🌷 شهید آوینی:
🔅 اگر حکومت اسلامی میخواهد برای رشد و تکامل انسانی برنامهریزی کند، اصالتاً باید به ابعاد معنوی و روحانی وجود بشر توجه پیدا کند و در مرحلهی اول موانعی را که راه تعالی روحانی بشر به سوی خدا را سد کردهاند از سر راه بردارد و از جملهی این موانع فقر مادی است. بنابراین، اولاً توجه به از بین بردن فقر مادی امری تبعی است نه اصلی و ثانیاً هدف از آن دستیابی به عدالت اجتماعی است نه توسعه.
📚 کتاب "توسعه و مبانی تمدن غرب"
#حکومت_اسلامی
#رشد
#تکامل
#تعالی
#توسعه
#برنامهریزی
#فقر
#عدالت
#آوینی
@nasime_hayat
🌷 شهید آوینی:
🔅 انسانی که با «عقل علمی جدید» رشد کرده است و ذهن او با مجموعهی اعتباراتی شکل پذیرفته است که از این عقل روز برمیآید، حتی در زندگی شیخالانبیا حضرت ابراهیم (ع) در جستوجوی پاسخ این سؤال است که او با چه وسیلهای کشاورزی میکرده است!
«عقل علمی جدید» از یک سو انسان را به جایی کشانده که «علیّت» را فقط در «سببیت فیزیکی و شیمیایی» میبیند و نمیتواند هیچ صورت دیگری برای علیّت تصور کند و از سوی دیگر، همهی تلاشهای بشر را در طول تاریخ فقط متوجه «توسعهی تولید غذا و تأمین حوایج مادی و گسترش تمدن» میبیند… و لذا در تنظیم تاریخ تمدن فقط به سراغ مدارک و وقایعی رفتهاند که این نحو تفکر را تأیید میکند و همهی وقایع دیگر را، هرچند همچون طوفان نوح مقیاس جهانی داشته باشند، از تاریخ مدون حذف کردهاند.
اگر نوح نبی (ع) کشتی بخار ساخته بود، میتوانست جایی در تاریخ تمدن بیابد، اما کشتی او، آنسان که در قرآن مورد تصریح قرار گرفته است، با «بسمالله» هدایت میشد ـ بسماللهِ مَجریها و مُرسیها ـ و «بسمالله» نیز موتوری نیست که بتواند مورد تشریح قرار بگیرد و قطعات مختلف آن نامگذاری شود!
📝 مقالهی "دربارهی ارتباطات"
#تمدن
#علت
#سبب
#تاریخ
#تاریخ_تمدن
#عقل_علمی_جدید
#اعتبارات
#توسعه
#غرب
#قرآن
#هدایت
#آوینی
@nasime_hayat
🌷 شهید آوینی:
🔅 در نظام اعتقادی ما، آن توسعهای معتبر است که بر تعالی روحی بشر تکیه دارد و تعالی روحی بشر نیز به پرهیز از فزونطلبی و تکاثر، و منع اسراف و تبذیر، و پیروی از یک الگوی متعادل مصرف منتهی میشود، نه به رشد اقتصادی محض.
بنابراین، ما ابتدائاً جهان را به توسعه یافته و توسعه نیافته تقسیم نمیکنیم و این مبنا را هم برای تقسیمبندی قبول نداریم.
📚 کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»
#توسعه
#تعالی
#تکاثر
#رشد_اقتصادی
#آوینی
@nasime_hayat
🔅 شهید آوینی:
▫️ آیا میتوان معنای توسعه را با مفهوم تکامل و تعالی در اسلام انطباق بخشید؟ خیر، مفهوم تکامل و تعالی در قرآن اصالتاً به ابعاد روحانی و معنوی وجود بشر است که بازگشت دارد و این تکامل روحانی نه اینچنین است که ضرورتاً با توسعهی مادی بشر ملازمه داشته باشد، بلکه برعکس ثروت و استقلال در قناعت است، و صحّت در اعتدال و پرهیز از تمتع (به معنای قرآنی آن)، و تعالی در از خود گذشتگی و ایثار، و سلامت نفس در غلبه بر امیال نفسانی و شهوات نفس اماره بالسّوء است.
▫️ مقصود این نیست که در اسلام روح و جسم و معنا و ماده در تعارض و تضاد ذاتی با یکدیگر قرار گرفتهاند. خیر، روح و جسم و معنا و ماده در اصل و ریشه متحدند و هیچ تضادی بین آن دو وجود ندارد، اما در مراحل اوّل از آنجا که هریک از قوای چهارگانهی شهوت و غضب و وهم و عقل منفرداً و مجرد از سایر قوا سعی میکنند که حاکمیت کل وجود بشر و شخصیت او را در کف خویش بگیرند، باید برای ایجاد اعتدال در میان این قوا از افراط و تفریط در ارضای تمایلات و خواهشهای آنان پرهیز کرد، چرا که زمینهی تکامل انسانی در اعتدال این قواست که فراهم میشود. از اینرو اسلام از یکسو انسان را فیالمثل به روزه گرفتن و امساک و قناعت وامیدارد و از سوی دیگر مؤکّداً او را از زهد و درونگرایی مفرط پرهیز میدهد و این هر دو با توجه به علّت غایی وجود انسان و آن هدفی است که به سوی آن در حرکت است.
📝 مقالهی "در معنای توسعه"
#توسعه
#تکامل
#تعالی
#اسلام
#انسان
#آوینی
@nasime_hayat
🌷 شهید آوینی:
🔅 تکنولوژی مدرن علیرغم آنکه خود را نسبت به فرهنگهای مختلف بیطرف نشان میدهد، اما در باطن فرهنگ واحدی را بر زندگی بشر تحمیل میکند که تحمل دیگر فرهنگها را نمیآورد، و آن همین فرهنگی است که اکنون بر سراسر جهان احاطه یافته است.
🔅 در این فرهنگ، حقیقت وجود بشر مغفول واقع میشود و او را جز از دریچهی نیازهای مادیاش نمیتوان دید و اینچنین، خواه ناخواه تکامل، مفهوم «توسعهی امکانات مادی» را خواهد یافت تا آنجا که بشر حتی به بهایی هم که باید در قبال این توسعه بپردازد نمیاندیشد، چرا که فرصت اندیشیدن ندارد.
🔅 انسان امروز فرصت اندیشدن ندارد و همین فرهنگ واحد جهانی است که این فرصت را از او دریغ میدارد.
📝 مقالهی «در برابر فرهنگ واحد جهانی»
#تکنولوژی
#فرهنگ
#توسعه
#حقیقت
#اندیشه
#آوینی
@nasime_hayat
📚 معرفی کتاب
عنوان: «توسعه و مبانی تمدن غرب»
«توسعه و مبانی تمدن غرب» طی سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ به صورت سلسله مقالاتی با عنوان کلی تحقیقی مکتبی در باب توسعه و مبانی تمدن غرب در ماهنامهی جهاد به چاپ رسید.
مقدمهی کتاب در جواب اینکه چرا ما باید توسعه پیدا کنیم، برخی جوابهای رایج را مطرح و نقد میکند.
فصل اوّل با عنوان «در معنای توسعه»، به نسبت توسعه با اندیشهی ترقی (progress) و تکامل و رشد، به معنای قرآنی آنها و فقر و عدالت اجتماعی میپردازد.
فصل دوم با عنوان «توسعهیافتگی، اوتوپیای قرن حاضر»، آرمان توسعهیافتگی را علّت غایی حرکتهای فردی و اجتماعی بشر جدید معرفی میکند.
«بهشت زمینی» عنوان فصل سوم است که با نگاهی به اقوال نویسندگان غربی، توسعهیافتگی را اوتوپیای بشر امروز میداند و به بررسی آن میپردازد.
«میمون برهنه» عنوان فصل چهارم است که نویسنده نگاهی به کتاب «میمون برهنه» نوشتهی دزموند موریس میاندازد و در پایان به بعضی از نتایج اصالت لذتطلبی، مثل ازهم پاشیدگی خانواده در غرب اشاره میکند.
فصل پنجم با عنوان «توسعه برای تمتع» سؤال از علت ازهم پاشیدگی خانوادهها در ممالک توسعهیافته و اصطلاحاً پیشرفته میکند و به تبیین نسبت آن با توسعهیافتگی میپردازد. در این مسیر نگاه جوامع غربی به لفظ توسعه و پیشرفت در گشودن گره بحث مؤثر میافتد.
فصل ششم با عنوان «تمدن اسراف و تبذیر»، شواهدی از اسراف و تبذیر در تمدن جدید مثل میزان مصرف انرژی و مواد معدنی را از قول روشنفکران غربی مطرح میکند.
«عمق فاجعه» به عنوان فصل هفتم به تبعات فاجعهآمیز اسراف در بهرهبرداری از ذخایر انرژی میپردازد.
«دیکتاتوری اقتصاد»، فصل هشتم کتاب است که حضور بلامنازع اقتصاد در زندگی بشر امروز را مهمترین علت تندادن انسان به تخریب طبیعت و آلودگی رادیواکتیو دانسته است.
فصل نهم با عنوان «نظام سیارهای اقتصاد» به نحوهی حاکمیت شیطانی دیکتاتورهای اقتصادی در قالب شرکتهای چندملیتی پرداخته است.
«از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی» عنوان فصل دهم است. در این فصل پس از بررسی ماهیت پول و اصالت غیرواقعی آن در دیکتاتوری اقتصاد، تنها راه نجات، اقتصاد صلواتی معرفی میشود.
فصل یازدهم با عنوان «و ما ادریک ما البانک؟» حاکمیت با دیکتاتوری پول بر جهان از طریق نظام پیوستهی بانکداری را بررسی میکند.
فصل دوازدهم با عنوان «سودپرستی، بنیان اقتصاد آزاد» به ریشهی وابستگی انسان به دنیا و تن دادن او به دیکتاتوری اقتصاد، یعنی حب نفس یا خودپرستی پرداخته است و در پایان نسبت میان اقتصاد و اخلاق را نیز بررسی کرده است.
دو فصل سیزدهم و چهاردهم با عناوین «نظام آموزشی و آرمان توسعهیافتگی» و «نظام آموزشی غربی، محصول جدایی علم از دین»، نقش نظام آموزشی علوم جدید را در ایجاد تمدن فعلی بشر بررسی کرده و ابتنای آن بر تصرف هرچه بیشتر در طبیعت را مورد مداقه قرار داده است.
فصل پانزدهم با عنوان «انسان از نسل میمون، خرافه ای جاهلانه»، به تعارض آموزش علوم جدید با برخی باورهای دینی پرداخته است و ازجمله به نقد باورهای علمی جدید در مورد پیدایش انسان بر کرهی زمین و فرضیهی جهش (Mutation) پرداخته است. باتوجه به همین تعارضات لزوم بازنگری در نظام آموزش کنونی جامعهی انقلابی ایران مورد تأکید قرار گرفته است.
فصل شانزدهم با عنوان «تأملی بیشتر در خلقت انسان نخستین» به نقد داروینیسم و ابطال آن با استناد به «تفسیر المیزان» پرداخته است.
عنوان فصل هفدهم «نوح نبی (ع) و تاریخ تمدن» است که مندرجات کتب تاریخ رسمی را که براساس اعتقادات غیرواقعی مورخان عصر جدید نگارش یافته را به عرصهی نقد کشیده است.
آخرین فصل کتاب با عنوان «ترقی یا تکامل؟» به طرح این سؤالات میپردازد: «چرا رنسانس و در پی آن انقلاب صنعتی در غرب پیش آمد؟ لوازم تاریخی یک چنین تحولی چه بود و چگونه همهی این لوازم به یکباره در غرب جمع آمد و مؤدّی به تولد و رشد و اشاعهی جهانشمول به این تمدن شد؟
منبع: hawzah.net
#کتاب #توسعه
#غرب #تمدن
#انقلاب #آوینی
🌱 | @nasime_hayat