🤍 پرواز روح! 🤍
🔸پس از چند ساعت #خواب یا بیهوشی دوباره به کما رفتم، بار دیگر روح آزاد شد و تجربه ای منحصر به فرد ایجاد شد این را کاملاً #متوجه میشدم این حالت با خواب یا توهم کاملاً تفاوت داشت. چون درد من برطرف شده و #روح من کاملاً آزاد میشد و در بیمارستان و بیرون از آن به هر کجا اراده میکردم #سفر می کرد.
🔹در همان وضعیت احساس دلتنگی عجیبی برای #پدرم به من دست داد. دوست داشتم پس از مدتها ایشان را ببینم. یکباره دیدم که در یک جاده #آسفالت خلوت ایستادهام. من از فاصله ای حدود ده متری، زمین در هوا حرکت میکردم شاید به حساب #دنیا یکی دو ساعت مسیر را طی کردم مسیر کاملاً خلوت و اطرافم بیابان بود.
🔸در جاده این قدر جلو رفتم تا به یک #آبادی رسیدم چندین منزل روستایی در آنجا قرار داشت. مستقیم به سمت آخرین منزل در انتهای خیابان #روستا رفتم. درب خانه سبز بود و مشخص بود تازه رنگ شده وارد خانه شدم پدرم نشسته بود، از دیدنش خیلی #خوشحال شدم و دلتنگی ام بر طرف شد. خواستم بیشتر بمانم که یکباره دیدم در #بیمارستان هستم.
📙 شنود
📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63