#جشن_امضا بدون حضور نویسنده!
جشن امضای «#۳۷سال» جدیدترین کتاب #حمید_داودآبادی و چاپ جدید کتاب «#دیدم_که_جانم_میرود» در حالی برگزار میشود که نویسنده در #بیمارستان بستری است.
قرار بود روز جمعه از کتاب «۳۷ سال» جدیدترین اثر حمید داودآبادی پیرامون سرنوشت سردار بزرگ #حاج_احمد_متوسلیان، در غرفه #نشر_شهید_کاظمی رونمایی شود.
متاسفانه روز چهارشنبه داودآبادی هنگام حضور در غرفه شهید کاظمی دچار #عارضه_قلبی شد و به #بیمارستان منتقل گردید.
در این روز با یاد حاج احمد متوسلیان در غرفه نشر شهید کاظمی گرد هم می آییم و برای این نویسنده رزمنده و جانباز دعا می کنیم.
وعده ما جمعه ۱۳ اردیبهشت
#نمایشگاه_کتاب_تهران
مصلای امام خمینی (ره)
راهروی ۱۸
نشر شهید کاظمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
#مقام_معظم_رهبری؛ واقعه خرمشهر از دور فقط یک حادثه تاریخی است که برای ملت ایران هیجانآور و افتخارآمیز است؛ ولی از نزدیک، این قضیه شبیه یک معجزه بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمنِ انقلاب به مرزهای ما حمله کرد، هدفگیری دقیقی کرده بود. خرمشهر، قدمِ اوّل و بسیار مؤثّر از این هدفگیری بود.
#حاج_احمد_متوسلیان #دفاع_مقدس #شهید_احمد_کاظمی #خرمشهر
🆔 @nashreshahidkazemi
👌بعد از ثبت لحظات تاریخی
و حساس فتح خرمشهر
با #حاج_احمد_متوسلیان آشنا شد
🔔 و همان آشنایی و پختگیاش باعث شد
داوطلبانه همراه با هیأت ایرانی
عازم سوریه و لبنان شود.
🔹و پایان زندگیاش مثل پایان زندگی
حاج احمد، تقی رستگارمقدم
و سید محسن موسوی ناتمام بود.
🌹جاویدالاثر #کاظم_اخوان
از اولین عکاس خبرنگاران #جنگ_تحمیلی بود.
📍حضور یکسالونیمه در جبهه
آن هم در کنار شخصیتهایی مثل
#شهید_چمران و #حاج_احمد_متوسلیان
او را به فردی کارکشته و با تجربه تبدیل کرد.
👌در بزنگاههای مهم
به تنهایی کار چند نفر را انجام میداد.
🔔 و حالا امروز
چهلودومین سالروز نبودن اوست.
سالروز نبودن او، حاج احمد متوسلیان،
تقی رستگارمقدم و سید محسن موسوی
که در ۱۴ تیر سال ۶۱
🛑 توسط عوامل وابسته به #اسرائیل در #لبنان
ربوده شدند
و سرنوشت آنها بعد از این همه سال
نامشخص است.
📌 انتشارات شهید کاظمی
🆔 @nashreshahidkazemi
📖شما در کتاب #تصویری_دربند
خاطرات جاویدالاثر کاظم اخوان رو مرور میکنید.
🔔خاطراتی که در اون بزرگانی چون #شهید_چمران و جاویدالاثر
#حاج_احمد_متوسلیان هم
حضور دارن.
🌹شهید چمرانی که کاظم
همهجا باهاش بود و
هر کار سخت رو
برعهدهاش میذاشت.
چون مطمئن بود کاظم
به بهترین شکل انجامش میده.