فردی که اهل آبادان بود. سوار تاکسیم شد. گفت می رم آرامگاه.
تا نشست داخل ماشین عکس سید را که چسبانده بودم روی شیشه را دید دستی روی آن کشید و شروع به گریه کرد‼️
با تعجب پرسیدم: «آقا، قضیه چیه؟!» گفت: «من این سید را نمی شناختم. رفته بودم قم، داخل پاساژ چشمم افتاد به عکس سید، ناخودآگاه به سمت چهره معصومانه اش کشیده شدم. رفتم داخل مغازه. عکس و نوارهای مداحی سید را خریدم. شب و روزم شده بود گوش دادن به نوارهای مداحی سید.»
✳️او ادامه داد: «شبی در خواب سید را دیدم که به سمت من آمد. دعوتم کرد که سر مزارش بیایم و زیارت عاشورا بخوانم. به سید گفتم: من اصلا تا حالا شمال نرفته ام. چه جوری بیام و پیدایت کنم. گم می شوم. نرفتم و فراموش کردم. چند وقت بعد دوباره آمد به خوابم و گفت: چرا نمی آیی سر مزارم؟! از خواب که بلند شدم وسایلم را جمع کردم و راه افتادم. توی راه خوابم برد. ماشین هم داشت از ساری عبور می کرد.
🔆 سید آمد و تکانم داد و گفت: پاشو رسیدی. ناگهان چشم هایم را باز کردم. همان موقع راننده گفت: ساری جا نمونید.» وقتی فهمید پسر دایی و داماد خانواده سید هستم تعجبش بیشتر شد. رساندمش سرمزار سید، بعد ماندم و گفتم: «شما زیارت عاشورا بخوان من منتظرم. باید برویم منزل سید...»
📗برگرفته از کتاب علمدار، اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🕊🌹🕊
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
یک دانه نه صد دانه ی تسبیح📿 دعایت
هر روز #فرج زمزمه کردیم برایت
شرمنده ی چشمان پر از اشک😭 تو هستیم
جان همه ی عالم و آدم به #فدایت
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
اینطوری امر به معروف میکرد...
🌱خاطرهای از شهید ابراهیم هادی🌱
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
در ماجرای تجربه نزدیک به مرگ خودم، مشاهده کردم که در جایی شبیه مسجد کوفه قرار دارم. وارد شبستان شدم، تمام شهدا جمع بودند.
همه دور یک وجود نازنین آقا اباعبدالله حلقه زده بودند. می گفتند و می خندیدند و... نمی دانید چه حالی بود. ملائک شهدا را صدا می زدند و می گفتند بهشت و نعمت هایش آماده است...
اما آنها می گفتند: بروید، بهشت ما اینجاست...
آنها لحظه ای از جمع خوبان جدا نمی شدند...
📙تقاص. داستان دروغ
اما آیت الله شبیری زنجانی فرمودند: چند سالی بود که معنی و تفسیر آیه ۷۳ سوره زُمر، مرا بخود مشغول نموده بود. مومنین و اهل تقوا را به سمت بهشت می کَشند.(کشان کشان می بَرند.)
از خود پرسیدم چرا گفته شده به سمت بهشت میکَشند!! تمام کتب و تفاسیر مختلف را دیدم نتیجه ای حاصل نشد، تا اینکه به روایتی از امام صادق علیه السلام در بحار الانوار برخورد نمودم که می فرماید: مومنین و دوستان سید الشهدا (ع) در روز حساب از خدا می خواهند که قبل از ورود به بهشت، مولایشان حسین را ملاقات نمایند. امام به دیدار محبان می آید. این ملاقات بسیار طولانی می شود و...
*امام صادق می فرماید هردو طرف غرق تماشا هستند و هیچکدام چشم بر نمی دارند، نه امام محبان خود را رها می کند و نه دوستان سید الشهدا از مولای خود دل بر می دارند.
ملاقات آنقدر طولانی می شود که خداوند به مأموران بهشت می فرماید این مومنین و دوستان حسینم را به طرف بهشت بکشید تا ملاقات پایان يابد...
*تصویر قشنگی ست که در صحنه ی محشر*
*ما دور حسینیم و بهشت است که مات است*
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دوکوهه وارد ایستگاه تهران شد، ساعت دو نصف شب بود.
با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر ارسنجانی را جلوی خانه شان پیاده کردیم. هنوز پایش مجروح بود.
فردا رفتیم بهش سر بزنیم. وقتی وارد خانه شدیم مادرش جلو آمد و بی مقدمه گفت: آقا سید شما یه چیزی بگو! دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خونه، تو برف نشسته ولی حاضر نشده در بزنه و پدر و مادرش رو صدا کنه. صبح که پدرش میخواسته بره مسجد، اصغر رو پشت در دیده...
🌷شهید علی اصغر ارسنجانی.
💐مصاحبه سال ۹۱ با جانباز شهید سید ابوالفضل کاظمی، در کتاب مهر مادر. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🍂 گفتـــند که ما #رفتیم از کـــردهی خود شـادیم این نهـــضت خـونـیـن را در دست شما دادیم ؛
🍂تـــــا زنده به #ایمانیــــم تـــــا در خـط قـرآنیـــم📖 بــــا لطـف امـام عصـــر(عج) در راه #شهیدانیــم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
📖قرآن می گوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند پیروی کنی بدون شک از راه خدا دور می شوی همیشه با چشمانی باز تصمیم بگیر .
🔻برای #ابراهیم هیچ گاه حضور در میان اکثریت ملاک نبود بارها دیده بود که دوستانش به دنبال عمل نادرستی می روند. با اینکه بیشتر جوان ها همراهی با دوستان و همسالان را دوست دارند اما ابراهیم به خاطر خدا از جمع آن ها جدا می شد و تلاش می کرد آن ها را هدایت کند.
📚خدای خوب ابراهیم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم. چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام داده ام، تمام آن ها را پوچ کرده بود. در آن لحظات و در حضور ملک المومت تنها از خدا خواستم مرا برگرداند تا بتوانم کار هایم را با نیت الهی انجام دم. مانند کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یکدفعه دادم زدم و با صدای بلند نفس کشیدم. نگاهی به اطراف کردم و با چشمم دنبال حضرت ملکوت الموت می گشتم. ناگهان سرم را به سمت همسرم بردم و گفتم: الان عزرائیل اینجا بود و وارد اتاق کناری شد. صدای ناله و شیون از اتاق بغل بلند شد. برانکاردی همراه یک مرده از آن بیرون آورده شد، همسرم گفت: تو از کجا می دانستی؟!....
📙شنود. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
جدیدترین اثر گروه شهید هادی که با یاری خدا در اوایل بهمن ماه رونمایی می شود، مربوط به یکی از عاشقان شهید ابراهیم هادی است. نوجوانی از شهر خمین که دو سال قبل در چنین روزهایی همسفر با شهدا به سوی آسمان پر کشید.
ارشیا مداحی، فعال فرهنگی در مسجد، دانش آموز نخبه، ورزشکار نمونه، خطاط برتر و حافظ قرآن بود. اما مهمترین ویژگی او این بود که در بندگی خدا گوی سبقت را از بقیه ربوده بود.
ارشیا عاشق شهدا بود. در دوره دبستان، سطر به سطر کتاب سلام بر ابراهیم را با دقت خوانده بود و برای دوستانش توضیح می داد و تلاش می کرد تمام مطالبی که از ابراهیم خوانده است را در زندگی پیاده کند.
📙برگرفته از کتاب عرش ارشیا. خاطرات زنده یاد ارشیا مداحی(رونمایی در اول ماه رجب، انشالله)
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
توی حوزه حاج آقا مجتهدی با آرمان همکلاس بودم. مسئولین حوزه پیشنهاد دادند که برای نوجوان ها کار فرهنگی را شروع کنیم.
آرمان در اینجور کارها پیش قدم بود. کار فرهنگی را به خوبی آغاز کرد.
مدتی گذشت. هر روز میدیدم کتاب سلام بر ابراهیم در دست دارد!
پرسیدم آرمان چه می کنی؟
گفت: بهترین روش جذب نوجوان ها به سوی دین و مسائل معنوی، آشنا کردن آنها با شهدا، بخصوص شهید ابراهیم هادی است.
آرمان کتاب تهیه میکرد و به نوجوان ها می داد و از این طریق، آنها را با فرهنگ ناب شهدا آشنا می کرد.
شهید آرمان پیگیر کتاب های گروه فرهنگی شهید هادی بود و اکثر این کتابها را تهیه و مطالعه کرده بود و تحت تاثیر شخصیت شهدا بود.
📙مصاحبه با یکی از دوستان شهید آرمان علی وردی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#سلام_امام_زمانم♥
سلام بر تو
ای نماینده پروردگار بر روی زمین
که آینه وجودت نمایانگر اوست.
سلام بر تو
ای مولایی که حق خدا
به دست تو احیا خواهد شد
و همه خلایق را زیر پرچم توحید
جمع خواهی کرد..
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج_
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63