معلم جدید بی حجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.
خانم معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانه اش كه «سرت را بالا بگیر ببینم.» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد.
از كلاس زد بیرون، تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نكرده بود.
خونه که رسید گفت: دیگه نمی خوام برم هنرستان.
گفتم: آخه برای چی!؟
معلم ها بی حجابن، انگار هیچی براشون مهم نیست.
میخوام برم قم؛ می خوام برم حوزه.
📙برگرفته از کتاب مصطفای خدا. اثر گروه شهید هادی
🌷خاطرات شهید مصطفی ردانی پور
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#پیامڪۍازبهشٺ 🕊
ڪارۍ ڪہ براێ رضاے خدآست گفتن ندارھ!
...................................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃
🌷از شهدا بیاموزیم...
✍محور همه فعالیت هایش نماز بود.
ابراهیم در سخت ترین شرایط نمازش را اول وقت می خواند. بیشتر هم به جماعت و در مسجد.
دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد.
#شهیدابراهیمهادی❤️
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺توصیفی زیبا در مورد شهید ابراهیم هادی
✅از زبان استاد دکتر مسعود عالی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
4⃣
📚بیامشهد.
خاطرات زیبای شهید علی سیفی.
شهیدی که امام عصر را ملاقات و در مشهد شفا یافت و...
📙۱۵۶صفحه مصور.
۱۵۰۰۰ تومان
📖اثر گروه شهید هادی.
ویرایش جدید و پالتویی
چاپ اول ۱۳۹۵ چاپ چهارم ۱۳۹۹
✅خاطرات اثرگذار و زیبا. پرفروش
طلبه ای که پس از خود سازی ها راهی جبهه شد و کرامات فراوانی از او نقل شده.
علی سیفی به سختی مجروح شد، میخواستند پایش را قطع کنند اما در تجربه ای عجیب چیزهایی دید که قابل درک نبود!!
او اجازه نداد پایش را قطع کنند. باویلچیر راهی مشهد شد و با پای شفا یافته به جبهه بازگشت!
علی چشمانش به ان سوی هستی باز شده و مطالب عجیب و زیبایی به دوستان و فرماندهان نقل میکرد. او زمان شهادت خودش را می دانست و همراه با غواصان اروند به شهادت رسید.
@pkhadi
💐یکی از طرح های در دست اقدام توسط گروه شهید هادی، کتاب خاطرات شهید مصطفی علی دادی است.
✅مصطفی از جوانان دهه هفتادی بود که خاطرات او شباهت بسیاری به شهید ابراهیم هادی دارد.
او ورزشکار، فعال فرهنگی و مسجدی، فعال جهادی و در کل یک ابراهیم دیگری در این زمان بود.
🌷با اینکه کارمند نیروی انتظامی بود اما سال گذشته و با اوج گیری بیماری کرونا، به جمع مدافعین سلامت پیوست.
🌺 مصطفی که از جانبازان فتنه ۹۸ بود، به خاطر عوارض ایجاد شده از بیماری کرونا، در آذر ماه ۹۹ به قافله شهدا پیوست.
چند روز پس از شهادت، تنها پسر مصطفی دیده به جهان گشود...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شدفراموش آنکه بیش ازقدر خویش آمدبه چشم
🌷آنکه با گمنام بودن سر کند نام آور است...
✅توصیف زیبایی از شهید ابراهیم هادی توسط مقام معظم رهبری حفظه الله
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید ابراهیم هادی:
اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بياورد و کارهايش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگيش عوض ميشود و تازه معنی زندگی كردن را میفهمد.
📙 سلام بر ابراهیم۱/ص۱۷
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔸سالها بود که راه و یاد انبیاء فراموش شده بود و ذخایر خدا نیز همچون ستارگانی که در ظلمت شب میدرخشند، جز به چشم بیداران نمیآمدند.
🔹تا ناگاه خورشیدی دیگر متولد شد و انفجار عظیمی از نور شب را شکست و اراده حق از وجود مؤمنینی که لایق آیینگی بودند تجلی یافت، و آخرین عصر جاهلیت نیز با انقلاب اسلامی ایران سپری شد.
🔸خفتگان هنوز از طلوع فجر بیخبرند و نمیدانند که تاریخ در انتطار چه فرداییست، اما ای من، تو که نخفتهای، چشم باز کن و جلوهی ارادهی حق را از وجود این مجاهدان راه خدا ببین...
#سید_مرتضی_آوینی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌸آخرین روزهای سال ۶۲ بود که خبر شهادت پدرم به ما رسید. بعد از یک هفته عزاداری، مادرم با بستگانش برای برگزاری مراسم یاد بود به زادگاه پدرم، شهرستان خوانسار رفتند.
🌺من هم بعد از هفت روز به مدرسه رفتم. همان روز برنامه امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید امضاء کنند.
🌼آن شب با خاطری غمگین و چشمانی اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید کارنامه مرا امضاء کند به خواب رفتم.
🌸پدرم را در خواب دیدم که مثل همیشه خندان و پر نشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت زهرا آن برگه را بیاور تا امضاء کنم. برگه را به او دادم و پدر شروع کرد به نوشتن و امضا کردن!
🌺فردا صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن برنامه افتاد. باورم نمی شد. اما حقیقت داشت!!
در ستون ملاحظات کارنامه دست خط پدرم بود که با رنگ قرمز نوشته بود :
"این جانب نظارت دارم. سید مجتبی صالحی"
و امضاء کرده بود.
بعدها برای اینکه شبهه ای پیش نیاید امضا و نوشته کارنامه توسط علما و اداره آگاهی مورد تایید قرار گرفته و به رویت امام خمینی رسید و آن برگه در موزه شهداء تهران در معرض دید بازدیدکنندگان قرار دارد.
📙برگرفته از کتاب شهیدان زنده اند. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
💐وقتی در تمام کارها اخلاص داشته باشیم اینگونه میشود...
✅هشت سال با دشمن جنگ می کنیم، اما در همان کشوری که با او جنگ کردیم، کتاب خاطرات این شهید با اخلاص ما فروخته میشود و کلی طرفدار دارد...
📚 کتابفروشی کربلای معلی، مجاور حرم.
سال ۱۳۹۸
📙کتاب سلام علی ابراهیم.
نسخه عربی. چاپ بیروت
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63