eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
13هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ 👈 به نمایشگاه کتاب تهران رسید... 🔵 الحمدالله برگی دیگر از زندگی یکی از جانبازان مدافع حریم حرم حضرت زینب «س» چاپ شد 🔴 این بار با محوریت زندگی جانباز مدافع حرم؛ امیر حسین احمدی 📖 تحفه تِدمُر ✍🏻 به کوشش: احمد کریمی ✅ جهت مشاهده این کتاب به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 https://manvaketab.com/book/380547/ 🎁 برای خرید بالای صد و پنجاه هزارتومان 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزارش ویدئویی مراسم رونمایی از کتاب تحفه تِدمُر 📺 شبکه تابان یزد، خبر ١٣:٣٠ ✍🏻 به قلم: احمد کریمی ⭕ گوشه‌هایی از عملیات بزرگ مقاومت، علیه داعش، در خاطرات جانباز میبدی مدافع حرم؛ امیر حسین احمدی ✅ جهت مشاهده این کتاب به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 https://manvaketab.com/book/380547/ 🎁 برای خرید بالای دویست هزار تومان 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️ انفجـار جگـر زمیـن را کنـد و ریخـت بـه هـوا. گردوخـاک و بـوی بـاروت پیچیـد تـوی دماغـم. حاج ولـی داد زد: «بـدو کـه زدن»... از چـادر بیـرون زدم. بیـن پوتین و دمپایی، دومی را انتخاب کردم. پریدم توی ماشین. سوئیچ را پیچاندم. همـه حواسـم رفـت سـمت کاری که بر عهده‌ام بـود. بقیه بدون تلـف کردن وقت دویدند سراغ موقعیت خودشان. خمپارۀ بعدی نشست نزدیکی‌های ماشینم. صـدای گرومـپ پرحجـم و گیج کننـده‌ای کـه تکانم داد. صدای سـوتش یـک ثانیه هم طول نکشـید! همه معادلات ذهنم از سـوت سـه ثانیه خمپاره و فرصت خیزرفتن به هم ریخت. ماشین که راه افتاد، تازه فهمیدم اگر صدای سوت را بشنوم هـم نمی‌توانـم خیـز بروم! یـاد فیلم‌های جنگی افتادم و ماشین‌هایی کـه از میان انفجارهـا رد می‌شـدند. اگـر گلولـه روی ماشـین می‌نشسـت... 📖 تحفه تِدمُر ✍🏻 به قلم: احمد کریمی ✅ جهت مشاهده این کتاب به لینک زیر، مراجعه نمایید 👇👇👇 https://manvaketab.com/book/380547/ 📌 انتشارات‌شهیدکاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور 🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
🌹 خیلی به ما حق دارن و به‌یه شکل دیگه. امروز هم که روز . ای کاش می‌تونستیم به یکی از جانبازا از تو‌فامیل و آشنا و هم‌محلی‌هامون سری بزنیم و با همین کارساده نشون بدیم که قدردان رشادت‌ها و جانبازی‌هاشون هستیم. 📘 همزمان با این روز عزیز، یکی از کتابامون که درباره یکی از جانبازهاست، به رسیده. ، که روایت زندگی ، به قلم آقای . . ... روی تخت بیمارستان دمشق، صحنه‌های درگیری با داعش می‌آمد به ذهنم. انگار فیلمی را مدام از اول تا آخر ببینم. داعشی‌ها که از فکرم فراری می‌شدند، تازه ذهنم مشغول خانواده می‌شد. این وسط پرستاری مدام می‌آمد سراغمان. دختری جوان با اسم عجیب «ابوعلی! » نشان می‌داد مسیحی است. با مو‌های دم‌اسبی و بلوند. لباسی آبی‌رنگ و آستین‌کوتاه داشت مثل بقیه پرستار‌ها. وقتی می‌آمد، لبخند زنان دستی به سر و موی همه می‌کشید. رسماً مجروحین را ناز می‌کرد. مثل خواهری که برادرش را مدتی ندیده و حالا آمده عیادتش. یکی دو بارِ اول که این حرکات را دیدم، جا خوردم. دستش روی سر مجروحان می‌رفت و صورتش نزدیک صورتشان. این وقت‌ها از خجالت رویم را می‌گرداندم. خیال می‌کردم حالاست که صورت طرف را ببوسد! اول فکر کردم ازلحاظ ذهنی کم دارد. بعداً دستم آمد که برای روحیه دادن این کار‌ها را می‌کند. با عربی و فارسی حالی‌اش کردم دور من یکی را خط بکشد...! 📜 برشی از کتاب ✅ مشاهده و تهیه کتاب https://manvaketab.com/book/380547/ سفارش تلفنی👇 ☎️ ۰۲۵۳۳۵۵۱۸۱۸ سفارش از ایتا👇 @manvaketab_admin 📌 انتشارات شهید کاظمی 🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب در کشور 🆔 @nashreshahidkazemi