eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
11.8هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» ناشر برگزیده کشور در سال‌های ۱۳۹۵، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ ما اینجاییم:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد 36 02533551818 گوشمون با شماست:😊👇 @Shahidkazemi313 سفارش در فروشگاه آنلاین:👇 @manvaketab_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
تا پایان هفته 🔹️نام کتاب: ( گفت‌وگویی صریح با همسران سه ) 🔹️نویسنده: 🔹️ناشر:
تا پایان هفته 🔹️نام کتاب: ( گفت‌وگویی صریح با همسران سه ) 🔹️نویسنده: 🔹️ناشر: . ✒بخشی از کتاب: . آن زمان آقای رئیس جمهوری بودند. توی آن جلسه از ایشان دعوت کرده بودند شرکت کند. آن شبی بود که ما رفته بودیم آن‌جا، شب آن‌جا مانده بودیم. آن جا یک اتاق کوچولویی بود، خیلی کوچولو. اتاق ساده‌ای بود که خودش شب‌ها آنجا زندگی می‌کرد. یک تلویزیون بود و یک تخت. اصلا ایشان روی آن تخت و تشک نرم نمی‌خوابید. مدت‌ها بعد از دوران مسئولیت‌شان زمین می‌خوابیدند. می‌گفتند: - من باید یادم باشد من که رئیس جمهوری هستم، در شبی که من راحت می‌خوابم، چه کسانی سرشان روی زمین است. پتو هم نمی انداخت زیرش. می گفت: - نباید یادم بره که از طرف چه کسانی رئیس جمهوری شده‌ام. فقط به زبان نمی‌گفت، عمل و حرفش همین بود ... خرید اینترنتی: http://l1l.ir/5c6v 02537840844
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به مناسبت سالروز شهادت چریک تنهای انقلاب کتاب: گفت‌وگویی صریح با همسران سه خرید اینترنتی: http://l1l.ir/5c6v 02537840844
تا پایان هفته 🔹️نام کتاب: ( گفت‌وگویی صریح با همسران سه ) 🔹️نویسنده: 🔹️ناشر:
🔹️نام کتاب: ( گفت‌وگویی صریح با همسران سه ) 🔹️نویسنده: 🔹️ناشر: . ✒بخشی از کتاب: . بارها به جرم چاقوکشی به زندان افتاده بود و یک بار در ۱۸ سالگی هم به بندرعباس تبعید شده بود. در مراسم جشن تولد رضا، پسر محمدرضا پهلوی، تمام چهارراه مولوی تا میدان شوش را فرش پوش کرد و طاق نصرت بست. به دلیل اقداماتی که در ۲۸ مرداد به نفع تاج و تخت انجام داده بود، همواره مورد توجه بود و حتی یک طپانچه از شاه هدیه گرفته بود. . حاج محمدرضا (معروف به ) را انقلاب اسلامی لقب دادند. زیرا از لشکر یزید به زیر بیرق امام حسین (ع) پناه برد. او در دل عشق حسین را داشت. در اواخر سال ۱۳۴۱ و اوایل ۴۲، طيب دچار تحول درونی شد و بارها دوستان و آشنایان از دهانش شنیده بودند که گفته بود: «خدایا پاکم کن، خاکم کن» و سرانجام در ۱۱ آبان ۴۲ این‌گونه شد ... خرید اینترنتی: http://l1l.ir/5c6v 02537840844
🔹نام کتاب: ( گفت‌وگویی صریح با همسران سه ) 🔹نویسنده: 🔹ناشر: . ✒️بخشی از کتاب: . آن زمان آقای رئیس جمهوری بودند. توی آن جلسه از ایشان دعوت کرده بودند شرکت کند. آن شبی بود که ما رفته بودیم آن‌جا، شب آن‌جا مانده بودیم. آن جا یک اتاق کوچولویی بود، خیلی کوچولو. اتاق ساده‌ای بود که خودش شب‌ها آنجا زندگی می‌کرد. یک تلویزیون بود و یک تخت. اصلا ایشان روی آن تخت و تشک نرم نمی‌خوابید. مدت‌ها بعد از دوران مسئولیت‌شان زمین می‌خوابیدند. می‌گفتند: - من باید یادم باشد من که رئیس جمهوری هستم، در شبی که من راحت می‌خوابم، چه کسانی سرشان روی زمین است. پتو هم نمی انداخت زیرش. می گفت: - نباید یادم بره که از طرف چه کسانی رئیس جمهوری شده‌ام. فقط به زبان نمی‌گفت، عمل و حرفش همین بود ... . . خرید آسان: http://yon.ir/HJxRe :مرکز پخش 02537840846
. 🔹نام کتاب: #سه_شهید ( گفت‌وگویی صریح با همسران سه #شهید_شاخص_انقلاب) 🔹نویسنده: #حمید_داودآبادی 🔹ناشر: #انتشارات_شهید_کاظمی 🔹تعداد صفحات: 240 صفحه 🔹قیمت پشت جلد: ۱۸۰۰۰تومان / قیمت با ۲۰درصد تخفیف: ۱۴۴۰۰تومان . 📚️بخشی از کتاب آن زمان آقای #رجایی رئیس جمهوری بودند. توی آن جلسه از ایشان دعوت کرده بودند شرکت کند. آن شبی بود که ما رفته بودیم آن‌جا، شب آن‌جا مانده بودیم. آن جا یک اتاق کوچولویی بود، خیلی کوچولو. اتاق ساده‌ای بود که #شهید_رجایی خودش شب‌ها آنجا زندگی می‌کرد. یک تلویزیون بود و یک تخت. اصلا ایشان روی آن تخت و تشک نرم نمی‌خوابید. مدت‌ها بعد از دوران مسئولیت‌شان زمین می‌خوابیدند. می‌گفتند: - من باید یادم باشد من که رئیس جمهوری هستم، در شبی که من راحت می‌خوابم، چه کسانی سرشان روی زمین است. پتو هم نمی انداخت زیرش. می گفت: - نباید یادم بره که از طرف چه کسانی رئیس جمهوری شده‌ام. فقط به زبان نمی‌گفت، عمل و حرفش همین بود ... . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🛍لینک خرید آسان http://yon.ir/rK2Cf 📲مرکز پخش 02537840844 . 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 . 🆔 @nashreshahidkazemi
. 🔹 🔹 🔹 . 240 صفحه|۱۸۰۰۰تومان . 📚درباره کتاب گفت‌وگویی صریح با همسران سه . 🍃برشی از کتاب آن زمان آقای رئیس جمهوری بودند. توی آن جلسه از ایشان دعوت کرده بودند شرکت کند. آن شبی بود که ما رفته بودیم آن‌جا، شب آن‌جا مانده بودیم. آن جا یک اتاق کوچولویی بود، خیلی کوچولو. اتاق ساده‌ای بود که خودش شب‌ها آنجا زندگی می‌کرد. یک تلویزیون بود و یک تخت. اصلا ایشان روی آن تخت و تشک نرم نمی‌خوابید. مدت‌ها بعد از دوران مسئولیت‌شان زمین می‌خوابیدند. می‌گفتند: - من باید یادم باشد من که رئیس جمهوری هستم، در شبی که من راحت می‌خوابم، چه کسانی سرشان روی زمین است. پتو هم نمی انداخت زیرش. می گفت: - نباید یادم بره که از طرف چه کسانی رئیس جمهوری شده‌ام. فقط به زبان نمی‌گفت، عمل و حرفش همین بود ... . 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 . 🌏خرید اینترنتی https://b2n.ir/132984 📞مرکز پخش 02537840844 📲پیامکی 3000141441 . 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 . 🆔 @nashreshahidkazemi