#خاطرات_شهدا
حوالی میدان خراسان از داخل پیاده رو با سرعت در حال حرکت بودیم. یکباره ابراهیم سرعتش را کم کرد! برگشتم عقب و گفتم: چی شد، مگه عجله نداشتی؟!
🔅همینطور که آرام حرکت می کرد، به جلوی من اشاره کرد و گفت: یه خورده یواش تر بریم تا از این آقا جلو نزنیم.! من برگشتم به سمتی که ابراهیم اشاره کرد. یک نفر کمی جلوتر از ما در حال حرکت بود که به خاطر معلولیت، پایش را روی زمین می کشید و آرام را میرفت.
🔅ابراهیم گفت: اگر ما تند از کنار او رد شویم، دلش می سوزد که نمی تواند مثل ما راه برود. کمی آهسته برویم تا او ناراحت نشود.گفتم: ابرام جون، ما کار داریم، این حرفا چیه⁉️
🔅بیا سریع بریم. اصلا بیا از این کوچه بریم که از جلوی این معلول رد نشیم.آنچنان قلب رئوف و مهربانی داشت که به ریزترین مسائل توجه می کرد. او در حالی که عجله داشت، اما راضی نشد حتی دل یک معلول را برنجاند!
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۳۱
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#خاطرات_شهدا 💌
در راهرو لامپهایی💡 داشتیم که شب هم روشن بود و آنجا در سرما مینشست و درس 📚میخواند..
و وقتی به ایشان میگفتیم که چرا اینجا درس میخوانی؟! 🤔
میگفت: من این درس را برای خودم میخوانم و درست نیست که از نوری که هزینه آن از طریق بیتالمال پرداخت میشود استفادهکنم!🌱
#شهیدمدافعحرم
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شهدا
تصویری بر دیوار شهر
🌸حالا چندین سالی است که از مفقودی ابراهیم می گذرد.
یکی از یادبودهای ابراهیم ترسیم چهره وی در سال ۱۳۷۶ زیر پل اتوبان شهید محلاتی بود.کار ترسیم چهره ی ابراهیم را سید انجام داده بود.
سید می گوید: من ابراهیم را نمی شناختم وبرای کشیدن چهره ابراهیم چیزی نخواستم.اما بعداز انجام این کار به قدری خدا به زندگی ام برکت داد که نمی توانم برایت حساب کنم و خیلی چیزها هم از این تصویر دیدم.
همون زمانی که این عکس رو کشیدم ، نمایشگاه جلوه گاه راه افتاد. یک شب جمعه ای بود.
خانمی پیش من اومد وگفت: آقا، این شیرینی ها برای این شهید ، همین جا پخش کنید. فکرکردم از فامیل های ابراهیم هستند، پرسیدم: شما شهید هادی را می شناختید؟ گفت: نه، تعجب من رو که دید ادامه داد: خونه ما همین اطرافه، من در زندگی مشکل سختی داشتم. چند روز پیش وقتی شما داشتید این عکس رو ترسیم می کردید از اینجا رد می شدم. خدا را به حق این شهید صدا کردم وقول دادم اگر مشکلم حل شود نمازهایم را اول وقت بخوانم.
بعد هم برای این شهید که اسمش رو نمی دانستم فاتحه ای خوندم. باور کنید خیلی زود مشکل من برطرف شد وحالا اومدم که از ایشون تشکر کنم.
📚 کتاب سلام بر ابراهیم ۱
🌹 شهید ابراهیم هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔰 #خاطرات_شهدا
🔸مجروح که شد، به #اسارت دشمن در آمد و در آنجا به شهادت رسید. او را دفن کردند و شانزده سال بعد هنگام تبادل جنازه شهداء با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده را بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهداء تحویل دهند. اما جنازه محمدرضا #سالم است، سالمِ سالم.
🔹صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل #ایرانیها داده شود. او را سه ماه زیر آفتاب سوزان میگذارند، اما تفاوتی نمیکند. روی پیکرش #آهک میپاشند، ولی باز هم بی تأثیر است
🔸مادر شهید میگوید: موقع دفن #محمدرضا، حاج حسین کاجی به من گفت: شما میدانید چرا بدن او سالم است⁉️
گفتم: چرا؟
گفت: راز سالم ماندن ایشان چهار چیز است: هیچ وقت #نماز_شب ایشان ترک نمیشد؛ دائماً با وضو بود، هیچ وقت زیارت عاشورایش ترک نمیشد. مداومت بر #غسل_جمعه داشت.
🔹هر وقت برای #امام_حسین(ع) گریه میکرد، اشکهایش را به بدنش میمالید.
مادرش میگوید: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم میآمد، رفتن به #جمکران را ترک نمیکرد.
#شهید_محمدرضا_شفیعی
📙شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#خاطرات_شهدا
رفیقشمیگفت :
گاهیمـیرفتیهگوشهیِخلوت ،
چفیهاشرومیکشیدرویِسـرش
توحالتِسـجدهمـیموند . .!
بهقولِمعروفیهگوشـهای
خداروگیرمیآورد (:
شھیدمصطفیصدرزاده🌱
با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63