.
📆قرار سهشنبه ها
.
🔸هر سهشنبه یک دورهمی با یک نویسنده✍🏻
.
قراره هرهفته یک اتفاق تازه داشته باشیم و در قالب یک دورهمی صمیمی و دوستانه پیرامون #کتاب و #کتابخوانی بحث و گفتگو کنیم که این گعده کتاب حضور گرم شما همراهان عزیز را میطلبد.🌸🍃
.
این هفته (98/10/10) با حضور خانواده محترم شهدای #لشکر_زینبیون و نویسندگان مجموعه کتاب های #فرزندان_روح_الله
.
🔹موضوع: نشست صمیمی با خانواده شهدای زینبیون و رونمایی از مجموعه کتب فرزندان روح الله(شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون)
.
📌ساعت۱۵ دفتر مرکزی انتشارات شهیدکاظمی
قم خیابان معلم مجتمع ناشران طبقه اول
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
📆قرار سهشنبه ها
.
🔸هر سهشنبه یک دورهمی با یک نویسنده✍🏻
.
قراره هرهفته یک اتفاق تازه داشته باشیم و در قالب یک دورهمی صمیمی و دوستانه پیرامون #کتاب و #کتابخوانی بحث و گفتگو کنیم که این گعده کتاب حضور گرم شما همراهان عزیز را میطلبد.🌸🍃
.
این هفته (98/10/10) با حضور خانواده محترم شهدای #لشکر_زینبیون و نویسندگان مجموعه کتاب های #فرزندان_روح_الله
.
🔹موضوع: نشست صمیمی با خانواده شهدای زینبیون و رونمایی از مجموعه کتب فرزندان روح الله(شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون)
.
📌ساعت۱۵ دفتر مرکزی انتشارات شهیدکاظمی
قم خیابان معلم مجتمع ناشران طبقه اول
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹#شهید_عزیز
🔹#مصیب_معصومیان
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
.
چاپ سوم|195صفحه|18000تومان
.
📚مجموعه خاطرات شهید مدافع حرم محمود رادمهر
.
🍃برشی از کتاب
تماس گرفت و شماره برادرش را خواست.
میخواست عکسهایی از خودش را بفرستد. به خاطر امنیت خودش مخالفت کردم. اصرار که کرد، شماره رو دادم.
چند روز بعد دوباره زنگ زد و پرسید: عکس ها رسید؟ میخواهم سری جدید عکس ها را هم بفرستم" دوباره مخالفت کردم. گفت: "با دیدن عکس ها خوشحال نشدی؟" گفتم: "نه! تو که نیستی عکس هایت هم مرا خوشحال نمیکند. فقط وقتی خودت را میبینم خوشحال میشوم، نه عکست را!"
عکس هایش را که می دیدم، با خودم میگفتم: " او که اهل عکس گرفتن نبود. آخر چرا این همه عکس می فرستد؟!" محمود رادمهر مردی بود که استعداد نظامی بالایی داشت و برای همین پست و جایگاه بالایی در لشگر 25 کربلا داشت.
شهید رادمهر خواب نداشت و در دیده بانی بی نظیر بود. او در کار بنایی استاد کار بود.
وقت تعطیلات و فراغت از کار اصلی اش، برای مردمی که بضاعت مالی اندکی داشتند بنایی می کرد.
منزل شان را تعمیر می کرد و اجرتی برای کارش طلب نمی کرد.
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
خرید اینترنتی
https://b2n.ir/149604
مرکزپخش
02537840844
پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹#آخرین_نخست_وزیر
🔹#جواد_موگویی
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
چاپ چهارم| 368 صفحه| ۲۶۰۰۰تومان
.
📚درباره کتاب
روایتی از زندگی و زمانهی میرحسین موسوی در سالهای 1320-1368 که نویسنده سعی کرده است بدون جانبداری و براساس مستندات، برگهایی از تاریخ کشور که با زندگی آخرین نخست وزیر ایران گره خورده و با جنگ تحمیلی و حوادث بیشمار تلخ و شیرین دهه اول انقلاب عجین شده است را به رشته تحریر درآورد. کسی که درباره زندگی 37سالهاش در سالهای قبل از انقلاب مطالبی ناچیز وجود دارد و همین امر نویسنده را متعجب و تشویق میکند تا با مطالعه و تحقیق و پژوهشی 3ساله، تمام تلاش خود را به کار بندد تا بتواند کتاب حاضر را به علافمندان ارائه نماید.
برشی از کتاب:
زهره کاظمی از سال دوم دانشگاه، نمایشگاههایی از نقاشی و نقش برجسته را در «گالری بروجنی» و سال بعدش در «گالری قندریز» برگزار کرد. همانجا بود که با موسوی آشنا شد. وقتی محبوبه او را به حسینیه ارشاد آورد، سومین نمایشگاهش را در سال 48 در حسینیه ارشاد دایر کرد. همان سال با سید حسین موسوی ازدواج کرد؛ «در یکی از نمایشگاههای نقاشیام با همسرم آشنا شدم و بعد از چند روز به خواستگاریام آمدند و من هم قبول کردم». اما از قرار معلوم پدر موسوی، او را دختری شایسته برای همسری پسرش... .
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
خرید آسان
https://b2n.ir/205541
مرکز پخش
02537840844
پیامکی
3000141441
.
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺
.
🆔 @nashreshahidkazemi
قرار سه شنبه زینبی و نعرۀ حیدری...
هروقت نعرۀ حیدری را می شنوم و یاعلی بعدش را، به زینبیون فکر می کنم که در دلِ سیاه شب و در دلِ ظلمات تکفیریان رعبی انداختند، رعب انداختنی! و آنها در سوریه معروف بودند به نعرۀ حیدری! چه در سپاه اسلام و چه در سپاه دشمن!
زینبیون را چه دوستان حزب الله لبنان و چه فرماندهان سپاه قدس و چه نیروهای سوریه به شجاعت می شناسند و همین نکته بس که فرماندهان گفته بودند زینبیون را بگذارید هر زمان که کار گره خورد... نعرۀ حیدری کار خودش را می کند.
فرزندان عارف نوه های روح الله هستند. چرا که امام، شهید عارف حسینی را فرزند خویش خوانده بود. و به سنت دنیا نوه ها شیرین تر از فرزند..
عارف حسینی در پاکستان کاری کرد که سلفی ها و وهابیون طاقتشان طاق شد و خونش ریختند و فرزندان عارف در سوریه کاری کردند که تکفیری های داعش و جبهه النصره نتوانستند در مقابلشان بایستند و این به برکت نعرۀ حیدری است...
کاش امروز کسی بود و دراین جمع هم نعرۀ حیدری سر می داد...
نمی دانم در تشییع شهدای مظلوم زینبیون بوده اید یا نه؟! یاران و دوستان شهید در تشییع شهدایشان هم نعرۀ حیدری سر می داده اند. این نعرۀ حیدری تا آن دنیا هم با شهدای زینبیون خواهد بود. قیامت است نعرۀ حیدری..
همیشه وداع سخت ترین لحظه هاست! و نام حضرت زینب(س) هم انگار با وداع عجیب است...
.
قرار سه شنبه این هفتۀ بمناسبت ولادت بانوی صبر، طنین نعرۀ حیدری داشت و رنگ شهیدانی از جنس بلور. شهیدانی از جنس نور.. امید که بانو عنایتی کنند برای این قرار که بتوانیم درحد بضاعتمان از شهدا یاد کنیم...
یادی از نعرۀ حیدری..
قراربعدی مهمان مادر..
🍃آشنایی با ادبیات ایران و جهان
🔴دوره مقدماتی نویسندگی✍
مدرس: امین بابازاده
.
🔹برای ثبت نام و اطلاع از شروع دوره نام و نامخانوادگی و کلمه ادبیات را به شماره ۰۹۳۵۷۳۸۲۹۱۰ پیامک کنید.
🆔 @nashreshahidkazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬هم اكنون/
حال و هواي حرم مطهر حرم حضرت زينب كبري(س)❤️
.
🔹انتشارات شهید کاظمی
✨زیارت خصوصی
💐ویژه مخاطبین
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹#طاهر_خان_طومان
🔹#مصیب_معصومیان
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
.
164 صفحه|۱۵۰۰۰تومان|#پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
سیدرضا طاهر، مجاهد خستگیناپذیری بود که هم طاهر بود، هم معطر و منور و همچون نور در میان رزمندگان لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا میدرخشید.
الگوی مقاومت و پهلوان میدان نبرد بود. شجاعت، صلابت، ایستادگی و مقاومت، عبد و بندگی، ادب و اخلاق شایسته از ویژگیهای بارز این شهید بلند مرتبه بود. برای اهداف والایش از همه چیز میگذشت و آن را در راه رضای خدا خرج میکرد.
در فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۹۵، مقاومت یک تنه و عاشقانه او را در برابر تکفیریهای وحشی و مزدوران آمریکای جنایتکار و اسرائیل غاصب شاهد بودیم. ارزش و عیارش را به همه همرزمانش نشان داد و ارادتش به حضرت زینب او را نمایان کرد. رزمید و جان فشانی کرد و با نبرد بی نظیرش در منطقه معروف "خانه زرد" و در جناح راست "خان طومان" حلب سوریه به شهادت رسید.
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🌏خرید اینترنتی
https://b2n.ir/164184
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹#برای_زین_اب
🔹#سمیه_اسلامی/#فاطمه_قنبری
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
.
390 صفحه|۴۰۰۰۰تومان|#پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
محمد بلباسی یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش نیز هنوز به وطن بازنگشته است. وی، متولد 1357 و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السلام) در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست ولی دیدگان او نظاره گر این طفل از آسمان ها است.
شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا می شود و می فهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمی شود.
قطعاً مخاطبین این کتاب پس از مطالعه آن با محمد بلباسی در زندگی شخصی اش، اردوهای جهادی، خادمی شهدا، جهاد با نفس، سرزندگی و نشاط در امور مختلف، سفرهای راهیان نور، مدیریت جهادی در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و…، سفر به سوریه، و مواردی دیگر همراه خواهند شد.
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🌏خرید اینترنتی
http://yon.ir/cVuuf
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🆔 @nashreshahidkazemi
📚چهارمین نمایشگاه کتاب استان قم
📆۱۳ لغایت ۲۰ دی ۱۳۹۸
↩ساعت بازدید: ۱۵ تا ۲۲
📌خاکفرج. محل دائمی نمایشگاه های قم
🆔 @nashreshahidkazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔹#غبار_در_خرداد
🔹#جواد_موگویی
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
.
508 صفحه|۴۰۰۰۰تومان|#پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
تاریخ شفاهی انتخابات ریاست جمهوری سال۸۸
.
🍃برشی از کتاب
چند سال از آن روزها میگذرد و هنوز غباری که در آن خرداد بر قامت ایران نشسته، پاک نشدهاست.
در این سالها باید بهجای عبور از آن روزها، ثانیههای آن را روایت میکردیم که نشد.
و حالا ابهامات و سوالهای آن خرداد غبار گرفته، به دیواری محکم تبدیل شده که هرچه از آن میگذرد، ضخیمتر میشود.
در این کتاب کوشیدهام با نقشآفرینان خرداد ۸۸ به گفتوگو بنشینم و با مرور آن روزها تصویری واقعی از یکی از سرنوشت سازترین انتخابات تاریخ ایران را ارائه دهم.
این مجموعه حاصل گفت وگو با #فائزه_هاشمی، #حداد_عادل، #روحالامینی، #ابطحی، #عطریانفر و دیگر بازیگران سال ۸۸ است که شاید هر یک به فراخور نقش خود ذرهای از غبار خرداد ۸۸ را پاک کنند....
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🌏خرید اینترنتی
https://b2n.ir/195994
📞مرکزپخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🆔 @nashreshahidkazemi
.
🔹#خود_تحریمی
🔹#دفتر_مطالعات_گفتمان_انقلاب_اسلامی
🔹#انتشارات_شهید_کاظمی
.
200 صفحه|۱۲۰۰۰تومان|#پست_رایگان
.
📚درباره کتاب
از آغاز انقلاب اسلامی در کنار مکتب فکری اصیل اسلام ناب که نماد و رهبر آن #امام_خمینی ره بود، خط فکری دیگری وجود داشت که در عین ادعای پایبندی به #اصول_انقلاب، دارای فاصلههای جدی با مکتب و ممشای امام راحل بود.
امام خمینی بود که انقلاب را بر اساس اسلام حداکثری و یا مشی انقلابی بنا نهاده بود، با متحجران و متجددان فاصلهای روشن داشت و همواره از قاعدين و و خستگان از قیام و مجاهدت در راه رسیدن به آرمانهای ناب اسلامی و شیعی گلهمند بود.
اوج این گلهمندی و دردمندی در پیام #جام_زهر و منشور روحانیت به خوبی دیده میشود.
جریانی همواره از ایستادگی، مجاهدت و مقاومت کناره گرفته و راه پیشرفت را در عبور از «انقلابی بودن» تعریف میکردند.
نتیجه عملی این تفکر هضم شدن در هاضمه سیری ناپذیر دنیای مدرن و قدرتهای استکباری بود. "برجام" نمادی از یک تفکر و نمودی از تواضع، کرنش و تسلیم در برابر استکبار بود و سخن از برجام های ۲ و ۳ و ۴ یعنی اعلام حرکت به سمت پذیرش قواعد جامعه جهانی؛ بخوانید: شیطان، طاغوت ، امریکا
این جریان به برجام هستهای راضی نشده و برجامهای دیگری نیز به ارمغان آورد. برجام فرهنگی یا سند انحرافی ۲۰۳۰ و اکنون سند تحریم مقاومت یعنی #FATF.
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🌏خرید اینترنتی
https://b2n.ir/80735
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
.
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
.
🆔 @nashreshahidkazemi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گریه و بی تابی سردار حاج قاسم سلیمانی در فراق سردار شهید احمد کاظمی
◾️حاج قاسم سلیمانی بامداد امروز طی حملهی نیروهای آمریکایی به فرودگاه بغداد، به یاران شهیدش پیوست.
🆔 @nashreshahidkazemi
🌷 وصال بعد از ۱۴ سال فراق
حاج قاسم شهادتت مبارک
#شهيد_کاظمی
#شهید_سلیمانی
در ایام سالگرد شهادت شهید کاظمی
۱۹ دی ماه ۱۳۸۴
🌷 وصال بعد از ۱۴ سال فراق
حاج قاسم شهادتت مبارک
#شهيد_کاظمی
#شهید_سلیمانی
در ایام سالگرد شهادت شهید کاظمی
۱۹ دی ماه ۱۳۸۴
.
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا﴿۲۳﴾
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
#انتشارات_شهید_کاظمی
وقتی ۸ ماه پیش توی دیرالزور با حاج قاسم از عملیات با آمریکا برگشتیم و آمریکائی ها فرار کردند
به حاجی گفتم دیگه کسی نیست باهاش بجنگیم ما از شهادت جا موندیم😭
دستی روی شانه ام زد بعد دست رو محکم توی دستش فشار داد و محکم و استوار گفت:
به زودی جنگی با آمریکا می کنید که همه شهدای مدافع حرم آرزو می کنند ای کاش با شما بودند در این نبرد
برو بچه هات رو آماده کن
هر کدام از شما باید یک گردان پای کار بیاورید
بعدش به همه انگشتر داد
گفتم حاجی جون به من انگشتر نرسید گفت برای یک گردان برات کنار کذاشتم
امروز به همه انگشتر داد...
🆔 @nashreshahidkazemi
🔸دی ماه با عطر حاج احمد و حاج قاسم
دی ماه است و عطر شهادت سردار حاج احمد کاظمی (۱۹ دی ۱۳۸۴) در فضا پیچیده است. یادم هست دی ماه ۱۳۸۵ یک هفته مانده به نخستین سالگرد آن شهید عزیز بود؛ شاید همین حوالی امروز؛ مثلا دهم تا پانزدهم دی. شاید دقیقا سیزدهم دی ۱۳۸۵!
سردار حاج قاسم سلیمانی آستین بالا زده، شخصا پیگیر ثبت و ضبط خاطرات فرماندهان درباره حاج احمد بود. با آن همه مشغله، شخصا زنگ می زد و درخواست وقت می کرد که تیم ضبط خاطرات بتواند برود پیش فرماندهان. به تیم ضبط گفته بود هرجا گیر کردید، خبر دهید شخصا پیگیری کنم.
خاطرات خیلی از فرماندهان درباره حاج احمد ضبط شده بود و تقریبا فقط مانده بود خاطرات سردار محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس.
وقت گرفته بود که آقامحسن (حاج قاسم و حاج احمد و بقیه فرماندهان جنگ، سردار رضایی فرمانده ارشد خود را به سبک گفتار امام خمینی، آقامحسن می نامیدند) خاطراتش را بگوید.
تیم ضبط خاطرات آمدند. حاج قاسم هم آمد. آقامحسن توی اتاق بغلی، جلسه داشت. دوربین را توی اتاق پذیرایی بیرونی منزل، کاشتند. گفت صندلی را بیاورید پایین اتاق طوری که عکس بچه ها (فرماندهان شهید) هم دیده شود. صندلی را جابجا کرد. گفت اینجا بهتر است رو به قبله هم هست. نور و صدا تنظیم شد. برای تست کادر و صدا، خودش روی صندلی آقامحسن نشست. تست میکروفن را انجام داد. یادم هست این جمله را گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. آقامحسن اتاق بغلی است، ما جسارت کردیم. خندید و رو به من گفت به آقامحسن نگید ما اینجا [روی صندلی او] نشستیم. ما کجا و فرمانده شهدا کجا. نگاهی به عکس شهدا روی دیوار اتاق کرد، آهی کشید و رفت روی زمین نشست. گریه اش گرفت. اشکهایش را پاک کرد.
حدود نیم ساعت منتظر ماندیم. از من سوالاتی پرسید که در دفتر چکار می کنم. پاسخ دادم. تشویق کرد و گفت اگر خاطرات آقامحسن در موضوعات مختلف مکتوب شود خیلی مهم است، بفرموده حضرت آقا، زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. یک لحظه به خودم گفتم خود حاج قاسم هم امروز برای همین شخصا آمده است؛ زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
بالاخره آقامحسن از اتاق بغلی آمد. سردار شهید حاج حسین همدانی هم پشت سرش. معلوم شد جلسه با او بوده. آقامحسن و حاج قاسم روبرو شدند، آقامحسن بغل باز کرد، همدیگر را در آغوش گرفتند. حاج قاسم ادب کرد، خم شد، آقامحسن سریع دست خود را عقب کشید. حاج قاسم کتف آقامحسن را بوسید و آقامحسن پیشانی حاج قاسم را. بعدش شهید همدانی و شهید سلیمانی روبوسی کردند. دقیقا مثل تابلوهای نقاشی شهدای کربلا.
حاج قاسم گزارش مختصری داد که چه افرادی مصاحبه کرده اند. بعدش توضیح داد که کدام بخشها و زوایا گفته نشده و پیشنهاد داد که آقامحسن چه محورهایی را بگوید بهتر است.
حاج قاسم رفت پشت دوربین. روی زمین نشست. تکیه داد به دیوار. روی صندلی ننشست. پای راست را تا کرده بود توی سینه. یک تسبیح هم دستش بود. گاهی زل می زد توی چشم آقامحسن، گاهی نگاهش را می دوخت به زمین.
دوربین آماده ضبط بود. میکروفن بوم و میکروفن یقه را تنظیم کردند. حاج قاسم حالش منقلب شد. آقامحسن چشمش افتاد به حاج قاسم، او هم گریه اش گرفت.
پیش خودم گفتم حاج قاسم شاید برای همین آمده است؛ با آن همه مشغله در ماههای پرالتهابی که صحبت از حمله امریکا بود و آماده باش های مکرر. برای صفای روح خودش آمده؛ برای شنیدن روضه الشهدا؛ روضه ی حاج احمد. روضه در سکوت شروع شد. گریه کردند. نمی دانم این صحنه ها ضبط شده یا نه.
اشکها را پاک کردند و ضبط شروع شد. یک دفعه توی ذهنم تصور کردم دوران جنگ است و حاج قاسم گوشه ی سنگر فرماندهی نشسته است. معروف است که آقامحسن همسطح مخاطبش صحبت می کند. دوباره به خودم گفتم شاید حاج قاسم آمده که هم روضه بشنود هم سطح خاطره گویی را تضمین کند؛ سطح را آسمانی کند. هرچه باشد مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. دی ماه بود ولی سقف آسمان اتاق بهاری شد. آقامحسن و حاج قاسم دو سه بار ضبط را متوقف کردند؛ شانه های مردان جنگ نباید پیش چشم دوربین بلرزد؛ ولی چاره ای نبود؛ روضه ی حاج احمد بود.
آن خاطره، دی ماه بود. حالا هم دی ماه است. دیماه که می شود عطر شهادت حاج احمد در فضا می پیچد. حالا عطر شهادت حاج قاسم هم به دیماه اضافه شده است. حالا حاج احمد رفته، حاج قاسم رفته، حاج حسین همدانی رفته است. باور نمی کنم که قرار است قامتش و لبخندش در یک قاب عکس بگنجد و آن قاب روی دیوار کنار بچه ها (بقول خودش) بنشیند. دیوار چه تحملی دارد!؟ اتاق چه تحملی دارد!؟ مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد! ولی امان از اتاق، امان از دیوار، امان از قاب عکسهای روی دیوار. چه کسی خاطرات حاج قاسم را به سان روضه خواهد گریست؟
هدایت شده از سردار شهید حاج احمد کاظمی
#کلام_شهید
شهید کاظمی:اگر می خواهید تاثیر گذار باشید،اگر می خواهید به عمر و خدمت و جایگاهتون ظلم نکرده باشید ما راهی به جز اینکه یک شهید زنده در این عصر باشیم نداریم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_احمد_کاظمی
✅ کانال اختصاصی شهید احمد کاظمی👇
@shahidkazemi_1384
1_163995748.pdf
364.7K
فایل کیفیت بالا جهت چاپ
پوستر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
#انتشارات_شهید_کاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi