eitaa logo
نشر شهید هادی
18.5هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐معرفی و خاطره ای کوتاه از 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✅شروع جنگ به روایت شهید ابراهیم هادی 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور ۱۳۵۹ بود. ابراهيم و برادرش را ديدم. مشغول اثا ث كشی بودند. سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات مي ره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم ميام. 🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه مي كردند. ساعت ۴ عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم. موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟! گفت: اثا ثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. 🔸روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچ كس نمي توانست آنچه را مي بيند باور كند. مردم دسته دسته از شهر فرار مي كردند. از داخل شهر صداي انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده مي شد. مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. 🔸از دور بچه هاي سپاه را ديديم كه دست تكان مي دادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره مي كنند كه سريع تر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك مي كردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. 🔸از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره مي كردم كه نياييد، اما شما گاز مي داديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچه هاست. امروز صبح عراقي ها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. 🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارک کردیم. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را مي شناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد وگفت: دو گردان سرباز آن طرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين مي توني اونها رو بياري تو شهر. 🔸با هم رفتيم آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند. قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. آخر صحبت ها هم گفتند: هر كي مَرده و غيرت داره و نمي خواد دست اين بعثي ها به ناموسش برسه با ما بياد. 🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند. قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ ۱۰۶ هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند. و شروع به شليك کردند. با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌷 شهید را دیشب در عالم رویا دیدم. از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می‌گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و ...🌷 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ساده نگذر از کنار پوتین های بی پا که پاهایشان بدن ها را بردند تا تو آسوده قدم برداری...
🍁پاییــــز و غمِ هجـــرِ تو افـزون شده برگرد چون بـرگِ خـزان دیده دلم خون شده برگرد 🍁لیــــلای پریشــان شده در قـامت این باغ حـــالات رُخم چون رخ مــجنون شده برگرد... تعجیل در فرج مولایمان صلوات
📙کتاب تقاص چهارمین اثر گروه شهید هادی در زمینه تجربیات نزدیک به مرگ ✅انشالله با شروع ماه ربیع الاول منتشر خواهد شد. 🍀تقاص به بررسی موضوع حق الناس در تجربیات نزدیک به مرگ و حکایات تاریخی می پردازد. ۲۴ تجربه نزدیک به مرگ که هر کدام دربردارنده موضوعی از حق الناس می‌باشد، مواردی که بسیاری از انسان ها به آنها توجهی ندارند‌. مانند خودکشی، سقط جنین، دشنام، بد اخلاقی و ده ها نمونه دیگر که مصادیق حق الناس هستند. 📙 این کتاب در ۱۲۰ صفحه به زودی وارد بازار کتاب خواهد شد. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
وارد جلسه مهمانی شدم. تمام دوستان هم نشسته بودند.می گفتند و می خندیدند. یک میز بزرگ وسط سالن بود و همه میوه و شیرینی از آنجا بر می داشتند و می خوردند. چند دقیقه بعد مجلس به سمت غیبت رفت. به دوستانم گفتم: بیایید از خودمان بگوییم از کسی که بین ما نیست حرفی نزنیم. اما قبول نکردند. وقتی نصیحتم بی فایده بود از آنجا خارج شدم و به داخل حیاط رفتم... ✅حالا در آنسوی دنیا همین لحظات را می‌دیدم. اما آنچه تفاوت داشت این بود که به جای میوه و شیرینی، لاشه یک مردار انسان روی میز بود و آن ها که غیبت می کردند و می شنیدند، تکه تکه از بدن آن مردار می کندند و می خوردند!! 📙 برگرفته از کتاب تقاص. اثر جدید گروه شهید هادی. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
•°• اللّٰهم‌لَیـِّن‌قَلبۍ لِوَلِـیِّ‌اَمرڪ' •°• "خدایا"دلم‌رو، واسه‌"امامم‌(عج)"نرم‌ڪن. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هر شهیدی را که دوستش داری کوچه دلت را به نامش کن یقین بدان در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهایت نمیگذارد "ان شاءالله" 🌺🍃
؟! ⁉️فکر می کنید اینجا چه خبر است. ✅به ظاهر نمایشگاهی در هفته دفاع مقدس است و افرادی که مشغول امتحان هستند... اما... ✅اینجا منطقه کشمیر هند است. هزاران جوان شیعه در این حسینیه مشغول مسابقه کتابخوانی سلام بر ابراهیم هستند. ❤️جوانی در زندگی اش، فقط رضای خدا را در نظر گرفت و از خدا خواست که هیچ چیزی از او نماند. نمی خواست حتی قطعه ای از زمین را اشغال کند... اما خدای او چیز دیگری میخواست. آوازه شهرت او از مرزها گذشته است. 💐هفته دفاع مقدس، یادآور شهدای بی نشان گرامی باد. @nashrhadi
برخی آرزو میکنن مثل بمیرند !!... واسه چی مثل شهدا بمیری ؟!... خب مثل شهدا زندگی کن... اگه مثل شهدا زندگی کردی ... مثل شهدا هم خواهی مرد.
✳️ می‌دانی «الله اکبر» یعنی چه؟ 🔻 ابراهیم می‌گفت: می‌دانی یعنی چه؟ یعنی خدا از هرچه که در داری بزرگ‌تر است. خدا از هرچه بخواهی فکر کنی باعظمت‌تر است. یعنی هیچ‌کس مثل او نمی‌تواند من و شما را کند. الله اکبر یعنی خدای به این عظمت در کنار ماست، ما کی هستیم؟ اوست که در سخت‌ترین شرایط ما را کمک می‌کند. برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط، به‌خصوص وقتی در قرار گرفتید فریاد بزنید: الله اکبر! و خودش نیز در عملیات‌ها با همین ذکر، حماسه‌های بزرگی آفریده بود. می‌گفت: «با بیان این ذکر شما زیاد می‌شود.» 📚 از کتاب ۲ 📖 صفحه ۱۳۰ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
بعد از آنکه دوستان بهشتی ام را دیدم، از آن محوطه خارج شدم. باتعحب برخی دوستان شهیدم را دیدم که در بیابانی تنها گرفتار بودند! آنها منتظر کسی بودند که مشکل شان را حل کند. ✅ یکی از آنها را می شناختم، با یک نگاه متوجه گرفتاری او شدم. او در زمان حیات مرتب دروغ می‌گفت و با دروغ های خود دیگران را به تعبیری سرکار می‌گذاشت! مثلا می‌گفت: خبر دارید فلانی در حال مداحی است؟ بچه ها با خوشحالی به نمازخانه می رفتم و او می‌خندید و می گفت سر کارشان گذاشتم... ✅ حالا منتظر بود تمام آن افرادی که سر کار گذاشته بیایند و او را حلال کنند... 📙برگرفته از کتاب تقاص. حق الناس در تجربه های نزدیک به مرگ. اثر گروه شهید هادی(به زودی) 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
4⃣7⃣ 📚مزد اخلاص. خاطرات زیبای شهید علی محمدصباغ زاده. کسی که آب دهان بر صورتش انداختند و در نتیجه آن ۱۷۰ نفر در برزیل مسلمان شدند! راوی استاد قرائتی. ✅خاطرات اثرگذار و زیبا 📖اثر گروه شهید هادی. ۱۲۰ صفحه مصور. ۱۱۰۰۰تومان چاپ اول ۱۳۹۳ چاپ چهارم ۱۳۹۸ پالتویی @pkhadi
👆مزد اخلاص، بی شک یکی از کتابهای معنوی و تاثیرگذار مجموعه شهید هادی است که مقدمه و برخی داستانهای کتاب به روایت استاد قرائتی نگارش شده‌. اما خلاصه ماجرا: در جريان يك كار خير، كسي آب دهان خود را به صورت يكي از معلمان همدان انداخت، صدها نفر در برزيل مسلمان شدند!!! اين كتاب شامل خاطرات شهيد علي محمد صباغ زاده، معلم همداني است كه جمله بالا و مقدمه و برخي خاطرات اين كتاب به نقل از حجت الاسلام قرائتي مي باشد. خاطراتي از معلم فداكار و عاشق و باتقوا كه يكبار خشم خود را فرو خورد و خداوند او را به درجات بالايي رساند. پدرش خود را به آقاي قرائتي رساند و هنگام نقل خاطرات فرزندش براي ايشان يكباره سكته كرد و از دنيا رفت ... استاد قرائتي به دنبال خاطرات اين شهيد رفت و چند برنامه درس هايي از قرآن به مطالب او اختصاص یافت. تا اینکه... ادامه دارد
هر‌ موقع‌ مےخواست‌ از‌ فضاے مجازے‌ استفاده‌ ڪند، وضو‌ مےگرفت‌ و‌ معتقد‌ بود ڪہ‌ این‌فضا‌ آلوده‌ است و‌ شیطان‌ ما‌ را‌ وسوسہ‌ مےڪند. 🌷 ✅مراقب گلوله های نامرئی فضای مجازی باشیم که خیلی از دوستان ما را از خط انقلاب جدا کرد.
🌷هفته دفاع مقدس گرامی باد🌷 مقام معظم رهبری: توصیه میکنم این کتابهایی را که درباره‌ی شهدا نوشته شده، درباره‌ی ایثارگران دوران دفاع مقدّس نوشته شده و شخصیّت‌های اینها را تشریح میکند، بخوانید؛ هم کتابهای شیرین و پرجاذبه‌ای است، هم ذهن شما را با مسائل بسیاری آشنا میکند.۱۳۹۵/۰۹/۲۳ نقش کتاب یک نقش بی‌بدیل است، البته بهترین کتابها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزشهای والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد۱۳۹۷/۰۲/۲۱ 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🍃مقيد بود هر روز زيارت عاشورا را بخواند. حتي اگر كار داشت و سرش شلوغ بود، حتما سلام آخر زيارت عاشورا را ميخواند. ❣️دائما ميگفت: "اگر دست جوانان را در دست امام حسين (عليه السلام) بگذاريم،همه مشكلاتشان حل ميشود و امام با ديده ي لطف به آنها نگاه ميكند. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅عراقی ها پیکر شهیدی که تو خاکشون بود رو تحویل دادند. از عراقی ها پرسیدند: این شهید ما که چیزی از خود ندارد، نه پلاک، نه کارت... چطور متوجه شدید ایرانی است؟! عراقی ها گفتند این شهید گمنام است اما از سربند "یاحسین" فهمیدیم ایرانی است. 📙برگرفته از کتاب شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💐یاد و خاطره استاد فرزانه و علامه بزرگوار مرحوم حسن زاده آملی گرامی باد. جبار ستوده از رفقای شهید ابراهیم هادی میگفت: یک سال همراه ابراهیم به قم رفتم، بعد از زیارت حرم، بیرون آمدیم و به محل درس یکی از علما وارد شدیم. ایام فاطمیه بود، با پایان درس، این عالم به ابراهیم اشاره کرد که بیا جلو ابراهیم جلو رفت و در کنار منبر مشغول مداحی شد. مجلس باصفا و بی ریایی برگزار شد. در راه بازگشت به او گفتم: این عالم رو نشناختم، کی بودند؟ ابراهیم گفت: ایشان ایت الله حسن زاده آملی بودند. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آقایان داریم خداحافظی می‌کنیم! 🔹ای بسا که خبر به شما رسیده: «حسن‌زاده مسافرت کرد» 🔹آه و ناله‌ای ندارد که... نظام عالم است و ما هم از پس پرده خبر نداریم. 🔹خدا نکند ندارد که... چرا نکند؟ اینجا باشیم برای چه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویانمایی سریالی شهید ابراهیم هادی بزودی پخش میشود. این اثر فاخر محصول مرکز پویانمایی صبا سازمان صدا و سیما است. کارگردان علیرضا فتاحی تهیه کننده اسد الله دیانتی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63