فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
و سلام بر او که می گفت:
«دانشجو هستی یا کارمند
کارگر هستی یا کشاورز
طلبه هستی یا کاسب بازار
آنچه از همه اینها فراتر می رود
انسانیت توست»
شهید سیدمرتضی آوینی❣
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
...و ما براى درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانى را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است! خون شهیدان براى ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا مىداند که راه و رسم شهادت کورشدنى نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!
خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.
خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههاى معظم شهدا و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مىکنم.
و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند، بدا به حال آنهایى که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند...
سخنانی جاودان، از پیام قطعنامه حضرت امام.
📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💠شهید محمد مردانی
🌷چهارشنبه های امام رضایی
صل الله علیک یا علی بن موسی الرضا ع
روز تولد امام رضا توی کرمانشاه به دنیا آمد. از بچگی علاقه ی شدیدی به آقا داشت.
هر موقع میخواست کاری کند که ما منعش می کردیم ما را به امام رضا(ع) قسم میداد ما هم مات و مبهوت نگاهش میکردیم.
هر روز که میخواست مدرسه برود همراهش مُهری بود که پشتش عکس امام رضا(ع) نصب شده بود آن هم توی خفقان قبل از انقلاب.
دوستانش میگفتند موقع نماز که همه می رفتند توی حیاط مدرسه محمد مُهرش را در می آورد و نماز میخواند».
حسابی منقلب شده بودم. اینجا بود که پدر شهید با تمام کسالتی که داشت، شروع به صحبت کرد. می گفت: «همیشه» بعد از نماز می آمد کنار من و از من میخواست از غریبی آقا از کرامت آقا از رئوف بودن آقا.
من هم با تعجب از رفتار محمد، از کتابی که داشتم برایش می خواندم. روز به روز عشق و علاقه ی پسرم به این امام غریب بیشتر میشد. تا اینکه محمد دیپلم گرفت و عازم سربازی شد. حدود سه ماه از
سربازی محمد میگذشت که جنگ شروع شد.
...ادامه دارد⬇️
یک روز محمد آمده بود مرخصی، گفت:بابا خیلی دلم گرفته. خیلی دلم میخواد بروم مشهد، پابوسی امام رضا(ع).
گفتم: «خب بابا چند روز دیرتر برگرد جبهه، برو مشهد زیارت آقا » فکری کرد و گفت: نه، تمام بچه ها در جبهه دلشان میخواهد بروند. زیارت امام رضا ولی نمیتوانند من هم مثل آنها از طرفی دفاع از کشور واجب تر است. آقا هم راضی است که من در جبهه باشم.» دست آخر با همه عشق که به زیارت داشت به مشهد نرفت.
محمد بعد از آن راهی کردستان شد. در همان جا مشغول فعالیت شد. حدود یک ماه بعد هم شهید شد. یادمه آن روز مادرش خیلی بی تابی کرد. عجیب بی قرار بود.
از یپاه آمدند و گفتند:«بیایید در معراج شهدا و جنازه ی شهیدتان را تحویل بگیرید. ما هم مقدمات کار را آماده کردیم. وقتی رفتیم، دیدیم جنازه ی
پسرم نیست مسئول مربوطه تحقیق و پرس و جو کرد. گفتند جنازه ی شهید اشتباهی رفته مشهد شاید آنها میگفتند اشتباهی ولی کاملاً دقیق بود. او دعوت شده بود به مشهد. در آنجا هم کنار حرم مولایش طواف داده شده بود.
ما هم برای تشییع و آوردن پیکرش راهی مشهد شدیم در آنجا وقتی وصیت نامه ی محمد را خواندیم عبارت عجیبی نوشته بود: «پدرم و مادرم اگر برایتان ممکن است مرا کنار امام رضا دفن کنید ما هم بر حسب علاقه و وصیت محمد گفتیم همان مشهد کنار مرادش امام رضا دفنش کنیم بعد از آن ما از کرمانشاه آمدیم مشهد کنار امام رضا و کنار تنها پسرمان محمد.
📙برگرفته از کتاب کبوتران حرم
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
با تشکر از تمام عزیزانی که در طرح نذر فرهنگی ماهانه کتاب شرکت نموده و این ماه نیز در این برنامه مشارکت داشتند.
مبالغ جمع آوری شده صرف هزینه تهیه و ارسال کتاب سلام بر ابراهیم و... برای آشنایی بیشتر جوانان با سیره شهدا خواهد شد.
بارها از سوی مخاطبین برای ما پیام آمده که با خواندن خاطرات شهید، مسیر زندگی آنها تغییر کرده و ارتباط بهتری با خداوند پیدا نموده اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 چرا گاهی مواقع با توسل به
امام زمان (عج) حاجت روا نمیشویم؟
🎙 بیانات استاد مسعود عالی
خوشبختتر از آسمان نبود،
آنگاه که هر صبح و شام
چشم مےگشود بر این
#لباس_خاکیها...
پس خرده مگیر،
غبار روزهای پساجنگ را..
شاید دلتنگ لباسهای خاکی شده!
#هفته_بسیج_بر_لباس_خاکیها_مبارک🌷🌱
🌱#امام_خامنہ_ای:
بسیجی اصلا احتیاج بہ محافظہ کـــاری نـدارد و بہ دنـبـــال
از دست دادن چــــیزی نیست،
یڪ ڪارت عضـویت بسیج دارد و آن هم #سند شهادتش است.
ما افسانه نیستیم
دخترم در کلاسهای تابستانی شهرک محل سکونت ما یعنی شهرک ارتش تهران شرکت می کرد.
یک روز یک گل سینه هدیه گرفت که عکس شهیدی روی آن بود.
آخر شب، گل سینه روی زمین افتاده بود. پایم رفت روی سوزن آن و حسابی خون آمد.
بعد از پانسمان، گل سینه را برداشتم و باعصبانیت انداختم توی سطل زباله.
آخر شب طبق روال هرشب سریال ترکیه ای را دیدم و خوابیدم.
من اگر هر کار اشتباهی انجام دهم اما نمازم را سر وقت می خوانم.
صبح حدود ساعت پنج بود. بعد از نمازصبح مشغول تسبیحات بودم که احساس کردم یک جوان روبروی من نشسته!!
نفهمیدم خوابم یا بیدار اما آن جوان که صورتش پیدا نبود به من گفت: سریالهایی که می بینی افسانه است. اما ما افسانه نیستیم. ما با شما هستیم.
باتعجب گفتم: شما کی هستی؟
گفت: تصویر من روی گل سینه بود که انداختی توی سطل.
دویدم و رفتم داخل سطل را گشتم.
تصویر یک شهید بود که زیر آن نوشته بود: شهید ابراهیم هادی
خیلی برایم عجیب بود. به طور اتفاقی رفتم سر کمد کتابخانه.
دیدم کتابی به نام سلام بر ابراهیم لابه لای کتابها ست. کتابی در مورد همین شهید.
مشغول مطالعه شدم. خیلی جالب بود.
شوهرم را صدا زدم و پرسیدم که این کتاب کجا بوده؟
گفت: چند روز پیش توی اداره به ما هدیه دادند.
هر دو جلد کتاب را آن روز خواندم. خیلی عالی بود.
صبح روز بعد؛ بعد از نماز به بهشت زهرا رفتیم. ساعتی را در کنار مزار یادبود او بودم.
حالا او حقیقت زندگیم شده. دیگر سراغ افسانه های ماهواره نمی روم. حجاب و نمازم نیز کاملا تغییر کرده.
📙یاران ابراهیم. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
مراسم بزرگداشت هفته بسیج و شهدای امنیت و شهدای مظلوم غزه
👈زمان: پنجشنبه دوم آذر. ساعت ۲۰
👈مکان: شرق تهران، بالاتر از میدان امام حسن مجتبی ع شهرک شهید نوری، حسینیه شهید نوری
👈سخنران: حجت الاسلام علیزاده نماینده ولی فقیه در سپاه تهران
👈مداح : حاج ابوذر روحی
👈بهمراه تجلیل از خانواده های شهدای امنیت
👈و با حضور نماینده مردم مظلوم غزه
منتظر قدوم سبزتان هستیم
خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمایبیخبری نمانیم.
خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم.
خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود.
📙برگرفته از کتاب پنجاه سال عبادت. از وصیت دانشجوی شهید مهدی رجب بیگی.
#پنجاهسالعبادت
#شهیدمهدی_رجب_بیگی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#شهید_مهدی_زینالدین:
در زمان غیبت کبری به کسی منتظر گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور #امام_زمان (عج) .
خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت طلبی میخواهد.
💐هرکسی در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا نیز در نزد سیدالشهدا او را یاد خواهند کرد.
#شب_جمعه با شهدا
#تهران برنامه ثابت هفتگی صبح، دعای ندبه
بزگواران میتوانند از فضای معنوی جلسه به صورت حضوری بهره مند شوند
میدان نبرد مسجد شهید بهشتی ره
شروع دعا 6:45
شروع سخنرانی حدودا ساعت 8
پخش زنده صوتی با موضوع #امامِ_جمعه
https://www.skyroom.online/ch/taalei/heyat
@Aminikhaah_etelaeyeh
سلام بر دوستان
از فرهنگی یگان فاطمیون در سوریه با ما ارتباط گرفتند و برای نیروهای فاطمیون خواستار کتابهای مجموعه هستند.
می گفتند که برای رشد مسائل معنوی نیروها، به کتابهای ابراهیم هادی احتیاج داریم و به جهت مشکلات مالی، توانایی پرداخت نداریم.
با کسب اجازه از بانیان نذر فرهنگی، تعدادی از کتاب ها برای نیروهای مقاومت در سوریه ارسال خواهد شد.
این هفته تعدادی کتاب هم برای مجموعه های فرهنگی که در مناطق مرزی شرق کشور فعال هستند ارسال شد، این دوستان هم به صورت وقف در گردش، کتابها را به دانش آموزان ده ها مدرسه روستایی امانت می دهند و...
خدا به تمام دوستان خیر عنایت کند.
علاقمندان به مشارکت در نذر فرهنگی ماهانه کتاب به ایدی زیر پیام بدهند. با تشکر
@nashre_hadi
📕 خاطرهای از آیت الله بهجت(ره) : بابا جان، جواب همان است!
🔸مرحوم آیتالله قاضی(ره) استاد آیتالله #بهجت(ره) بودند و حضرت امام(ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر میفرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر در نصایحشان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل میفرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.» یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد»
🔸یکی از علما میفرمود: «سالها پیش، یک روز خدمت آیتالله العظمی بهجت(ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» این عالم بزرگوار میگوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت میخوانیم!»
🔸یکسال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم. در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همهجا برسم، چه راهی را معرفی میکند؟»
🔸وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت میکردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضیها پیش ما میگویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان میگوییم نماز اول وقت بخوانید. میروند سال بعد میآیند، پیش خودشان میگویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره میخواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.»
🔸این عالم بزرگوار میفرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت(ره) راست میگفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمیخواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم.» آن عالم بزرگوار کمکم به جاهایی که دلش میخواست و حتی فوق تصورش بود، رسید.
📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان
💐هفته بسیج گرامی باد.
بسیجی بودن چیزی نیست جز،
عملی خالصانه،
عبادتی عاشقانه،
جهادی عارفانه،
قیامی مظلومانه،
رزمی شجاعانه و
وصلی عاشقانه...
از وصیت نامه شهید امیر وفایی.
📙برگرفته از مهرمادر. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هزار الله اكبر و هزار صلوات بر محمد و آل محمد براى اين نوجوان فلسطينى اهل غزه!
🔹مى گويد رابطه ما را با عالمين قطع كرده اند اما نمى توانند رابطه ما را با رب العالمين قطع كنند. نكته ها و بلاغت و عمق سخنان او شنيدنى أست. و انك باعيننا! عنايت خداوند أست كه مثل خورشيد لعل مى آفريند.
گروه شهید هادی اکنون مشغول چه کاری است؟
✅در طی نیمه اول سال ۱۴۰۲ همت مجموعه به دو عنوان کتاب معطوف بود و خدا را شکر هر دو به نتیجه رسید. کتاب های جانباز و روحت شاد مباد دو اثری بود که با استقبال خوب مخاطبان روبرو شد.
✅در حال حاضر به همت دوستان همدانی، خاطرات یکی از شهدای مدافع حرم که عاشق شهید هادی بوده و شخصیتی تاثیرگذار داشته و کتاب های مجموعه را پیگیری می کرد را آماده کرده ایم.
همچنین چند عنوان از کتابها در حال تغییر و آماده سازی برای چاپ مجدد است. کتاب کد۸۲، کتاب سوسنگرد به جای منچستر و کتاب راز رضوان از همین دست است.
✅ یکی دیگر از دوستان، کتاب خاطرات یکی از فرماندهان شهید غزه را پیگیری می کند که انشالله به زودی انجام خواهد شد. شهید جمال ابوعطایا که از او بیشتر خواهید شنید
📚چه کسی به امام زمان می رسد؟
استاد علی اکبر رائفی پور
در صدر اسلام، پیامبر نماز جمعه می خواند یک کاروانی آمد و سر و صدا راه انداخت. همه مردم حاضر در مسجد رفتند و فقط 12 نفر که از اهل بیت و کسانی که بعد پای امیرالمومنین ایستادند،
در مسجد ماندند. بقیه دنبال تجارت و لهو و لعب رفتند.
آخرالزمان هم همین می شود. امام زمانشان را به تجارت و لهو و لعب می فروشند. یعنی مردم پول
در می آورند یا پول را خرج لهو و لعب می کنند.
فلذا کسی به مهدی می رسد که بتواند از این
دو مورد بگذرد. «ترکوک قائما» می گوید اگر تو
تنها ماندی، دلیلش همین دو مورد است.
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
🏴ایام شهادت حضرت زهرا(س) تسلیت باد
🔸«نمیدانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر #سیمهای_خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر میشد.
🔹میدانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک⚠️ بود، چون توجه #دشمن را به سمت من جلب میکرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم.
🔸یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام #فاطمیه است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه(س) دراز کردم🤲 و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم😭دعا کردم.
🔹در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب #اروند پرتم کرد. آن حالت را در هشیاری کامل احساس کردم.» #احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند❌
#شهید_احمد_جولاییان🌷
📚برگرفته از کتاب مهر مادر
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
[ #خدای_خوب_ابراهیم ]
🌹خداوند یا هدایای دنیایی🌹
ابراهیم مجروحی را از بالای کوه روی دوش میگیرد و به درمانگاه میرساند. ولی حاضر نمیشود به او نامش را بگوید!
مجروح او را با شخص دیگر اشتباه میگیرد. مدتی بعد برای شخص مراسم میگیرند تا با هدایای مادی از عمل او تقدیر کنند، او ابراهیم را به آنها معرفی میکند. اما ابراهیم حاضر نمیشود کاری را که خالصانه برای خدا انجام داده، با هدایای دنیایی عوض کند. او میدانست پاداش خدا باقی و پایدار است برای همین تمام کارهایش را فقط برای رضای خدا انجام میداد.
«آنچه به شما داده شده، متاع زندگی دنیا و زینت آن است. و آنچه نزد خداست بهتر و پایدار تر است. آیا نمی اندیشید؟!»[قصص،60]
تنها کانال رسمی گروه و نشر شهید هادی👇
@nashrhadi
تطبیق نمیدیم، امید داریم.mp3
5.85M
🎙 #پادکست
🔰 جدال با یهودیان نژادپرست
✅ وقایع امروز غزه را تطبیق نمیدهیم اما به ظهور امیدواریم | امید به فرج را زنده نگه دارید.
📌برگرفته از جلسه دوم «جغرافیای ظهور»
#فلسطین #غزه #ظهور
🎙️@Aminikhaah_Media
پنج توصیه #شهید_حاجقاسم_سلیمانی خطاب به بسیجیان:
"بسم الله الرحمن الرحیم"
برادران و عزیزان بسیجیم
سلام علیکم
خداوند شما را برای خدمت به اسلام حفظ بفرماید.
عزیزانم
#اولا بزرگترین امانت سپرده شده به ما جمهوری اسلامی است که امام عارفمان فرمود: حفظ آن از اوجب واجبات است در حفظ این امانت از هر کوششی دریغ نفرمائید.
#ثانیا؛ به حلال خداوند وحرام آن توجه خاص خاص بفرمائید.
#ثالثا؛ پدر و مادرتان را آنچنان بزرگ بشمارید که شایسته آن باشد که خداوند وائمه معصومین توصیه فرمودهاند.
#رابعا؛ دوستی و رفاقت ارزش بزرگی است اما مهم این است که با چه کسی رفاقت و برای چه راهی میکنید.
#خامساً؛ نماز شب نماز شب نماز شب کلید تمام عزتهاست.
✍برادرتان قاسم
#هفته_بسیج
🔰صلابت
على خرمدل هیبت عجیبی داشت خیلی تودار بود. کمتر احساساتی می شد. همه از او حساب میبردند.
دریای دل علی را فقط یک چیز طوفانی می کرد! آن هم مصیبت های حضرت زهرا بود حضرت فاطمه را با نام مادر صدا می کرد. بارها دیده بودم که وقتی مداح روضه میخواند قدرت تحمل خود را از دست میداد و غش میکرد.
اگر در اوج شادی و خوشحالی بود با شنیدن نام مادر سادات اشک در چشمانش حلقه میزد ارادت او به مادر زبانزد دیگر رزمندگان بود.
بارها به همراه تیم های شناسایی لشکر به منطقه ی دشمن میرفت و با دست پر برمیگشت.