eitaa logo
نسیبه
159 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.4هزار ویدیو
247 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍️حکاکی (‌سنگ‌نویسی) نقل می‌کند: روزی خانواده‌ای اشرافی با لباسی سیاه برای سفارش سنگ قبر قیمتی به کارگاه آمدند. آن‌ها برای نوشتن اسم پدر مرحوم‌شان روی سنگ قبر دچار اختلاف رأی بودند که بنویسند سرهنگ احمد... و یا حاجی احمد...، چون مرحوم پدرشان هم سرهنگ بود و هم به حج رفته بود و می‌دانستند روی سنگ قبر باید یکی از این القاب فقط نوشته شود. (که آن هم نیاز نبود) دیدم پسرش گفت: اگر مردم نمی‌خندیدند هر دو را می‌نوشتیم!!! حاجی سرهنگ احمد... متوجه شدم خیلی در قید و بند نام و نشان دنیوی هستند، رفتند با خانواده مشورت کنند. یا باید لقب دنیوی او را می‌نوشتند سرهنگ احمد... یا لقب اخروی او را حاجی احمد... آنجا بود که فهمیدم طبق حدیث حضرت علی علیه السَّلام واقعا دنیا و آخرت مانند آب و آتش در یک‌ جا هرگز جمع نمی‌شود ولی این بشر به زور می‌خواهد دنیا و آخرت را در یک جا جمع کند، هم دنبال ثروت و دنیا و عیش و نوش دنیوی باشد و هم به دنبال نماز و روزه و ذکر اخروی!!! هر چند یقین داشتم آن مرحوم را آن دنیا حتی حاجی احمد هم صدا نمی‌کنند (هر چند تصمیم‌شان بر نوشتن حاجی شد) آن دنیا او را فقط می‌پرسند: احمد پسر فلانی... و با این نام می‌شناسند و با اعمالش!!! ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
✨﷽✨ ✍ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را می‌لرزاند. به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیده‌ام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد. به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابه‌ای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند. ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟! خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند، توکل کردی ولی باید تا آخر می‌رفتی‌. وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم و فرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی. سحر برخیز و به خرابه برگرد. طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کرده‌اند و هرچه از من به تاراج برده‌ بودند آنجا بود. ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62
✍فردی پیش عارفی آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. عارف گفت: بدان وقتی گناه می‌کنی، یا نمی‌بینی که خدا تو را می‌بیند، پس کافری؛ یا می‌بینی که تو را می‌بیند و گناه می‌کنی، پس او را نشناخته‌ای و او را نزد خود حقیر و کوچک می‌شماری. پس بدان شهادت به الله‌اکبر، زمانی واقعی است که گناه نمی‌کنی. چون کسی که خدا را بزرگ‌تر ببیند نزد بزرگ مؤدب می‌نشیند و دست از پا خطا نمی‌کند. ✅کانال امام رضا علیه السلام ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62