"برهنگی، بیماری عصر ماست و من پیرم.شاید حرف¬های خنده¬آور می¬زنم، اما به گمان من، تن عریان تو باید از آن کسی باشد که روح عریانش را دوست داری.. دخترم، هیچکس و هیچچیز دیگر را در این جهان نمیتوان یافت که شایسته¬ی آن باشد که دختری، ناخن پای خود را بهخاطر آن عریان کند...
ماهاتما گاندی (رهبر انقلاب هند) در مورد زن می¬گوید:" زن با اینکه به ظاهر درصدد آزادی برآمد ولی در خطر جدیدی قرارگرفت و آن خطرِ بازیچه قرارگرفتن و وسیله هوسرانیهای مرد شدن است. من ترجیح میدهم که نسل انسان نابود شود تا اینکه بماند و با تبدیل زن یا ظریفترین مخلوق الهی به یک وسیله¬ی عیاشی و شهوترانی مرد، از هر حیوانی پستتر گردد."
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت۴۴
وقت کلاس به اتمام رسید استاد پیشوایی گفت: مطالب در مورد حجاب و پوشش بسیارزیاد هست انشاءالله بقیهی مطالب موکول میشه به جلسهی بعد و رو به زهرا گفت: خانم حسینی ممنون از مطالب خوبی که ارائه دادید و موفق باشید. زهرا هم از استاد تشکر کرد و سر جایش نشست و مشغول جمع کردن وسایلش شد یوسف آمد کنارش و آهسته گفت: آفرین عالی بود! زهرا به یوسف نگاهی کرد و گفت: ممنون جلسهی بعد نوبت توئه امیدوارم از پسش بربیایی یوسف گفت: منو دستکم گرفتی ،حتماً خبر نداری که نفر اول هر ترم کیه؟ زهرا لبخندی زد و گفت: آره میدونم یوسف فاطمی هست! در این هنگام لیلا به آنها نزدیک شد و رو به زهرا گفت: زهرا خیلیخوب بود من که پنجاهدرصد مُجاب شدم زهرا گفت: خوشحالم که اینو میشنوم صدای اذان از بلندگو دانشگاه بلند شد یوسف گفت: زهرا جان من میرم نمازخونه بعداً میبینمت. زهرا گفت: باشه بسلامت.
نیمساعت مانده بود که کلاس استاد پیشوایی شروع بشه بعضی از بچهها توی راهرو ایستاده بودند. زهرا و سمانه و سحر به دیوار تکیه داده بودند و در مورد پروژه سحر صحبت میکردند راهرو شلوغتر شد.کریم پسرعموی زهرا هم وارد راهرو شدو چشمش به زهرا افتاد. یک خبرهایی از یوسف و زهرا به گوشش خورده بود اما مطمئن نبود نزدیک زهرا رفت و گفت: سلام دخترعمو! زهرا نگاهی به کریم انداخت و جواب سلامش را داد. کریم گفت: خبرها تو دانشگاه زودتر میپیچه تا تو فامیل! فقط ما نامحرم بودیم؟! زهرا گفت: چه خبری؟ کریم گفت: خودتو به اون راه نزن بلاخره این بچه قرتی کار خودشو کرد؟یعنی من که پسرعمویت بودم از این آدم کمتر بودم؟! چه چیز من کمتر از او بود؟! زهرا با ناراحتی گفت: این آدمی که بهش بیاحترامی میکنی دیگه شوهر من هست بهتره احترام خودتون رو نگه دارید؟! کریم گفت: حالا فهمیدم که عقایدت همه شعار بود تنها چیزی که برات مهمه قیافه ی طرف بوده. زهرا گفت: به احترام عمو چیزی بهت نمیگم در این هنگام یوسف نزدیک کریم شد و گفت: آقای حسینی بهتره مواظب رفتارتون باشید از این به بعد اگر حرفی دارید با من طرفید نمیخوام مزاحم همسرم بشید. بعد هم دست زهرا را گرفت و از میان دانشجویان بیرون آمد و بهطرف کلاس رفت. داخل کلاس که شدند یوسف به زهرا گفت: بشین میخوام چند کلمه باهات حرف بزنم. زهرا با ناراحتی روی صندلی نشست. یوسف دو دستش را دو طرف صندلی گذاشت و خم شد و به چشمان نگران زهرا نگاه کرد و گفت: ببین زهرا از این به بعد نمیخوام حتی جواب سلام کریم رو بدهی! اگرحرفی هم بزنه راضی نیستم جوابش رو بدهی متوجه شدی؟ زهرا که اشک در چشمانش حلقهزده بود با سر گفت: باشه. یوسف با مهربانی به چشمان زهرا نگاه کرد و گفت: ضمناً دوست ندارم این آدم اشکتو دربیاره اگربا هم فامیل نبودید قطعا یه کتک مفصل می خورد حالا اشکاتو پاک کن.
کلاس دکتر پیشوایی شروع شد و همه منتظر ارائه پروژه یوسف فاطمی بودند. استاد رو به یوسف گفت: آقای فاطمی بفرمایید شروع کنید.
یوسف بعد از به زبان آوردن نام خدا شروع به خواندن کرد
آزادی غرایز انسانی و عوارض ناشی از آن
مرتضی مطهری در کتاب مسئله حجاب درباره¬ی گریزان بودن جوانان از ازدواج مینویسد: «جوانان پیش از آنکه به برکت دنیای اروپا کالای زن اینهمه ارزان و فراوان گردد «شب زفاف را کم از تخت پادشاهی نمیدانستند.»
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام میگرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختی و سعادت خود میدانستند، ولی امروز کامجوییهای جنسی در غیر کادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاقها وجود ندارد.
خلاء عشق در غرب
امروز یکی از خلأهایی که در دنیای اروپا و امریکا وجود دارد خلأ عشق است. در کلمات دانشمندان اروپایی زیاد این نکته به چشم میخورد که اولین قربانی آزادی و بیبندوباری امروز زنان و مردان، عشق و شور و احساسات بسیارشدید و عالی است. در جهان امروز هرگز عشقهایی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی و خسرو و شیرین رشد و نمو نمیکند.
... از این داستانها میتوان فهمید که زن بر اثر دور نگهداشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایهی خود را بالا برده است. و تا چه حد سر نیاز مرد را به آستان خود فرود آورده است! قطعاً درک زن این حقیقت را در تمایل او به پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز، تأثیر فراوان داشته است.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۵
آزادی جنسی و عواقب آن
وندی شلیت دربارهی بیبندوباری و آزادی جنسی دختران و پسران نوجوان و جوان در جوامع غرب چنین مینویسد: براساس پژوهشی که در سال 2003 بر روی 372 دانشجو انجام شد و یافتههایش در مجله¬ی مطالعات مسایل جنسی منتشر شده، هم دانشجویان دختر و هم دانشجویان پسر اظهار کردند عمدتاً به خاطر فشار اجتماعی «هوک آپ» میکنند نه به این دلیل که با رابطه جنسی بیقید و بند احساس راحتی میکنند. این پدیده جهل پلورالیستی نام دارد. این واژه بسیار جالب را فلوید آلپورت در سال 1924 ابداع کرد. این حالت هنگامی پیش میآید که افراد عضو یک گروه تصور کند احساسات و داوریهای شخصیشان با هنجارهای اجتماعی تطابق ندارد اما مجبورند خود را با آن هنجار هماهنگ کنند چون میخواهند در گروه، مقبول واقع شوند. هر کدام از اعضای این گروه فکر میکنند بقیه اعضا طبق خواستههای درونی و حقیقی خود رفتار میکند در حالی که دیگران هم در واقع تردیدهای پنهانی درباره هنجارهای اجتماعی دارند... همه به طرف هنجارهای نامناسب اجتماعی شنا میکنند و گمان میکنند دیگران (آنهایی که به این هنجارها پایبند هستند) حال خوشی دارند در حالی که در واقع آنها هم در حال غرقشدن هستند.
پژوهشها نشان میدهد هر چه روابط جنسی قبل از ازدواج کمتر باشد زندگی مشترک پایدارتر است و شخص خوشبختتر، سالمتر و موفقتر میباشد. همچنین پژوهشها ثابت میکنند رابطه جنسی در چارچوب زندگی مشترک از لحاظ فیزیکی و عاطفی رضایتبخشتر از رابطه جنسی نامشروع است.
... در حالی که تجربه¬ی عملی و علوم اجتماعی به یک نتیجهگیری منجر میشوند، خرد جمعی و فشار اجتماعی یک مسیر انحرافی کاملاً متفاوت را مقبول جلوه میدهد. با ریشهیابی این مسئله که به زنان گفته میشود به خاطر حمایت از فمنیسم و رابطه به اصطلاح مثبت جنسی، با مردها رابطه برقرار کنید حتی اگر احساس ناراحتی میکنید، معمولاً به انحرافی که در نظریه «قدرت دخترانه» به وجود آمده پی میبریم که میگوید دختران باید هر آنچه را پسران انجام میدهند، انجام دهند حتی اگر برایشان فایدهای نداشته باشد.
آزاد گذاشتن غرایز و عوارض ناشی از آن
مرتضی مطهری در مورد اشتباه عقیده فروید در آزادگذاشتن غریزه جنسی میگوید: ...اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشتهاند تنها راه آرام کردن غرایز ارضاء و اشباع بیحدوحصر آنهاست. اینها فقط متوجه محدودیتها و ممنوعیتها و عواقب سوء آنها شدهاند و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و سرکش و ناآرام میسازد. طرحشان این است که برای ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد. آنهم بدین معنی که به زن اجازهی هر جلوهگری و به مرد اجازهی هر تماسی داده شود. اینها چون یک طرف قضیه را خواندهاند توجه نکردهاند که همانطور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده میکند، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن آن را دیوانه میسازد، و چون این امکان وجود ندارد که هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود، غریزه بدتر سرکوب میشود و عقدهی روحی بهوجود میآید. به عقیدهی ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن.
آیا تحریم آزادی جنسی انسان را حریصتر میکند؟
... پاسخ به این ایراد این است که درست است که ناکامی، بالخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضای غرایز در حدودی که موردنیاز طبیعت است غلط است، ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمیکند بلکه بر آن میافزاید. در مورد غریزهی جنسی و برخی غرایز دیگر برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را میمیراند ولی طبیعت را هرزه و بیبندوبار میکند. در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش مییابد ... میان آنچه «عشق» نامیده میشود و به قول ابنسینا در عشق عفیف، و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک درمیآید. با اینکه هر دو روحی و پایانناپذیر است- تفاوت بسیار است، عشق، عمیق و متمرکزکنندهی نیروها و یگانهپرستی است و اما هوس، سطحی و پخشکنندهی نیرو و متمایل به تنوع و هرزه صفت است.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۶
خانواده و غریزهی جنسی
بیبندوباری در پوشش، بیبندوباری در تحریک است و بیبندوباری در تحریک بنیاد خانواده را متلاشی میکند. غریزهی جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان میگذرد نقش غریزهی جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر میشود و بهجای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری در بقای خانواده بیشتر میشود. هم اینجا باید گفت که بیلباسی، عریانی و خودنمایی آفت زندگی خانوادگی است و در یک کلام، بیحجابی ریشهی درخت خانواده را میخشکاند.
بعد از تمام شدن این بخش استاد گفت: کسی سؤالی در این خصوص ندارد؟ مرجان دستش را بلند کرد و گفت: مگه نمیگن خدا زیبایی رو دوست داره پس چرا ما به ظاهر خودمان نرسیم و در جامعه بدون آرایش ظاهر بشیم هر انسانی هم به طبع میل به زیبایی و خودنمایی داره.
یوسف گفت: اجازه بدید قسمت بعدرو بخونم تا جواب سؤال شما داده باشم.
غریزه¬ی خودنمایی و تبرّج در زنان....
غریزه¬ی خودنمایی و تبرّج، مخصوص جنس زن میباشد چرا که قرآن هم در این مورد میفرماید: و قَرنَ فی بیوتکنَّ و لا تبرجن تبرج الجاهلیهالاولی. و [ای همسران پیامبر] در خانههای خود قرار گیرید و همچون دوران جاهلیت با خودآرایی ظاهر نشوید.
بنابراین، اصل وجود غریزه خودنمایی در زن مورد تأیید منابع اسلامی است. اما در مورد کارکرد این غریزه در زنان میتوان گغت: وجود این غریزه برای متمایل کردن مرد- جنس مذکر- به زن- جنس مؤنث- است تا بدین وسیله، مقدّمات ازدواج و زندگی مشترک را بین آنان فراهم کند.
آرش از ته کلاس دستش را بلند کرد و گفت: اگر زنان با لباس پوشیده و آرایش نکرده در جامعه بهخصوص در محل کار ظاهر شوند در رکود اقتصادی تأثیر میگذارد چراکه زنانی که بیشتر با اربابرجوع سروکار دارند خصوصاً زنان فروشنده برای جلب مشتری باید ظاهری آراسته داشته باشند.
یوسف در جواب آرش گفت: ارزش زن فراتر از این است که انسانها بخواهند برای اندوختن سرمایه جنسیت زن را بهعنوان کالا بنگرند این افکار مال سرمایهداران غربگرا هست که وسیلهی زنانگی را فدای پول درآوردن میکنند. اجازه دهید دو بخش بعد رو بخونم تا این موضوع روشنتر شود.
زن در جامعه¬ی اقتصادی و سرمایهداری...
زن در این جامعه که محکوم چنین نظام اقتصادی است، وسیلهای است که باید مصرف کند و مصرف شود. اقتصاد خالی از معنویت غرب به غیر از این دو کلمه هیچ ارزش دیگری را به رسمیت نمیشناسد. زن که فقط جسم است و تن، باید مصرفکننده و مصرفشونده باشد و این «باید» است که شکل لباس او را تعیین میکند. زن مظلومترین قربانی سرمایهداری غرب و در عینحال بُرّندهترین سلاح دست همین سرمایهداری است... فاجعه با غفلت از هویت معنوی انسان آغاز شد و همه وجود زن، در جسم او منحصر دانسته شد و آنگاه چشمان آزمند دنیاپرستان زن را چونان طعمهای برای گرمی بازار سرمایه برگزید و او را در مسلخ پول قربانی کرد. عشق، آن لطیفهی معنوی، که آکنده از راز و رمز بود، جای خود را به «سکس» داد و سکس در خدمت اقتصاد قرارگرفت و زایندهی تولید و گردانندهی هزار بازار مصرف شد... از آنان که همهی تفاوتهای شرق و غرب را، ناشی از پیشرفت صنعتی غرب و عقبماندگی شرق میدانند باید پرسید، چه رابطهای میان علم و پیشرفت صنعتی برهنگی وجود دارد؟ اکنون در غرب، برهنگی و عریانی به جای زیبایی نشسته و سکس جای عشق را گرفته و ابتذال و تحریک جنسی نام هنر یافته است.
زن به صورت حیوانی درآمده است که باید از جنسیت او، بیهیچ قید و شرط و حد و مرزی بهره گرفت. این حیوان که خود افسارش به دست دنیاداران حریص است، به نوبهی خود افسار مردان را در دست دارد و این افسار همان نگاه مردان است که آنان را غافل از همه چیز، بردهوار بهدنبال زنان میکشد و کار به جایی میرسد که اگر زندگی زن بسته به آن است که او را نگاه کنند، مرد نیز برای آن زنده است که زن را نگاه کند و از «نگاه» تا «گناه» راهی نیست و فاصلهی این دو، حتی از تفاوت این دو کلمه نیز کمتر است، که «نگاه» در حقیقت همان «گناه» است.
#رمان_مذهبی
همه ی من برای تو
قسمت ۴۷
وقت کلاس به پایان رسید بیشتر دانشجویان خواهان وقت اضافه و ادامهدادن پروژه شدند. استاد رو به یوسف گفت: چند بخش دیگر باقی مانده است ؟ یوسف گفت: دو بخش ،استاد گفت: متأسفانه بنده تا نیمساعت دیگه یک قرار دارم بقیه مطالب انشاءالله برای جلسه بعد خانم حسینی ارائه دهند.
استاد که از کلاس بیرون رفت بعضی از بچهها دور یوسف و زهرا جمع شدند و هرکدام نظری در مورد پروژه داشتند. الهه پیش زهرا آمد و سلام کرد زهرا با دوستانش با تعجب به او نگاه کردند الهه گفت: زهرا میشه باهات حرف بزنم؟ زهرا گفت: بفرمایید! الهه گفت: نه اینجا نمیشه! زهرا نگاهی به سمانه کرد وبه الهه گفت: باشه تو برو من چند دقیقه دیگه میام الهه که از کلاس بیرون رفت سمانه گفت: ولشکن زهرا! حتماً دوباره میخواد دعوا راه بیندازه. لیلا هم گفت: راست میگه نرو محلش نزار! زهرا گفت نه مشکلی پیش نمیاد شما نگران نباشید بعد هم وسایلش را جمع کرد و از کلاس بیرون رفت. تو راهرو الهه منتظر ایستاده بود زهرا پیشش رفت و گفت: بفرمایید. الهه گفت: زهرا جان اول میخواستم از تو و آقای فاطمی عذرخواهی کنم تو این مدت من خیلی تو رو با حرفهام ناراحت کردم. زهرا گفت: خواهش میکنم بعد الهه ادامه داد من میخواستم یه موضوعی رو با تو در میان بگذارم زهرا با تعجب گفت: خوب باشه بگو!
الهه گفت: من بعدازظهرها میرم تو یه مغازه لباسفروشی کار میکنم صاحبکارم به من گفته برای جلب مشتری باید با ظاهری آراسته و آرایش کرده سرکار حاضر بشوی اما آرایشی که من میکنم همین آرایشی هست که شما میبینید ساده و کمرنگ اما او اصرار دارد که بیشتر باید آرایش کنم و لباسهایی بپوشم که جلف و چسبان هست البته برای من مهم نبود اما از روزی که تو و آقای فاطمی پروژتون رو ارائه دادید از دست خودم واز دست صاحبکارم ناراحتم الان هم نمیدونم چکار کنم چون نمیتونم کارم رو ول کنم به پولش نیاز دارم. زهرا آنقدر از صحبت های الهه به وجد آمده بود که او را در بغل گرفت و بوسید و گفت: عزیزم ناراحت نباش خدا کریمه، این که تو وجدانت بیدار شده یعنی خدا به تو نظر داشته، پس از خدا کمک بگیر قطعاً مشکلت حل میشه، حیف تو نیست بخاطر منافع مادی دیگران خودت رو در معرض نمایش بگذاری ؟به صاحب کارت هم بگو یا با سر و وضع ساده سرکار حاضر می شی یا اصلاً نمیری! اصلا نگران کار هم نباش با توکل به خدا و توسل به ائمه(ع) یه کار خوب گیرمیاری. الهه که یهکم آروم شده بود با لبخندی گفت: ای کاش زودتر با تو دوست شده بودم! زهرا گفت: حالا که جای دوری نرفتیم از این به بعد ما در خدمت شما هم هستیم .یوسف از کلاس که بیرون آمد میخواست پیش زهرا برود اما چشمش به الهه که افتاد همانجا منتظرایستاد، وقتی الهه با زهرا خداحافظی کرد و رفت. یوسف هم نزدیک زهرا شد وبا لبخندی همیشگی گفت: سلام خانومم. زهرا گفت: سلام یوسف جان !خیلیخوب مطالب رو ارائه دادی. یوسف گفت: متشکرم خانوم! این دختره با تو چکار داشت دوباره اذیتت کرد؟ زهرا خندید و گفت: نه برعکس بهم انرژی مثبت داد. یوسف با تعجب گفت: جدی! چطور؟ زهرا ماجرای الهه را برایش تعریف کرد... یوسف سرش را پایین انداخت و به فکر فرو رفت... زهرا گفت: چی شد یوسف ! باید خوشحال باشی این یعنی اینکه موضوع تحقیق ما تأثیر داشته. یوسف به زهرا نگاه کرد و گفت: می دونی زهرا از این که خدا به من نظر داشته و فرشتهای مثل تو رو به من داده خیلی خوشحالم اگر تو نبودی ومن عاشق تو نمیشدم تا ابد تو منجلاب بیخبری گیر میکردم. زهرا خندهای کرد و دستان یوسف را گرفت و گفت: نه عزیزم اراده و تصمیم خودت هم مؤثر بوده چرا که خیلی از جوونها از حرمت بعضی از کارهاشون آگاهند اما نه تنها پشیمان نمیشوند بلکه اصرار به گناه هم دارند... امروز تصمیم گرفتم بیام خونه ی شما !یوسف همانطور که دستان زهرا را گرفته بود با خوشحالی گفت: چی شده که بیدعوت میخوای بیای خونهی ما همیشه باید التماست میکردم تا بیای؟ زهرا گفت: چون امروز یه دوست جدید پیدا کردم که یه دلیلش تو بودی. یوسف گفت:پس بزن بریم! زهرا گفت: یوسف دستم رو ولکن تودانشگاه خجالت می کشم نمیبینی همه ما رو نگاه می کنن؟ یوسف با اخم گفت: نگاه کنند ،چیه مگه کار خلاف میکنیم؟زهرا گفت: نه ،اما من دوست ندارم زیر ذره بین باشم! یوسف باشوخی گفت: عذر میخوام خانوم مثل اینکه جنابعالی اول دست منو گرفتی، چرا منوگیج می کنی ؟زهرا پرید وسط حرفش و گفت: خودتو لوس نکن حالا بیا زود بریم خونه .یوسف با خوشحالی گفت: اطاعت عزیزم!
****
استاد پیشوایی وارد کلاس شد بعد از چند دقیقه پاسخ و پرسش بین استاد و دانشجویان استاد گفت: امروز قرار بود پروژه خانم حسینی و آقای فاطمی تمام بشه بعد هم رو کرد به زهرا گفت: خانم حسینی حاضرید؟ زهرا از جایش بلند شد و گفت: بله استاد .
✨اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
⭕️پنج نفر که شیطان را بیچاره میکنند؟!
💠امام صادق علیه السلام فرمودند:
شیطان گفته است؛ پنج نفر مرا بیچاره ساخته اند و سایر مردم در قدرت و اختیار من هستند:
➊کسی که از روی نیت صادق و درست به خدا پناه ببرد و در تمام کارها توکل به او کند.
➋کسی که در شبانه روز بسیار تسبیح خدا گوید.
➌ کسی که هرچه برای خویشتن میپسندد برای برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
➍کسی که به هنگام رسیدن مصیبت به او، ناله و فریاد نزند.
➎و کسی که به آنچه #خدا قسمت او کرده راضی باشد و برای رزق و روزیش غم و غصه نخورد.
📚جامع احادیث شیعه، ج14
بحارالانوار، ج63
#نشرکوثر_سعادت
https://eitaa.com/nashrekowsaresaadat