🌷بی #عشق ، پلید می شوی باور کن
🌷با عشق ، #سعید می شوی باور کن
🌷خود را که شبیه #شهدا گردانی
🌷يک روز #شهید میشوی باور کن
✅رفاقت با شهدا را امروز تجربه كنيد. مانند شهدا به آنچه خداوند دستور داده عمل کنیم...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
┄┄┅┅🌷┅┅┅┄
#شهید_ابراهیم_هادی
سرشار از صفا و یک رنگی و اخلاص و ادب و متانت و وقار بود و هر جا که حضور پیدا می کرد منشأ خیر و برکت بود و جاذبه های معنویش باعث جذب مردم و جوانان به دین و اخلاق و معنویّت می شد.
☘ابراهیم هادی همه چیز را با نگاه مَلَکوتی و ربّانی می دید و آنی از خدا غافل نبود و لذا در سیر معنوی و معنویّات همیشه موفق بود. او از محضر اندیشه های ناب مرحوم علامه محمد تقی جعفری بهره جست و آگاه به معارف دینی و قرآنی بود.
🌀یکی از شاخصه های شخصیّتی او که با یتیمی اش نیز سنخیّت دارد توجه و اهتمامِ جدّییش برای رسیدگی به حال ضُعَفاء و محرومین و یتیمان بود. او طعم تلخ یتیمی را کشیده بود لذا درد دردمندان و نیازمندان را خوب احساس می کرد.
✨ابراهیم هادی زندگی نورانیش پیوسته در مسیر خدمت کردن به اسلام و قرآن و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) و خدمت به مردم و محرومین و نیازمندان و جذب جوانان به سوی خدا و دین و اهل بیت (عَلَیهِِمُ السَّلامُ) بود و در این راه از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نمی کرد او عاقلانه و عاشقانه زندگی کرد و دوست داشت که گمنام باشد و به این آرزویش رسید.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از نشر شهید هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سخنان استاد رائفی پور در مورد شهید والامقام رضا نادری.
📙خاطرات زیبای این شهید در کتاب کمی درنگ کن توسط گروه شهید هادی منتشر شده.
رضا نادری از شاهرود اعزام شد و یکی از نوابغ دوران دفاع مقدس بود.
طرح های او در عملیات های مختلف بسیار زیبا و عجیب بود.
بهترین طرح او بستن تنگه چارزبر در حمله منافقین بود.
رضا در وصیتی برای سنگمزارش نوشته بود: ای برادر به کجا می روی. کمی درنگ کن
آیا با کمی گریه و خواندن یک فاتحه بر مزار من و امثال من، مسئولیتی که با رفتن خود بر دوش تو گذاشتیم را از یاد خواهی برد؟
ما نظاره می کنیم که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد. و اما مسئولیت ادامه دادن راه ماست...
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
5⃣6⃣
📚کمی درنگ کن
زندگینامه و خاطرات شهید رضا نادری
📖 اثر گروه شهید هادی
۹۶صفحه مصور.
۹۵۰۰ تومان. چاپ اول ۱۳۹۹
💐از نوابغ دوران دفاع مقدس که خاطرات و دستنوشته های زیبایی دارد.
✳️سالروز عملیاتمرصاد
#سالروزشهادت
او در چنین روزی پیشنهاد بستن تنگه چارزبر را داد و مردانه جلوی نفوذ منافقین را در عملیات مرصاد گرفت...
✅رضا یک دانش آموز نابغه بود و زمانی که از شاهرود راهی جبهه شد، در اطلاعات عملیات کارهای بزرگی انجام داد.
✅خاطرات اثرگذار و زیبایی دارد. آرامش امروز خود را مدیون رضا و دیگر شهدا هستیم...
@pkhadi
#غدیرےام💚
تا ابد با غدیر مۍ مانم 🌸
#پروفایلسِت💌
#مبلغغدیربآشیم💚
#شهیدابراهیمهادے 🌹
......................................
🍃ࢪفیقشہیدمابراهیمهادے🍃
طرّاح بستن تنگه مرصاد(چهار زِبَر) در عمليّات مرصاد کدام شهيد بود!؟
✅شهيد رضا نادري در روز ميلاد امام رضا(ع) در شاهرود به دنيا آمد و به همين دليل نامش شد رضا.
💐مادر، قبل از تولد ديده بود كه حضرات معصومين بالاي سرش آمده اند و مژده تولّد اين نوزاد را به او داده اند. براي همين بسيار اين پسر را دوست داشت.
در مدرسه جزو نوابغ بود. در تحصيل و تهذيب و ورزش از همه جلوتر بود.
در جبهه نيز كارهاي او فوق العاده بود. بچه هاي اطلاعات عمليات اين موضوع را به خوبي تأييد مي كنند. طرحهاي او در شلمچه بسيار عجيب بود. دشمن را گمراه مي كرد ... مسئول تيم شناسايي و اطّلاعات تيپ قائم(عج الله) بود.
📖دلنوشته هاي او شاهكار ادبي است. آخرين متن خود را براي عيد قربان سال ۱۳۶۷ نوشت! همان روزي كه قرباني حضرت حق شد.
در عمليات مرصاد كاري كرد كه تحسين شهيد صيّاد را نيز در برداشت. شهيد رضا نادري اولين كسي بود كه تنگه مرصاد را بست و منافقين را غافلگير كرد. از همان نقطه هم به سوي آسمان پرواز كرد.
🔆شهيد رضا نادري آخرين جمله وصيّت نامه را براي سنگ قبرش نوشته بود:
«اي برادر به كجا مي روي، كمي درنگ كن! آيا با كمي گريه و خواندن يك فاتحه بر مزار من و امثال من، مسئوليتي را كه ما با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ايم فراموش خواهي كرد يانه!؟
ما نظاره مي كنيم كه تو چه خواهي كرد!!»
🌷 در سالروز شهادت، شادي روح پاکش صلوات!
📙برگرفته از کتاب کمی درنگ کن. اثر گروه شهيد ابراهيم هادي
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در کلام امام خمینی
🔹این علی همه چیز است! همه باید تابع او باشیم.
#امام_خمینی
نوجوان علوی.mp3
2.44M
🎙 #پادکست
🔹نامه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به نوجوانان
✅ @Aminikhaah
#پیامکےاز_بھشٺ🌿
رابطه عاشقانه ای با خدا داشت .
یک بار به من گفت : خدا .. خدا .. خدا ..
همه چیز دست خداست .
تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست ما باید مطیع محض باشیم . او از سود و زیان ما خبر دارد هر چه گفته باید قبول کنیم . خیر و صلاح ما همین است .
📚 خدای خوب ابراهیم
أَلَيْسَ الله بِكَافٍ عَبْدَهُ ( سوره زمر / ۳۷ )
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐
🍁از خیابان 17 شهریور عبور میکردیم، ناگهان یک موتورسوار دیگه با سرعت از داخل کوچه وارد خیابان شد و پیچید جلوی ما، ابراهیم شدید ترمز کرد. جوان موتور سوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت داد زد: "هُو! چیکار میکنی؟!" بعد هم ایستاد و با عصبانیت ما رو نگاه کرد. همه میدونستن که او مقصر است .
💪من هم دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی پائین بیاد وجوابش رو بده. ولی ابراهیم با لبخندی که روی لب داشت در جواب عمل بد او گفت: "سلام، خسته نباشین".
🔹 موتور سوار عصبانی یکدفعه جا خورد. انگار توقع چنین برخوردی را نداشت، کمی مکث کرد و گفت: "سلام، معذرت میخوام، شرمنده" بعد هم حرکت کرد و رفت ما هم به راهمان ادامه دادیم.
💢ابراهیم در بین راه شروع به صحبت کرد و سوالاتی که در ذهنم ایجاد شده بود را جواب داد: "دیدی چه اتفاقی افتاد. با یه سلام آتیش طرف خوابید و تازه معذرت خواهی هم کرد. حالا اگه میخواستم من هم داد بزنم و دعوا راه بندازم ، جز اینکه اعصاب و اخلاقم رو به هم بریزم هیچ کار دیگهای نمیکردم".
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🔻 گفتم حاجی راستی چقدر حقوق میگیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم زیرا او یک سردار و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جزء است نه یک فرمانده! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق میگیرد؛ با مزایای فراوان! حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش میگیرد. مهم این است که چه چیزی به کشورش میدهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک #سنت_الهی حتمی است. شیخنا! ما به صورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم.
👤 راوی: «سامی مسعودی» از فرماندهان حشد الشعبی
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
❤ #حاج_قاسم_سلیمانی
📙برگرفته از کتاب مالک زمان. اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
#سلام_امام_زمانم 💚
دنیای ما دیگر
چیز با ارزشی ندارد
برای امید داشتن...
که صبح ها به امیدش برخیزی ...
من تنها
به امید سلام به شما
هر روز صبح
چشم باز می کنم....
🦋 صبحت بخیر آقا 🦋
🌸 اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
🌹🍃🌹🍃
4⃣4⃣
📚امامت و ضرورت رهبری.
کتاب نگارش شده در این موضوع توسط شهید نوجوان امیرحسین سیفی!
📖اثر شهید سیفی و گروه شهید هادی
۱۲۰صفحه مصور
۱۱۰۰۰تومان
چاپ اول ۱۳۹۳ چاپ چهارم ۱۳۹۸ پالتویی
@pkhadi
👆امیرحسین سیفی یک نوجوان شانزده ساله و دانش آموز نخبه سال اول دبیرستان بود.
معلم او یک تحقیق با موضوع ولایت به او میدهد.
امیرحسین به میدان انقلاب می رود و چندین کتاب در این زمینه تهیه می کند.
او سه ماه فرصت داشت و در این مدت، یک تحقیق ۱۶۰ صفحه ای با نام امامت و ضرورت رهبری در جامعه به قلم خودش تهیه میکند.
او نام ده منبع را در پایان این تحقیق ذکر می کند.
✅امیرحسین تحقیق را به معلم داده و راهی جبهه میشود، معلم که از کار بزرگ این نوجوان تعجب کرده بود، با کادر مدرسه صحبت می کند بلکه بتواند این تحقیق را به مسولین بالاتر ارائه دهد.
🌷در نهایت مدت کوتاهی پس از ارائه تحقیق، در مراسم ختم شهید امیرحسین سیفی، تحقیق رابه مادر شهید تقدیم می کنند.
📙مادر امیرحسین سی سال به دنبال محلی بود تا تحقیق فرزندش را منتشر کنند که به صورت کاملا اتفاقی با مدیر نشر شهید هادی در یکی از ادارات روبرو شده و می گوید: شما میتوانید این کتاب فرزندم را چاپ کنید!!!
🌹ادامه دارد
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
نشر شهید هادی
👆امیرحسین سیفی یک نوجوان شانزده ساله و دانش آموز نخبه سال اول دبیرستان بود. معلم او یک تحقیق با موضو
در آن اداره از سوال مادر شهید تعجب کردم! او گویی می دانست که کار ما در زمینه انتشارات و شهداست!
کتابچه را از مادر شهید گرفتم. با یکی از علمای قم که در موضوع ولایت کار کرده بود صحبت کردم. گفتم کتاب شهید را بخوان و هرگونه تغییری لازم دارد انجام بده تا همراه با خاطرات شهید منتشر کنیم.
📙کتاب شهید را تحویل دادم. چند روز بعد، صبح زود تماس گرفت و گفت: مطلب عجیبی امروز پیش آمد.
من پس از مطالعه کتاب شهید، با خودم گفتم که چکش کاری حسابی می خواد. برخی جاها رو باید حذف و برخی را جابه جا کنم و قسمتهایی را باید اضافه کنم.
💐امروز صبح بعد از نماز، احساس کردم در مقابل باغ بزرگی ایستاده ام! درب باغ باز شد و یک جوان بسیار زیبا وارد شد. متوجه شدم خودش است، شهید امیرحسین سیفی.
ضمن تشکر به من گفت: اگر میخواهی مطالب را حذف یا جابه جا کن اما چیزی از خودت اضافه نکن. بگذار یک یادگار از من بماند...
📙خلاصه پس از بررسی های این عالم و حذف و جابه جایی برخی مطالب، کتاب امامت و ضرورت رهبری توسط نشر شهید هادی منتشر شد.
این کتاب دوبخش دارد که بخش دوم به زندگی شهید می پردازد.
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌹🕊🌹🕊🌹
اگر خدا شهادت را نصیبم کرد
بنده از شهدایی هستم که در قیامت
حتماً یقهی بی حجاب ها
و کسانی که ترویج بیحجابی میکنند را میگیرم..!"
شهید جواد محمدی کسی است که زنده بودن او بعد از شهادت به طرز عجیبی مشهود است.
او بانی کتاب سه دقیقه در قیامت شد و راوی کتاب را از خط مقدم به عقب فرستاد و...
#صلوات
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌷پای درس شهدا
تو مسائل شرعے با کسی نباید تعارف داشت. دستور خداست...
#مهمانشام
6⃣5⃣
📚مهمان شام.
خاطرات شهید مدافع حرم مهندس سیدمیلاد مصطفوی. (ابراهیم هادی نسل جدید)
📖اثر گروه شهید هادی.
۱۹۲ صفحه مصور.
۱۸۰۰۰ تومان
چاپ اول بهار ۱۳۹۶
چاپ چهارم ۱۳۹۹
✅خاطرات اثرگذار و زیبا
@pkhadi
💢سید میلاد خادم الشهدا در اردوگاه
شهید درویشی شوش بود. یک بار قرار بود برای صبحانه چند صدتا نون تهیه کنه، نماز صبح رو که خوند از شدت خستگی همون جا خوابش برد.
⌚تا به خودمون بیاییم ساعت از ۷ گذشته بود دیگه فرصتی برای تهیه چندصد تا نون وجود نداشت. حالا حساب کنید الآن زائرها بیدار
می شوند و صبحانه می خواهند و ما نان نداریم!
🔸سید حال عجیبی پیدا کرد. روی یکی از ساختمان های اردوگاه عکس بزرگی از شهید درویشی بود رفت جلوی عکس شهید ایستاد،
زیر لب چیزهایی رو زمزمه کرد. بعد با صدای بلند گفت: حسن آقا آبرومون رو پیش مهمونات نبر، ما رو شرمنده زائرین شهدا نکن.
این حرف رو زد و اومد طرف آشپزخانه... لحظات به سختی و با اضطراب می گذشت زانوی غم بغل کرده بودیم و منتظر فرج!!
🚍یه دفعه صدای ممتد بوق اتوبوسی توجهمون رو به سمت درب ورودی اردوگاه جلب کرد با عجله به سمت اتوبوس دویدیم. مسئول کاروان سید رو صدا زد!
بعد درب صندوق اتوبوس رو بالا زد و گفت: ما دیگه داریم میریم شهرستان این نون ها اضافی است، می تونید استفاده کنید؟ چندین بسته بزرگ پر از نان در مقابل ما بود.
💧مات و مبهوت فقط اشک میریختیم.
خدایا چقدر زود صدای خادمین شهدا
رو شنیدی؟
📙برگرفته از کتاب «مهمان شام» اثر گروه شهید هادی
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🌷 برات شهادت از کانال کمیل
بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی، منطقه فکه و مخصوصا کانال کمیل خیلی سر زبونها افتاد. همراه با سید میلاد و چند تا از خادمین شهدا رفتیم فکه...
💐فکه بوی کربلا می داد غربت عجیبی داشت. عطش رمل گرمای سوزان بیابان فکه عجیب شبیه کربلا بود.
این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم در وادی مقدسی گذاشته. پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود.
✅رسیدیم پشت کانال. سیم خاردارها مانع عبور به کانال شد. بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد.
تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سید الشهدا علیه السلام بود، بعد از اینکه یک دل سیر گریه کردیم سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش می کنم. من می خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم. اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه. اجازه نداریم.
سید بغض کرد. بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچه ها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.
تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده. بوی عجیبی آمد. لحظه های سنگینی بود.
سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می زد. خاکها رو بر می داشت و به سر و صورتش می کشید.
🌺 با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون وسوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.
سید میلاد نتونست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه تو حال و هوای خودش بود.
📚برگرفته از کتاب مهمان شام. اثر گروه شهید هادی.
#صلوات
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
🤲برای ما دعا کن ای بزرگ مرد
برای کسانی که در دنیای وانفسا گرفتار شده اند
✅دعا کن که دعای شما در پیشگاه خدا پذیرفته است...
تصویری منتشر نشده از شهید ابراهیم
📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63