eitaa logo
انتشارات مُلک اعظم 📚
187 دنبال‌کننده
92 عکس
9 ویدیو
8 فایل
📚 ناشر اختصاصی آثار نویسنده معاصر "سعید عاکف" 📌ارتباط با ما: @molkeazamadmin ☎️051-32218179 📱+989155212549 🌎www.molkeazam.com 📦 shop.molkeazam.com @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">📧molkeazam@gmail.com 📩 3000765040
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 انتشارات ملک اعظم تقدیم می‌کند. کتاب📙 به قلم 📝 با تخفیف و 📗 کتاب اروند و خاطره اولین قایق، منتشر شده در ۱۴۰۰ به قلم آقای سعید عاکف صاحب اثر خاکهای نرم کوشک 📙 🔹 خرید از طریق ادمین ایتا، قیمت کتاب با تخفیف و پست رایگان ۶۰ تومان. 🚚 ارسال کتاب به سراسر کشور با پست رایگان 🚚 📚@nashrmolkeazam 👨🏻‍💻@molkeazamadmin
بسم‌اللـه الرّحمن الرّحیم زیارت امین‌اللـه قبل از عملیات خیبر، هر روز ساعت چهار بعد از ظهر برنامه داشتیم؛ با حسین و «احمد پورشاه‌محمّدی»، زیارت «امین‌اللـه» می‌خواندیم. حسین گشته بود و دور از بچّه‌ها، یک جای دنج گیر آورده بود: سنگری درب و داغان که نصف سقفش هم نبود! می‌رفتیم آنجا، رو به نجف اشرف می‌نشستیم و زیارت را نوبتی می‌خواندیم؛ یعنی هر روز یکی‌مان می‌خواند و دو تای دیگر خط می‌بردند و زمزمه می‌کردند. حالا که سال‌ها از آن ایام می‌گذرد، وقتی فکر می‌کنم، می‌بینم اگر آن‌وقت‌ها، حال و هوایی هم تو خواندنِ زیارت پیدا می‌کردیم، از حال و هوای حسین بود. روزهایی که من یا احمد می‌خواندیم، او بی‌تاب‌تر از ما بود و چنان هق‌هق می‌کرد و اشک می‌ریخت که آدم به حالش غبطه می‌خورد. روزهایی هم که نوبت خودش می‌شد، «بای» بسم‌اللـه را که می‌گفت، می‌زد زیر گریه؛ آن هم چه گریه‌ای... .....نزدیک عملیات، بنا شد یک هفته برویم دکل برای دیده‌بانی..... ....رأس ساعت چهار، کاغذی را که روی آن زیارت امین‌اللـه را نوشته بود، بیرون آورد و شروع کرد به خواندن. شرایط ما، شرایط حسّاسی بود. هم گلوله‌های دشمن تهدیدمان می‌کرد، هم ارتفاعمان از زمین زیاد بود، و هم این‌که دکل حالتِ ثابت نداشت و تو دست باد این‌طرف و آن‌طرف می‌رفت؛ در عین حال، حسین با همان سوز و گدازِ روزهای قبل، زیارت را خواند و تمام کرد. 📗 کتاب اروند و خاطره اولین قایق، 📚@nashrmolkeazam 👨🏻‍💻@molkeazamadmin عضو شید👈 https://eitaa.com/joinchat/1306198034Cb85ad0051d