••✨
همیشہمیگفت:بھترهشبـازودبخـوابیمتـا
نمازصبحرواولوقـتوسرِحـٰالبخـونیم
ڪسۍڪہنمـازظـھرومغربروسروقت
بخونہهنرنڪردھچـونبیـداربودھ!
آدمبـایدنـمازصبحهماولِوقتبخونہ
↵شَهیـدابـراهـیمهـاد؎•♥
#شهیدانه🌱
🍃مۍگفت:
اخمتو؎محیطۍڪہ
پرازنامحرمہ،خیلۍهمخوبہ..!🖐🏽
#شھیدمصطفۍصدرزاده
#شهیدانہ♥
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
#شهید_شاپور_برزگر🌷
✋یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟
🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود.
حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت.
💦لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:« مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.
📙برگرفته از کتاب راهیان علقمه. اثر گروه شهید هادی
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🔻اراذل و اوباش را جذب هیئت می کرد.
مثلاً می رفت دست در گردن کسی که کنار جوی آب نشسته بود میانداخت و می گفت: «داداش بیا دو دقیقه رو با ما بد بگذرون»
🌼 یا مثلا با اینکه سن خودش کم بود به مدرسه میرفت، لیست بچهها را میگرفت به آنها زنگ میزد و به مسجد دعوتشان می کرد.
🔸مصطفی حتی افرادی که همه به چشم اراذل و اوباش به آنها نگاه میکردند، جذب هیئت میکرد. آن ها هم بچههای خوبی می شدند و خیلی به نفع اهالی محل می شد.
#شهید_مصطفی_صدر_زاده 🌷
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🍀علی رضا از نماز خواندن خیلی لذت می برد و برای آن وقت می گذاشت ظهر یکی از روزها که علی رضا می خواست نمازش را در خانه بخواند، مهمان داشتیم و خانه خیلی شلوغ بود. علی رضا به یکی از اتاق ها رفت و در خلوت مشغول نماز شد. طوری نماز می خواند که انگار خدا را می بیند و با او مشغول صحبت است. نماز ظهر و عصرش نیم ساعت طول کشید.
🔸بعدها وقتی صحبت نماز پیش می آمد، می گفت:
«اشکال ما این است که برای همه وقت می گذاریم به جز خدا. می خواهیم با سریع خواندن نماز زرنگی کنیم؛ اما نمی دانیم آن کسی که به وقت ما برکت می دهد خداست.
📚مسافر کربلا ص ۳۲
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🔻اوایل جنگ در گروه جنگ های نا منظم با شهید چمران همکاری می کرد.
▪️شب ها که می خواست بخوابد با همان لباسی که تنش بود، می رفت بیرون سنگر و روی سنگ ریزه ها می خوابید.
🔹یک شب بهش گفتم: چرا این کار رو می کنی، چرا توی سنگر نمی خوابی؟
🔸جواب داد:
《بدن من خیلی استراحت کرده، خیلی لذت برده، حالا باید اینجا ادبش کنم.》
#شهید_حمید_میر_افضلی🌷
📙پابرهنه. اثر گروه شهید هادی
#شهیدانه
🔻هنگامی که به زیارت #حضرت_معصومه سلام الله علیها میرفت، دوست داشت که یک خلوت تنهایی داشته باشد و گوشهای میرفت که کسی او را نبیند و دعا میکرد و شهادت میخواست و به آرزوی خود رسید.
📸شهید مدافع حرم
#احسان_کربلایی_پور
🕊#شهیدانه | #بیت_المال
🔻با بیت المال میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.
رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم.
مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد. معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند.
خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟
گفت: نمی توانم. می ترسم بروم زیر دین مردم.
🌹 اگر پولی هم از راه جبهبه دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد.
مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم.
"شهید سیدحمید میرافضلی"
📚 پا برهنه. اثر گروه شهید هادی
#شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
🌱این انقـلاب واین پیـروزےها با حـرف بدست نیامدھ! اگر میخواهیـد ڪه راه ما را ادامه دهیـد، درسهایتان را بخوانیـد، ڪه ممـلکت اسلامـی شدیداً احتیاج بہ افــراد باسـواد دارد.
#شهیدداوودعابدی
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
#شهید_شاپور_برزگر🌷
✋یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: «با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب.» می گفت: «مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟
🔻عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود.
حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت.
💦لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود:« مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.» شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.
📙برگرفته از کتاب راهیان علقمه. اثر گروه شهید هادی
ایکسانیکهایننوشتهرامیخوانید،
اگرمنبهآرزویمرسیدمودلازایندنیا
کَندم،بدانیدکه نالایقترینبندههاهم
میتوانندبهخواستِاو، بهبالاترین
درجاتدستیابند..!
البتهدرایـنامرشکینیستولےباردیگر
بهعینهدیدهایدکهیكبندهیگنھکارِخدا
بهآرزویشرسیدھاسـٺ:)🥀!
- فرازیازوصیتنامهی شھید
#شهیدانه 🦋
#امیرحاجامینی
و سلام بر او که می گفت:
«خیلی دلم میخواهد که یک بار
قبل از ظهور امام زمان(عج) و
یک بار بعد از ظهور ایشان شهید شوم
اگر به آرزویم رسیدم شکر خدا،
اگر نه که لایق نبودم»
| شهید محسن حججی❣|
#شهیدانه
💌کلام شهید
"خدایا تو میدانی که چقدر مشتاقِ زیارت کربلا بودم و این تنها آرزویی بود که با خود به قبر بردم، باشد تا در آن دنیا از ریزهخواران آن حضرت باشیم"
#شهیدانه 🕊
#شهیدداودعابدی ♥️
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج✨
#شهیدانه
همه گلوله های جنگ نرم
مثل خمپاره شصته
نه سوت داره نه صدا
وقتی میفهمیم اومده که میبینیم:
فلانی دیگه هیئت نمیاد !
فلانی دیگه چادر سرش نمیکنه !
#شهید_حجت_الله_رحیمی
🌹🍃🌹🍃
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
⭕عنـــایت #حضرت_فاطمه_زهرا
روزی که قرار بود محمد تقی را در امامزاده عقیل(ع) #اسلامشهر دفن کنند، خانمی همراه همسر خود وارد امامزاده شد و پرسید این قبر را برای چه کسی آماده می کنید؟ به او گفتند: در این قبر قرار است شهیدی را دفن شود.
با شنیدن این سخن آنها شروع به بی قراری و گریه کردند علت را که جویا شدند یکی از آنها جواب داد دیشب خواب #حضرت_زهرا (س) را دیدم که می فرمود : فردا شهیدی را که برای دفاع از دخترم به شهادت رسید به امامزاده عقیل خواهند آورد ، حتما به پیشوازش برو!
📙از کتاب فاطمیون. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🕊#شهیدانه
🔻با بیت المال میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.
رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم.
مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد. معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند.
خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟
گفت: نمی توانم. می ترسم بروم زیر دین مردم.
🌹 اگر پولی هم از راه جبهبه دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد.
مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم.
روزهای آخر میگفت از مادرم حضرت زهرا سلام الله شنیده ام که به زودی شهید می شوم...
حاج همت ترک موتور سید حمید بود که آسمانی شدند...
"شهید سیدحمید میرافضلی"
📙پابرهنه. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
اۍ ڪسی ڪہ در مجلس اهل بیت
خدمت مۍڪنۍ، اگر این خدمت
بہ خدمت بہ انقلاب اسلامی منتھی نشود،مسیر را اشتباه رفتهاۍ!
#شهیدانہ🌱
#شھید_حمیدرضا_اسداللھۍ
#حواسمون_باشه_رفیق
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
و سلام بر او که می گفت:
«یقین دارم چشمی که به نگاهِ حرام
عادت کند خیلی چیزها را از دست میدهد
چشم گناهکار لایق شهادت نمیشود»
• شهید هادی ذوالفقاری🕊•
#شهیدانه
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#شهیـــدانہ🌹
#شهیدمحسنحـجـجـے🥀
امام زمان ارواحنافداه منتظر شماستــ،
قلب خود را پاڪ ڪنید
و همچنان محڪم و استوار بر عقیده و ایمان خود باشید
و زمان را براے ظهور حضرتش آماده و مهیا سازید.
مگر نمیبینی ڪہ ظلم سراسر گیتے را فرا گرفتہ
و مهدے فاطمہ ارواحنافداه سرباز مےطلـــبد...
#اللهـمعجــللولیڪالفرج🤲🍃
📙حجت خدا. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
🍀علی رضا از نماز خواندن خیلی لذت می برد و برای آن وقت می گذاشت ظهر یکی از روزها که علی رضا می خواست نمازش را در خانه بخواند، مهمان داشتیم و خانه خیلی شلوغ بود. علی رضا به یکی از اتاق ها رفت و در خلوت مشغول نماز شد. طوری نماز می خواند که انگار خدا را می بیند و با او مشغول صحبت است. نماز ظهر و عصرش نیم ساعت طول کشید.
🔸بعدها وقتی صحبت نماز پیش می آمد، می گفت:
«اشکال ما این است که برای همه وقت می گذاریم به جز خدا. می خواهیم با سریع خواندن نماز زرنگی کنیم؛ اما نمی دانیم آن کسی که به وقت ما برکت می دهد خداست.
📚مسافر کربلا ص ۳۲
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹امام خامنهای :
انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد
برای فراموشی شهــدا..
نگذارید یاد شهـدا فراموش شود
#شهیدانه🕊
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
#شهید_محسن_حججی🌷
🤲همسرش می گوید: مجرد که بودم همیشه سر سجاده نماز از خدا می خواستم کسی را شریک زندگی ام بکند که حضرت زهرا سلام الله علیها تأییدش کرده باشد از ته دل این را از خدا می خواستم.
💐وقتی #محسن به خواستگاری ام آمد،بهم گفت:«من همیشه از خدا می خواستم که زن آینده ام اسمش زهرا باشه،به عشق حضرت زهرا سلام الله علیها» بهم می گفت:«از خدا می خواستم هم اسمش زهرا باشه و هم سید باشه و هم مورد تأیید خود بی بی باشه» وقتی فهمید من هم همین را از خدا می خواسته ام،گل از گلش شکفت، حضرت زهرا سلام الله علیها شد پیوند دهنده قلب هایمان💞
📚برگرفته از کتاب حجت خدا. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#شهیدانه
همه گلوله های جنگ نرم
مثل خمپاره شصته
نه سوت داره نه صدا
وقتی میفهمیم اومده که میبینیم:
فلانی دیگه هیئت نمیاد !
فلانی دیگه چادر سرش نمیکنه !
#شهید_حجت_الله_رحیمی
🌹🍃🌹🍃
🕊#شهیدانه
🔻با بیت المال میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.
رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم.
مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد. معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند.
خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟
گفت: نمی توانم. می ترسم بروم زیر دین مردم.
🌹 اگر پولی هم از راه جبهبه دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد.
مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم.
روزهای آخر میگفت از مادرم شنیده ام که به زودی شهید می شوم...
حاج همت ترک موتور سید حمید بود که آسمانی شدند...
"شهید سیدحمید میرافضلی"
📙پابرهنه. اثر گروه شهید هادی
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63