ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد
و به قلبش خورد.
کمکش کردم تا بلند بشه،
با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد،
دستشو با ادب رو سینهاش گذاشت و گفت:
السلام علیک یا اباعبدالله...
یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد...
"احمدعلی موقع خاکسپاری
با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت
ولی هنوز دستش به نشانه ادب
رو سینه اش بود..."
#شهیداحمدعلینیِّری
📚همراه باشید با تنها کانال گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
سوار یک ماشین شدیم
ما پشت ماشین نشسته بودیم
و خودرو با سرعت حرکت میکرد
این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت
در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند
به پایین پرت میشدند!
جاده خراب بود
ماشین هم با سرعت میرفت
یک باره به اطرافم نگاه کردم
و دیدم فقط من در پشت ماشین ماندهام!
سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت
که دست من هم جدا شد
و نزدیک بود از ماشین پرت شوم
اما در آن لحظه آخر فریاد زدم:
یا صاحب الزمان(عج)
در همین حال یک نفر دستم را گرفت
و اجازه نداد به زمین بیفتم
من به سلامت توانستم آن گردنهها را رد کنم
در همین لحظه از خواب پریدم
فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط
دست از دامن امام زمان (عج) برنداریم
و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد..
#شهیداحمدعلینیری
📙عارفانه. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63