eitaa logo
انتشارات شهید کاظمی
12.4هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.6هزار ویدیو
84 فایل
«شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب» آدرس:👇 قم، بلوار معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف واحد36 02533551818 خرید سریع و آسان کتاب ها👇 Manvaketab.com مشاوره،پشتیبانی و نظرات👇 @manvaketab_admin سامانه پیامکی ۴۰۰۰۱۴۱۴۴۱
مشاهده در ایتا
دانلود
تا پایان هفته بمناسبت سالروز 🔹️نام کتاب: ((زندگی‌نامه داستانی فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام )) 🔸️برگزیده سومین دوره
انتشارات شهید کاظمی
#فروش_ویژه تا پایان هفته بمناسبت سالروز #تولد #شهیدخرازی 🔹️نام کتاب: #عقیق ((زندگی‌نامه داستانی #شهی
تا پایان هفته بمناسبت سالروز 🔹️نام کتاب: ((زندگی‌نامه داستانی فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام )) 🔸️برگزیده سومین دوره 🔹️نویسنده: 🔹️ناشر: . ✂️برشی از کتاب: . در نظر حسین به محشری می‌مانست؛ جماعتی یک پارچه سفید پوشه ی در صحرا دنبال گمشده خود می‌گشتند و او در دل این جمعیت، اعمال حج را انجام می‌داد. از کنار که گذشت، چشمش افتاد به گوسفندهای سر بریده که پشته پشته روی هم افتاده بودند. رفت تا سنگ‌هایی را که شب گذشته در بیابان جمع کرده بود، به سمت شیطان پرتاب کند. او حضور فریبنده شیطان را در تمام مراحل زندگی لمس می‌کرد. سنگ‌ها را همراه با تنفری که از نفس خود داشت، پرت می‌کرد. دستی به سر تراشیده خود کشید و آن‌جا را ترک کرد تا به سوی رود. دور کعبه می‌دوید تا آخرین را انجام دهد؛ رفتن به صفا و برگشتن به مروه . احساس می‌کرد یکی از آرزوهایش تحقق یافته. او اکنون به فلسفه می اندیشید؛ به سعی و به ابراهیم و اسماعیل. این همه فکروخیال دور سرش می‌چرخیدند که اعمال تقصیر را انجام داد و باز هم به سوی کعبه شتافت. از کنار که می گذشت، همه دنیا را در آن نقطه خلاصه می کرد. هر دوری که می‌زد، به خود واقعی خودش نزدیک‌تر می شد. در شوط هفتم از حال رفت؛ خودش را که بهتر می‌شناخت، رب را با تمام وجود درک می‌کرد.‌... خرید اینترنتی: http://l1l.ir/5c6t 02537840844
به مناسبت سالگرد شهادت فرمانده شهید #حاج_حسین_خرازی 🔹 #عقیق ((زندگی‌نامه داستانی #شهید_حسین_خرازی فرمانده لشگر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام )) 🔸برگزیده سومین دوره #کتاب_سال_دفاع_مقدس 🔹نویسنده: #نصرت‌الله_محمودزاده 🔹#انتشارات_شهید_کاظمی . ✂️برشی از کتاب: . تیپ امام حسین در میان دود و آتش وارد خط شد و از همان محور به سمت #خرمشهر حرکت کرد. حسین برای رسیدن به شهر سر از پا نمی‌شناخت. این را هم می‌دانست که درصورت مقاومت #عراقی‌ها در محور #شلمچه، #خرمشهر آزاد نخواهد شد. از آغاز عملیات، مردم درانتظار آزادی خرمشهر بودند. پس از نبرد سنگین #تیپ_محمد_رسول_الله، رادیو ایران محاصره خرمشهر را اعلام کرد. نگرانی تمام وجود حسین را فرا گرفته بود. موحد که کنار دستش بود، این نگرانی را حس می‌کرد، اما کاری از دستش ساخته نبود. حسین که از همان فاصله دور ساختمان‌های ویران شده شهر را می‌دید، به موحد گفت: «اگر خرمشهر آزاد نشود، چه جوابی برای مردم چشم انتظار داریم؟ ما در برابر آن‌ها شرمنده می‌شویم... . خرید آسان: http://yon.ir/Kr8aj مرکز پخش: 02537840844 #انتشارات_شهیدکاظمی شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب