eitaa logo
نشر شهید هادی
18.8هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
💐کاری هم که برای خدا باشد برکت دارد...
🌹بخشی از وصیت نامه. «همیشه با وضو باشید ، قرآن بخوانید . حجاب ها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید ، نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه شهداء را ببینید و زیارت کنید . بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین ( ع ) و عشق را بشنوید و با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید» 📙برگرفته از کتاب بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری. اثر گروه شهید هادی
5⃣3⃣ 📚بی خیال زندگینامه و خاطرات شهید علی حیدری خاطرات شهیدی با ویژگی های شهید احمد نیری 📖اثر گروه شهید هادی ۱۴۴صفحه مصور. ۱۷۰۰۰ تومان چاپ اول ۱۳۹۸ چاپ دوم ۱۴۰۰ ✅با استقبال گسترده مخاطبان درسال اخیر 📙قبلا سه بار با نام علی بی خیال چاپ شده @pkhadi
از کودکی مشغول مراقبت از اعمال بود. مسیر منزل تا مسجد را طولانی کرده بود و از مسیر اصلی نمی رفت! می گفت در آن کوچه تعدادی خانم هستند که حجاب درستی ندارند و همیشه در کوچه نشسته اند. می خواهم نگاهم به آنها نیفتد. علی تصاویر شهدا را ترسیم می‌کرد. با شهدا حرف می زد و از آنها نصیحت می شنید!! عجیب ترین مطلبی که رفقای علی تعریف می کردند در مورد بوی عطر او بود! همه از بوی خوش عطرش می شناختنش. هر کجا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد! وقتی از نام عطرش می پرسیدیم، جواب سر بالا می داد . شهید که شد در وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم؛ هیچ گاه به خودم عطر نزدم! هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم : «یا حسین» ... 📚برگرفته از کتاب بی خیال. اثر گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افشاگری حجت‌الاسلام ارفع از صهیونیستی که چندین سال بعد از انقلاب هم در پوشش شهروند اسرائیلی در ایران ماند و به تحقیق درباره ایرانی‌ها مشغول شد در نتیجه تحقیقات این جاسوس اسرائیلی مشخص شد سه عامل مهم ایرانیان را نمی‌تواند از پای در بیاورد ببینید و رو نقاط قوت خودتون بیشتر کار کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی که جهت معرفی کتاب انتظار، شهید دکتر محمود رفیعی از رسانه ها پخش شد. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
rafiei-.mp3
5.58M
🎤سخنرانی شهید استاد دکتر محمود رفیعی در یادواره شهدا و بیان خاطرات جانبازی و... ⁉️آیا همه شهدا و مومنان رجعت می کنند!؟
بیشترین مطلبی که از کتاب منتظر میتوان فهمید، زندگی عاشقانه یک منتظر امام زمان عج الله است که چگونه زندگی و کار کند تا محبوب مولای خود باشد. دکتر رفیعی برای مدتها نماز امام زمان و دعای عهد می خواند تا بتواند به زیارت امام خود برسد. ایشان در فیلمی که اجازه نداد تا زمان حیاتش پخش شود می گوید: لذت زندگی به دیدار با امام است. شیرینی زندگی در لبخند رضایت امام است. اصلا همه زیبایی دنیا در همین است. یک دارو یا یک شربت وجود دارد که دوای تمام دردهای ماست، ما از آن دارو دوری می کنیم و این همه گرفتاریم، کمی از این شربت بچشیم تا ببینیم زندگی ما چه تغییری می کند؟! این شربت، عشق به مولای ما امام زمان عج الله است. 📙برگرفته از کتاب منتظر اثر جدید گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
از دکتر رفیعی دو عنوان کتاب منتشر شده، یکی در خصوص شرح اولین غزل حافظ و دیگری کاری بس عجیب در بررسی و نقد کرامات اولیا در مثنوی! دوستان و شاگردان استاد می گفتند که دکتر رفیعی تقریبا تمام اشعار مولانا را از حفظ بود. به کتاب های شعر و ادبیات تسلط عجیبی داشت. ✅این کتاب وزین، سطح علمی استادی را مشخص می‌کند که در زمان جنگ برای او ۹۰ درصد جانبازی ثبت شد و هیچ کس فکر نمی کرد که او توانایی درس خواندن داشته باشد!
💐سید شهدای شهر بهبهان روحانی وارسته ای بود به نام شیخ عبدالکریم بخردیان. سالها شاگرد حضرت امام بود، اما اولین باری که راهی زیارت کربلا شد خاطره جالبی نقل می کرد. او شبانه از مرز عبور کرد و خود را به بصره رساند. چشم هایش کم بینا بود و در شب جایی را نمی دید. متوسل به مولایش شد. شخصی او را به اسم صدا کرد و به راحتی او را با خود به کربلا برد. پس از مدتی، وقتی که زیارت او تمام شد، دستش را گرفت. او در چشم بر هم زدنی، عبدالکریم را به آبادان رسان. شیخ در ایام انقلاب، نیروهای انقلابی را در بهبهان مدیریت می کرد. ایشان پس از پیروزی انقلاب، منشا خدمات بسیاری شد و سرانجام به دست منافقین به شهادت رسید. خاطرات و حکایت های زیبای او در کتاب شیخ عبدالکریم توسط انتشارات شهید هادی منتشر گردید و هفته دفاع مقدس رونمایی می‌شود. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح روز هفده شهریور ابراهیم هادی از خانه بیرون رفت و تا سه روز هیچکس از او خبر نداشت... ابراهیم یکی از حماسه سازان هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ بود. یادش گرامی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یکی از مسئولین برنامه از لاک جیغ تا خدا میگفت: بسیاری از کسانی که با این برنامه تماس می گیرند و ماجرای هدایت خود را تعریف می‌کنند، از کتاب سلام بر ابراهیم و خاطرات شهید هادی به عنوان علت هدایت خود یاد می‌کنند، گوی این شهید به تنهایی یک مجموعه فرهنگی بزرگ برای هدایت نسل جوان ایجاد کرده است. ده ها دختر جوان با عنایت این شهید بزرگوار مسیر درست زندگی را آموختند و به سوی خدا حرکت کردند، اما یکی از ماجراهای این برنامه مربوط به پسر جوانی است که بهتر است از زبان خود او بشنویم: من افشین میکائیلی هستم که تقریباً شش سال است نام خود را به علی اصغر تغییر داده ام. در خانواده ای معمولی در جنوب شرق تهران زندگی می کردم. در سال های اول دبیرستان تحت تاثیر دوستان، لباس و مدل موی من تغییر کرد. بیشترین پولی که آن زمان هزینه می کردم، برای آرایشگاه بود. شب نشینی های مختلف با دوستان و تغییر دادن تیپ ظاهری، کار هر روزه ام بود. رفقایی داشتم که شبیه خودم بودند. مادرم می گفت دیگر نمی خواهم در کوچه و خیابان تو را ببینم، اینقدر چهره ام تغییر کرده بود. مسیر زندگی ام همان گونه ای بود که دوستانم میخواستند. در این میان تنها کار مثبتی که انجام می دادم این بود که هیئت هفتگی من ترک نمی‌شد، با همان تیپ ظاهری! یادم هست یک بار ناظم مدرسه مرا دید وگفت: کلاهت را بردار و زمانی که مدل موی مرا دید گفت: میروی و از ته موهایت را کوتاه می زنی... زندگی من در آن شرایط ادامه داشت و هر روز بدتر می شد. تا اینکه یک سال به عنوان خادم به برنامه راهیان نور دعوت شدم، حضور در دوکوهه و مناطق جنگی، خیلی در روحیه من تاثیر داشت. پس از آن کمی در افکار و عقاید خودم فکر کردم. یک روز که به بهشت زهرا رفته بودم، شخصی تصویر یک شهید گمنام به نام ابراهیم هادی را به من هدیه داد. چهره بسیار زیبا و جذابی داشت. علاقه مند به شخصیت او شدم. کتاب سلام بر ابراهیم را تهیه کردم و خواندم. چقدر برایم جذاب بود. او هم مثل من می‌توانست مدل مو و تیپ ظاهری آنچنانی درست کند، اما به خاطر خدا و جلوگیری از وسوسه شیطانی، موهایش را همیشه از ته می زد، حتی عکس روی جلد کتاب مشخص است که موهایش کوتاه است. شخصیت او بسیار در من تاثیر گذاشت. آنقدر که تلاش کردم مانند ابراهیم باشم. دیگر مدل مو برایم املاک نبود، ارزشها برایم تغییر کرد، تا آنجا که بعد از دبیرستان، اسم خودم را عوض کردم. راهی حوزه علمیه شدم و اکنون شش سال است که مشغول به تحصیل هستم. خدا را شکر که شهید ابراهیم هادی در مسیر زندگی من قرار گرفت... 📙برگرفته از کتاب یاران ابراهیم. ❁═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نشر شهید هادی
‌‌‌‌‌‌‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦🍀✦┄ ❣ ❣ 🔸دل می‌برد از گنبد خضرا شالش آذین شده کربلا به استقبالش... 🔸از جادۀ اربعین می‌آید یک صبح می‌آید و یک قافله دل دنبالش... 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفرج
هدایت شده از نشر شهید هادی
✧⟐⟐✧🌸✧⟐⟐✧ و شهید اصغر وصالی*  با هم به شناسایی رفتند اصغر وقتی برگشت گفت: من قبل از انقلاب در لبنان جنگیدم. کل درگیری های سال ۱۳۵۸ کردستان را در منطقه بودم، اما ابراهیم با این که هیچ کدام از دوره های نظامی را ندیده، هم بسیار ورزیده است هم مسائل نظامی را خیلی خوب می فهمد. اصغر در طراحی عملیات ها از ابراهیم کمک می گرفت. در یکی از حملات بدون دادن تلفات هشت دستگاه تانک دشمن را منهدم کردند و تعدادی از نیروهای دشمن را اسیر گرفتند.  🌷 اصغر وصالی فرمانده شجاع گروه دستمال سرخ ها بود که بخشی از رشادت های او را در فیلم «چ» حاتمی کیا دیده ایم. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نشر شهید هادی
13.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷حکایت بسیار زیبا و شنیدنی. کمک به زندانی محکوم به اعدام شهیدی که هنوز گره گشایی می کند. 🎤راوی: برادر وکیل پور مشاور رئیس سازمان زندان ها 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نشر شهید هادی
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅‏حقایقی درباره عالم پس از مرگ و شهدا به زبان استاد قرائتی 📙این مطلب قبلا در کتاب شهیدان زنده اند، اثر گروه شهید هادی منعکس شده بود. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
غوغای شهید ابراهیم‌هادی در راهپیمایی اربعین قبل از رفتن به راهپیمایی اربعین، تصمیم گرفتم به نیابت سفرم رو شروع کنم. هر کدوم از دوستان عکس شهیدی رو انتخاب کردن که رو کوله‌هاشون بزنن. مد نظر دوستان شهدای مدافع حرم بود. اما من فقط می‌خواستم رو چادرم عکس «شهید ابراهیم‌هادی» رو نصب کنم. دلم به تصویر هیچ شهیدی جز شهید ابراهیم رضا نمی‌داد. به هر حال همونطور که تصمیم گرفته بودم با شهید ابراهیم‌هادی راهی شدم. تصمیم داشتم به نیابت از حضرت‌ولی‌عصر امام‌زمان(ع) حرکت کنم. تو کیفم عکس مقام معظم رهبری و شهید ابراهیم‌هادی رو هم داشتم. دیدم یکی از بچه‌های گروه روی برگه کلمه «این منتقم» رو زده و به هر کدوم از ما یکی داد تا رو چادرمون بزنیم. من عکس آقا و شهید ابراهیم‌هادی رو به اون اضافه کردم. در طول مدت پیاده‌روی اربعین، کسانی که پشت سرم حرکت می‌کردن و عکس داداش ابراهیم رو می‌دیدن، اونی که نمی‌شناخت می‌گفت شهید ابراهیم مال کدوم استانه و یا می‌پرسیدن شهید مدافع حرمه؟ می‌ایستادم و توضیح می‌دادم. کتابش رو[سلام بر ابراهیم] معرفی می‌کردم. اونایی هم که می‌شناختن صلوات می‌فرستادن و رد می‌شدن. تو مسیر یه لحظه دیدم دسته چرخم رو یک نفر گرفت. بهم گفت اجازه بدید به عشق ابراهیم‌هادی چند عمودی چرختون رو ببرم. یک خانمی تو مسیر دیدم که یک هو بغلم کرد و یک مشت پسته کف دستم گذاشت. گفت ممنون که ما رو به یاد شهید ابراهیم‌انداختی. در حرم حضرت‌اباالفضل‌العباس(ع) یک دفعه دیدم یک خانمی که به زبان عربی صحبت می‌کرد، دستم رو گرفت و چیزی می‌گفت که من متوجه نمی‌شدم. بالاخره با ایما و اشاره فهمیدم عکس شهید ابراهیم‌هادی رو ازم می‌خواد که بهش بدم! تعجب کردم. زبونم بند آمده بود. بعد پرسیدم مگه ابراهیم‌هادی رو می‌شناسی؟ دیدم اشاره کرد بله. گفتم از روی چادرم باز کن، مال شما. بعد مهری رو به من هدیه داد و گفت تبرک سامرا و کاظمینه. تشکر کرد و رفت. این صحنه نظر همه رو به خودش جلب کرد. جالب بود که ابراهیم بین عراقی ها هم عاشقانی دارد... 📰برگرفته از مطلب روزنامه کیهان. امروز ۱۹ شهریور 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نشر شهید هادی
هر‌ موقع‌ مےخواست‌ از‌ فضاے مجازے‌ استفاده‌ ڪند، وضو‌ مےگرفت‌ و‌ معتقد‌ بود ڪہ‌ این‌فضا‌ آلوده‌ است و‌ شیطان‌ ما‌ را‌ وسوسہ‌ مےڪند. 🌷 ✅مراقب گلوله های نامرئی فضای مجازی باشیم که خیلی از دوستان ما را از خط انقلاب جدا کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نشر شهید هادی
ابراهیم جان... فراموش نمیکنم... شب اربعین سال ۱۳۶۱ هیئت عاشقان حسین شروع به مداحی کردی... انقدر از مصیبت حضرت زینب سلام الله خواندی که از حال رفتی... آن شب را هیچکدام از بچه های هیئتی از یاد نمی برند. 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نشر شهید هادی
🌷شهـادت ... اجر کسانی است که در زندگی خود مدام در حال درگیری با و زمانی ڪه نفس سرڪش خود را رام نمودند، خداوند به مزد این جهاد_اڪبر، را روزی آنان خواهد کرد شهدا امیران مبارزه با نفس
هدایت شده از نشر شهید هادی
در موکب اربعین، این دو دختر شیعه ترکمن عراقی، پیکسل شهید ابراهیم هادی را انتخاب کردند، خادم خوش ذوق موکب خدّام الحسین هم با زبان ترکی، برایشان روایت زندگی شهید هادی را تعریف کرد. آنها بی اختیار اشک ریختند ... ابراهیم، هرجا باشد هادی دلهاست💔 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷 نعمت فقط برف و باران نیست... گاهی خدا “رفیقی”نازل می کند، زلال تر از باران… گاهی دلگرمی یک دوست آسمانی آنقدر معجزه می کند که انگار خدا در زمین کنار توست..! 📙سلام بر ابراهیم