💠لبنانی بود، ولی دوست داشت یک خانه هم توی #مدینه داشته باشد. پول داد به امام گفت:
" زحمتش را شما بکشید."
گفت :
"یک خانه خوب برایت خریده ام. این هم قباله اش."ویک کاغذ گذاشت جلویش.
💠مرد خواند:
" #جعفر_بن_محمد برای این مرد خانه ای در #بهشت خریده است که یک طرف آن به خانه #رسول_اکرم متصل است، طرف دیگرش به خانه #امیرالمؤمنین و دو طرف دیگرش به خانه ي #امام_حسن و #امام_حسین ."
💠مرد با #خوشحالی کاغذ را بوسید و گذاشت روی چشمانش. امام گفت :
" پولت را دادم به فقرای مدینه."
خانواده اش را قسم داده بود وقتی مُرد، نوشته را بگذارند توی کفنش.
روز بعد ازدفنش آمدند سرقبرش؛ دیدند نوشته ای آنجا گذاشته شده:
" #جعفر_بن_محمد به وعده اش وفا کرد."