﷽
هیچ وقت ندیدم نماز شب شهید سلیمانی قطع شود.
آنهم نه نماز شبی عادی،
نماز شبهای او همیشه با ناله و اشک و اندوه به درگاه خدا بود.
من با شهید سلیمانی رفت و آمد داشتم حتی بارها در منزلشان خوابیدم،
اتاق مهمانان با اتاق حاج قاسم فاصله داشت
اما من با اشکها و صدای نالههای او برای نماز بیدار میشدم.
#شهید_قاسم_سلیمانی🌷
📙برگرفته از کتاب مالک زمان. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠 تا مهمان ها بيايند براي مراسم عقد، توي اتاق تنها بوديم. مُهر خواست.
🔸وقت نماز نبود. گفتم «... تا نگيد چرا مي خوايد نماز بخونين نمي دم.»
💠 گفت «... خدا به من همسر داده. مي خوام #نماز_شكر بخونم».
🌷شهید عبدالله میثمی
📙برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
📙کتاب آقای ایرانی به زودی وارد بازار نشر خواهد شد.
آقای ایرانی حکایت جوانی دهه هفتادی است که با الگو قرار دادن انسان هایی نظیر شهید ابراهیم هادی، زندگی الهی برای خود رقم زد.
او در اوج بیماری کرونا، گروه جهادگران گمنام را راه اندازی کرد و هزاران بسته معیشتی تهیه و توزیع نمود.
مصطفی علی دادی، این جوان بسیجی و فعال، مسئول فعالیت های جهادی و بخش سلامت منطقه ۱۶ تهران بود.
او در کنار کادر درمان، در چندین بیمارستان فعالیت گسترده داشت، ضد عفونی کردن معابر و بیمارستان ها را برعهده گرفته بود و...
مصطفی جانباز ایام فتنه بود. چندین جلسه و هیئت را در بسیج محل اداره می کرد و..
مهرماه ۱۳۹۹ ریه های او گرفتار شد و چند روز بعد به کاروان شهدا پیوست.
سه روز پس از شهادت مصطفی، تنها پسر او به دنیا آمد...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐امام زمان عج الله
مهربان تز از پدر و مادر
✅حاج آقا مجتبی تهرانی
خیلیامون دنبال #شهادتیم
اماشایدجای اشتباهی داریم دنبالش میگردیم؟!
اصلا رو رفتارمون کار کردیم..؟!
کارامون رو اصلاح کردیم..؟!
یدونه گناهمونو
به خاطرمهدی«عج» کنار گذاشتیم..؟!
🕊#شهیدانه | #بیت_المال
🔻با بیت المال میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.
رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم.
مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد. معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند.
خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟
گفت: نمی توانم. می ترسم بروم زیر دین مردم.
🌹 اگر پولی هم از راه جبهبه دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد.
مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم.
"شهید سیدحمید میرافضلی"
📚 پا برهنه. اثر گروه شهید هادی
#شهدا
💠شهید جلال افشار
🔸«صدای آهنگ مبتذلی که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار میداد. با متانت و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو! » زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا وجدان راننده را بیدار کند.
🔹 دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، پیاده میشوم. » راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز گذاشت و ایستاد.
🔺جلال هم دل به دریای رحمت خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال، کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد».
📚پنجاه سال عبادت. اثر گروه شهید هادی
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ (مأمور الهی در برزخ) گفت: «اگر علاقمند باشید و برای شما شهادت نوشته باشند هر نگاه حرامی که شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را به عقب می اندازد.»
خوب آن ایام را به خاطر دارم. اردوی خواهران برگزار شده بود. به من گفتند: شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی.
اما مربیان خواهر، کار اردو را پیگیری می کنند، فقط برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نکن.
من سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردو می رفتم و غذا را می کشیدم و روی میز میچیدم و با هیچ کس حرفی نمی زدم.
شب اول، یکی از دخترانی که در اردو بود، دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است، خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد. من سرم پایین بود و فقط جواب سلام را دادم.
روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اینکه با ظروف غذا از محوطه اردوگاه خارج شوم، مطلب دیگری گفت و خندید و حرف هایی زد که... من هیچ عکس العملی نشان ندادم.
خلاصه هربار که به این اردوگاه می آمدم، با برخورد شیطانی این دختر جوان روبرو بودم. اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم.
در بررسی اعمال، وقتی به این اردو رسیدیم، جوان پشت میز (مأمور الهی در برزخ) به من گفت: اگر در مکر و حیله آن زن گرفتار میشدی، به جز آبرو، کار و حتی خانواده ات را از دست میدادی!
برخی گناهان، اثر نامطلوب اینگونه در زندگی روزمره دارد...
📙 کتاب سه دقیقه در قیامت. اثر گروه شهید هادی
🥀مهدی جان
🥀 بیراهه می روم تو مرا سر به راه کن
💠 اگر زائران حرم رضوی می دانستند که امام هشتم علیه السلام هم اینک داغدار غربت توست حداقل کنار ضریح و زیر گنبد طلای امام رضا علیه السلام که دعا مستجاب است برای شادی خاطر آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام هم که شده برای فرج و ظهور تو دعا می کردند.
#امام_زمان
🔻شهيد «شيرودي»
درباره شهيد كشوری مي گويد :
«احمد، استاد من بود. زماني كه صدام آمريكايي به ايران يورش آورد، احمد در انتظار آخرين عمل جراحي برای بيرون آوردن تركشی از سينه اش بود، اما روز بعد از شنيدن خبر تجاوز صدام، عازم سفر شد، به او گفته بودند بماند و پس از اتمام جراحي برود، اما او جواب داده بود: «وقتي كه اسلام در خطر است، من اين سينه را نمي خواهم.»
📙برگرفته از کتاب بر فراز آسمان. اثر گروه شهید هادی
🗓 ۱۵ آذر ، سالروز شهادت ،
شهید #احمد_کشوری🌹