eitaa logo
نشر شهید هادی
18.4هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
16 فایل
کانال رسمی انتشارات و گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی جهت معرفی آثار و... تبلیغ و تبادل نداریم دفتر نشر جهت خرید کتاب ۰۲۱۳۶۳۰۶۱۹۱ (۹صبح تا ۵عصر) ارتباط با مدیر مجموعه ۰۹۱۲۷۷۶۱۶۴۱ @nashre_hadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥وقتی شب هزار شب میشه ؟🧐 🎥آخرش چه مثال جالبی زد😍 ⏰یک دقیقه و ۳ ثانیه ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖼 ؛ 🌙 ای کاش این بهار ظهورت باشد... ای صاحب زمانم اللهم عجل لولیک فرج ♥️♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌خوای وضع خودت رو بعد از وفات ببینی؟ در دنیا به چیزی مشغول هستی؟ https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔰غیبت یادم هست علی چهارده یا پانزده ساله بود. توی منزل بحثی شد و کار به بدگویی در مورد یکی از همسایه ها رسید. در همین گیر و دار بود. که علی با لباس خانه به حیاط رفت و شروع کرد دوچرخه بازی اون هم در وسط زمستان‌های آن موقع تهران! پدر و مادر آمدند تو حیاط که علی جان بیا تو بیرون خیلی سرده مریض میشوی علی گفت شما غیبت میکنید تا وقتی غیبت میکنید، من توی خانه نمی آیم. خلاصه این قدر پافشاری کرد که پدر و مادرم گفتند باشه بیا ما دیگه ادامه نمی دهیم. وقتی من سن کمی داشتم، علی به من می گفت: وقتی در مورد مثلاً اصفهانی ها یا ترک‌ها جُک خنده دار تعریف میکنی چون در مورد همه اصفهانی ها یا تُرک ها صحبت کردی باید بروی از همه کسانی که اصفهانی یا ترک هستند حلالیت بطلبی به همین خاطر من یاد گرفتم هیچ وقت راجع به شهر خاصی بدگویی نکنم. می گفت: غیبت نکن، میگفتم غیبت نمیکنم راست میگویم می گفت چون راست میگویی غیبت است اگر دروغ بگی میشود، تهمت. ✅ این حرف‌ها برای زمانی بود که او هنوز مسجد را نشناخته بود و بنده هم سن کمی داشتم. 🔰شهید علی حیدری 📚کتاب بی‌خیال. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
امروز را به مناسبت سالروز شهادت، مهمان علی آقا باشیم. شهید علی حیدری همان که در امضا هاش خودش را بی خیال معرفی می کرد. می گفت ما بی خیال هستیم وگرنه اعمال ما خیلی تغییر می کرد. کسی که...
🌹بخشی از وصیت نامه. «همیشه با وضو باشید ، قرآن بخوانید . حجاب ها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید ، نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین و ائمه شهداء را ببینید و زیارت کنید . بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین ( ع ) و عشق را بشنوید و با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید» 📙برگرفته از کتاب بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
ایت الله حق شناس به گردن بسیاری از مردم تهران حق دارد. او بندگان مخلص خدا را از میان همین جوانان و نوجوانان که به مسجد ایشان رفت و آمد داشتند تربیت می کرد. نمونه اش همین شهید علی حیدری است. کسی که با عمل به دستورات این بزرگوار به درجه ای رسید که گفتنی نیست... در مورد معطر بودن او حکایت عجیبی است که در داخل تصویر بالا اشاره شده است. 📚برگرفته از کتاب بی خیال. خاطرات شهید علی حیدری 🌷سالروز شهادت تنها کانال رسمی گروه و نشر شهید هادی👇 @nashrhadi
از کودکی مشغول مراقبت از اعمال بود. مسیر منزل تا مسجد را طولانی کرده بود و از مسیر اصلی نمی رفت! می گفت در آن کوچه تعدادی خانم هستند که حجاب درستی ندارند و همیشه در کوچه نشسته اند. می خواهم نگاهم به آنها نیفتد. علی تصاویر شهدا را ترسیم می‌کرد. با شهدا حرف می زد و از آنها نصیحت می شنید!! عجیب ترین مطلبی که رفقای علی تعریف می کردند در مورد بوی عطر او بود! همه از بوی خوش عطرش می شناختنش. هر کجا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد! وقتی از نام عطرش می پرسیدیم، جواب سر بالا می داد . شهید که شد در وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم؛ هیچ گاه به خودم عطر نزدم! هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم : «یا حسین» ... 📚برگرفته از کتاب بی خیال. اثر گروه شهید هادی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔴مرتاض هندی و امام زمان(عج) استاد ما حجت الاسلام صنیعی تهرانی میگفت دوران نوجوانی در محضر سیدعبدالکریم کشمیری بودیم این داستان رو زبان خود ایشون شنیدیم آیت الله کشمیری می‌فرمود در هند یه مرتاضی بود، این توانایی رو داشت که اگر اسم شخص و مادرش رو بهش میگفتیم، بهت میگفت که طرف زنده‌س یا مرده و کجا دفنه. ازش چند نفر رو پرسیدیم کاملا درست جواب داد. مثلا آیت الله بروجردی رو پرسیدیم، گفت: کُم کُم. منظورش قم بود. یعنی قم هستش پرسیدیم زنده‌س یا مرده، گفت مرده. آیت الله کشمیری اهل کشمیر بود و زبان هندی رو بلد بود این مرتاض این توانایی رو داشت که بفهمه منظور ما چه کسی هست. چون مثلا اسمها خیلی مشترک هستش، شاید تو کل دنیا چندهزار آدم وجود داشته باشه که اسمش محمد باشه و اسم مادرش هم مثلا فاطمه. ولی این شخص میفهمید معنا و منظور چه کسی هست. این قدرت رو داشت که شرق و غرب عالم رو ببینه و میگفت شخص کجاست و آیا روی خاک هست یا زیر خاک آیت الله کشمیری گفت دیدیم وقت خوبیه ازش درباره امام زمان(عج) بپرسیم ببینیم حضرت کجاست و مرتاض چی میگه. گفتیم مهدی فرزند فاطمه. مرتاض یکم صبر کرد و گفت چنین کسی رو متوجه نشدم. اونی که منظور شماس این اسمش نیست. ماهم دیدیم اشتباه گفتیم، اسم امام زمان محمد هستش، مهدی لقب حضرته، مادر حضرت مهدی هم باید نرجس بگیم نه حضرت زهرا(س) به مرتاض گفتیم، م‌ُح‌م‌د فرزند نرجس. دیدیم مرتاض بعد از چند لحظه مکث، رنگ و روش عوض شد و یکم جا خورد و کمی عقب رفت چندبار گفت این کیه؟ این کیه؟ گفتیم چطور مگه؟ اینجای تعریف کردن داستان که رسید آیت الله کشمیری شروع کرد به گریه کردن به مرتاض گفتیم این امام زمان ماست. گفت هرجای عالم که رفتم این شخص حضور داشت، همه جا بود. جایی نبود که این شخص نباشه البته این قدرت خیلی خاصی برای مرتاض نیست، هرکسی با مقداری ریاضت میتونه به این مقامات برسه. علمای ما قدرت‌های معنوی خیلی بیشتری داشتن
جزای آبرو بردن 🔸در لابه لای صفحات اعمالم به یک ماجرا از آزار مؤمنین برخوردم، شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی می‌کردیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را ضایع کردم. خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او معذرت‌خواهی کردم او هم چیزی نگفت. 🔸گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم من خیلی به تو بد کردم یکبار دیگر خواهش میکنم من رو حلال کن من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم ان شاء الله که سالم و خوب بر می‌گردی. 🔸آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدم جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد. اگر رضایت او را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب کنی مگه شوخیه، آبروی یک مؤمن رو بردی. 🔸بعدها مطلبی از رسول گرامی اسلام (ص) دیدم که روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند ای کعبه خوشا به حال تو خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته به خدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده ولی از مؤمن سه چیز را حرام کرده؛ مال، جان و آبرو، تا کسی به او گمان بد نبرد. 📙 سه دقیقه در قیامت https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نجات تجربه‌گر مرگ موقت توسط یک شهید نمی‌ تونستم چهره اون شهید رو ببینم فقط از نیم رخ با یه تصویر تقریباً مبهم... حدس می زنم اون شخص شهید بوده. چون با اون تصویر مبهم که داشتم حس می کنم چهره ایشون رو قبلاً رو در و دیوار مثل شهدا زدن بودن #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو دلت غر زدی خراب کردی! روایت تجربه گر از کمکی که میکرد اما در دلش غر میزد و باعث شد اجر کارش از بین بره
✋🌸 ما چشم براهان بیقرار، دیرگاهی است که همچون زورقی شکسته اسیر امواج پُرتلاطم اندوهیم ... عمریے است که حسرت داشتن یک ساحل امن و یک جان پناهی آرام بر دوشِ دل‌هایمان سنگینی می‌کند ... و تنها تویی که می‌توانی این امواج بلاخیز را فرو بنشانی و زنگار اندوه را از قلب‌هایمان بزدایی ... 🌷🌷
🔰 وضعیت شیعیان در آخرالزمان 🔸 امام علی -علیه السلام- : در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت. که آن را آفت بزند و صاحب انبار آن‌ها را بیرون می‌آورد و آن قسمت‌هایش را که آفت زده دور می‌ریزد و بقیه را داخل انبار قرار می‌دهد و این کار مجددا آنقدر استمرار پیدا می‌کند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندم‌ها بیشتر سالم باقی نمی‌ماند. 📚 منبع: غیبت نعمانی، باب۱۲
◲ ◳ 𖢨 💇‍♂ 𖢨 ◰ ◱ بہ رُخ نکــش پای درس آقا ابراهیم...
💔ـ٨ـﮩღـ۸ـﮩ💔 معشوق ابراهیـم 🔹مَا عِندَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ 🔸ﺁﻧﭽﻪ ﻧﺰﺩ ﺷﻤﺎﺳﺖ، از میان می‌رود ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺑﺎقی ﻣﻰﻣﺎﻧﺪ، و به یقین به کسانی که صبر ﻭ استقامت پیشه کنند، مطابق بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، پاداش خواهیم داد... نحل/۹۶
🔰کاسبی کار کردن براش عیب نبود. از جوانهایی که دنبال کار و تلاش نبودند بدش می آمد. می گفت من حتی حاضرم برم بار بزنم، حمالی کنم و... اما مهم برای من اینه که فقط روزی ام حلال باشه، مدتی تو کار خرید و فروش محصولات کشاورزی وارد شد. یه بار تخمه کدو معامله کردیم، به خاطر مشکلی که پیش آمد از حقش گذشت. می گفت پول حلال ارزش داره، شبهه که توش باشه بی برکت میشه. من بارها شاهد بودم که افرادی به خاطر مبلغ بسیار ناچیز کارشون به دعوا و جنجال کشیده بود. اما سید به راحتی از کنار این موضوع می گذشت.... https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خیلی عجیبه که ماه رمضان ما، امام زمانی نیست! 🔵 یکبار ماه رمضان امام زمانی بگیرید، ببینید چه تفاوتی دارد! 🟢 رمضان بدون یاد امام زمان مثل نماز بی‌وضوست… استاد_پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقطه‌زنی استاد قرائتی به کسایی که عمدا روزه‌خوریشون رو در جامعه به رخ میکشن👌👌
📌 دعایی که در هنگام شهادت در جیب شهید ابومهدی المهندس بود: یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَیَعفُو عَن الكَثیر، اِقبَل مِنّى الیَسیرَ وَ اعفُوعَنى الكَثیر، اِنّكَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم 📌اى خداوندى كه عمل اندک را مى‌پذیرى و ازگناه بسیار مى‌گذرى، عمل نیک اندكم را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا كه تو آمرزنده مهربان هستی... https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
دلنوشته شهید🍃 سر دو راهی گناه وثواب... به حب شهادت فکرکن... به نگاه امام زمانت فکرکن... ببین میتونی ازگناه بگذری...؟! ازگناه که گذشتی از جونت هم میگذری... شهید 📙مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
✨ یکی‌ازبچه‌های‌تفحص‌میگفت: توی‌گودال‌‌شھیدپیداکردیم.. هرچی‌خاکارومیریختیم‌بیرون‌باز بر‌میگشت..! اذان شد،گفتیم‌بریم‌فردا‌برگردیم! شب‌خواب‌جوانی‌رو‌دیدم.. که‌گفت‌:‌دوست‌دارم‌گمنام‌بمانم بیل‌را‌برداروبرو..! 📙شهید گمنام. اثر گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
یک روز عصر حسابی دلم برای حاجی تنگ شده بود. همان لحظه زنگ خانه پدر به صدا در آمد، خانم سیده ای وارد خانه شدند. ایشان را می شناختم. حاج اصغر بارها به او کمک کرده بود. ایشان با چشمانی اشکبار به من گفتند: «به سفارش پدرتون راهی کربلا شده بودم در کربلا به شما و فرزندان تان خیلی دعا کردم. شب آخر حاج اصغر را در خواب دیدم، از من بسیار تشکر کردند بخاطر دعایی که در حق فرزندان و همسرشان داشتم. اما مهمتر از این خواب اینکه قبل از رفتن، شبی خواب شهید عبداللهی را دیدم. ایشان به من گفتند: شما به کربلا می روید. در همان عالم خواب گفتم: من در نان شبم هم مانده ام کربلا کجا بود؟! فردا صبح خیلی به این خواب فکر کردم. یعنی چه تعبیری دارد. شهید که اشتباه نمی‌گوید! در همین افکار بودم که شخصی به منزل ما زنگ زد. ایشان از اوضاع مالی ما با خبر بود‌. بی مقدمه گفت: من نیت کرده ام شما را رایگان به کربلا بفرستم... افراد مختلف در همین مدت کوتاه بارها اظهار کرده اند که شهید عبداللهی روزی کربلا را به ایشان عطا کرده اند! 📙جان باز. خاطرات مجاهد فرهنگی شهید حاج اصغر عبداللهی باز https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63