eitaa logo
نسیم ادب
282 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
297 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛ موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛ موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سَم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست روی سینه قاتل تو این قَدَر فعال نیست خانه ات اما خداراشکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه _زبانم لال_ نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست 🔸شاعر: 🔺 حضرت بر و حضرتش باد. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 برایم دلنشینی، دلبری، آنقدر دل‌خواهی که من حتی در آغوش تو، دلتنگ توام گاهی... 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 منی که همه‌ی دوستانم می دانند چقدر عاشق _علیه‌السلام هستم حضور در حرم امامان را تک به تک در لحظات زندگی ام داشته ام از #امام_رضا_علیه‌السلام گرفته تا و و و که با اشک و ناله از با قسم دادنش به برادر ارشدش گرفتم جایی که تصور نمی کردم زنده باشم و ببینم و فکر نمی کردم بعد از و قبر رسولش و و دیگر از زندگانی ام چیزی طلبکار باشم که نگرفتم، ولی با این حال در هیچکدامشان حس و حال حرم را نداشتم. بارها و بارها رفتم اما از حس و حال خوب آن کاسته نشد سِرّش را نمی دانم و آنقدر که لذتش برایم مهم است دلیلش مهم نیست و جویا نبودم و نیستم همانطور که عشق به را نمی دانم از کجا و برای چه دارم و به ندانستنش هم عجیب افتخار می کنم گو اینکه دلیل، فقط اعتبار عشق را می کاهد و آن را به مرتبه ی حساب و کتاب تنزل می دهد. امشب که برای خواندم،مستمعین برای محتوای روضه گریستند. اگر گریستند، و من از روی دلتنگی و حسرت دوباره نشستن در صخن و سرای روبروی دو گنبد وگلدسته ها. بی هیچ روضه و زیارت نامه ای بی هیچ آداب و ترتیبی فقط زل زدن و گریستن. صحن و سرای با صفای بابابزرگ و نوه اش چقدر دوست داشتنی و خواستنی بود کاش دوباره قسمت شود و قابل ببینند و خداوند روزی کند. 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گر هشت رضا و نه جواد است چه غم؟ بـگذار که هشتــم گـرو نــه بـاشد. 🔸شاعر: 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 حال مرا مپرس که من ناخوشم، بدم این روزها به تلخ‌زبانی زبانزدم ‌ تو با یقین به رفتن خود فکر می‌کنی من نیز بین ماندن و ماندن مرددم! ‌ حق داشتی گذر کنی از من، که سال‌هاست یک ایستگاه خالی بی رفت و آمدم‌ ‌ از پا نشستم و نفسم یاری‌ام نکرد از هوش رفتم و نرسیدم به مقصدم ‌ گفتم که عاشقت شده‌ام، دورتر شدی ای کاش لال بودم و حرفی نمی‌زدم... ‌ 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا ایها الجواد تصدّق علی الفقیر 🔸شاعر: 🔹 سالروز علیه السلام تسليت باد 🥀 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 (صلی الله علیه و آله) و از ديد 🔹 همزمان با ، تصويري كه به تازگي ماهواره خيام از ارتفاع ۵۰۰ كيلومتري زمين از مسجدالنبي(صلی الله علیه و آله) و قبرستان بقيع در شهر مدينه گرفته را منتشر كرد. 🔹حلول ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 دیدمت چشم تو جا در چشم‌های من گرفت آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت آنقدر بی اختیار این اتفاق افتاده که این گناه تازه‌ی من را خدا گردن گرفت در دلم چیزی فرو می‌ریزد آیا عشق نیست؟ این‌که در اندام من امروز باریدن گرفت من که هستم؟ او که نامش را نمی‌دانست و بعد رفت زیر سایه‌ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت روزهای تیره و تاری که با خود داشتم با تو اکنون معنی آینده‌ای روشن گرفت زنده‌ام تا در تنم هُرم نفس‌های تو هست مرگ می‌داند: فقط باید تو را از من گرفت 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گفتمش: در وصل خواهی کُشتنم یا در فراق؟! گفت: بی‌تابی مکن، خواهیم کردن زین دو یِک 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📚 زمانی که کودکی می‌خندد، باور دارد که تمام دنیا در حال خندیدن است و زمانی‌که یک انسان ناتوان را خستگی از پای در می‌آورد، گمان می‌برد که خستگی سراسر جهان را از پای در آورده‌است چرا ناامیدان دوست دارند که ناامیدی‌شان را لجوجانه تبلیغ کنند؟ چرا سرخوردگان مایل‌اند که سرخوردگی را یک اصل جهانیِ ازلی-ابدی قلمداد کنند؟ چرا پوچ‌گرایان، خود را برای اثبات پوچ بودن جهانی که ما عاشقانه و شادمانه در آن می‌جنگیم، پاره‌پاره می‌کنند؟ آیا همین که روشنفکران بخواهند بیماری‌شان به تن و روح دیگران سرایت کند، دلیل بر رذالتِ بی‌حسابشان نیست؟ من هرگز نمی‌گویم در هیچ لحظه‌ای از این سفر دشوار، گرفتار نا‌امیدی نباید شد، من می‌گویم: به امید بازگردیم، قبل از آنکه نا‌امیدی نابودمان کند... ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
مرگ به ما نزدیک نیست مرگ در ما زندگی می کند
موهایی که اصلاح می کنیم ناخن هایی که می گیریم و حتی عزیزی که دفن می کنیم همه از کوچک و بزرگ ماموریت هایی هستند که مرگ به ما محول کرده است مرگ در ما مثل مغز فرمان می دهد و نافذتر از مغز بر ما اثر می گذارد.
فقط حواسمان باشد مرگ چیزهایی که از ما می گیرد بی کم و کاست در جهانی دیگر به ما بر می گرداند.
 پس سه اصل مهم را در این باره فراموش نکنیم:
اولاً وقتی زمان محتومش رسید در سپردن عزیزترین هایمان به مرگ مثل شکستنی هایی که باید آرام حمل شوند و تحویل گردند عمل کنیم. آرام باشیم از دوری شان آرام اشک بریزیم و بی تابی نکنیم مقاومت نشان ندهیم و تسلیم محض باشیم و بدانیم نه اینکه چاره ای نداریم بلکه تنها چاره‌ی ما همین است.
ثانیاً مرگ تمام چیزهای ما را کم کم می گیرد تا زمانی که خودمان هم بلند شویم و دنبال همه چیزمان راه بیافتیم پس همه چیزمان چیزهایی باشند که خداوند آنها را در غرفه های بهشتی خودش برایمان بچیند نه در زباله دانی جهنم. چون ما دقیقا ً همانجا می رویم که چیزهای مورد علاقه مان چیده شده اند.
و ثالثاً حواسمان باشد تا آخرین لحظه ای که می خواهیم برویم انسانیت مان کامل باشد با تمام صفات و کمالاتش در یک کلمه انسان برویم بدون آنکه چیزی از آن را در این دنیای وحش از دست داده باشیم و یا جا گذاشته باشیم
. 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ما در چه شماریم؟! که خورشید جهانتاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده‌ست… 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 در این دریا چه می‌جویند ماهی‌های سرگردان مرا آزاد می‌خواهی؟ به تنگ خویش برگردان! 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گلِ بوستان رویت چو شقایقست لیکن چه کنم به سرخ رویی که دلی سیاه داری به یکی لطیفه گفتی ببرم هزار دل را نه چنان لطیف باشد که دلی نگاه داری 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 گفتی مرا به خنده: خوش باد روزگارت کس بی‌تو خوش نباشد، رو قصه‌ی دگر کن! 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟ که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایت به قصه ی تو هم امشب درون بستر سینه هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت تهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقت چه جای جسم و جوانی که جان من به فدایت چگونه می طلبی هوشیاری از من سرمست که رفته ایم ز خود پیش چشم هوش ربایت هزار عاشق دیوانه در من است که هرگز به هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایت دل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیست اگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایت هنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی؟ که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایت در آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعی نهم جبین وداع و سر سلام به پایت 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 ‏ذو الأصل الطيب حتى في خصومته شريف. «صاحب اَصل و نسبِ پاک حتی در دشمنی‌اش هم محترم است.» 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد .. تازه با ربه کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بود ، توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته ام .. ماجرای دعوای با ربه کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم .. و او در جواب به من نگفت همه درد دارند ، نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می کند ، نگفت جنبه ی مثبت زندگی را ببین، نگفت که تقصیر خودم است ، بحث مارکوس ، نقاش فلج سر کوچه آگوستین را پیش نکشید، فقط چهره اش را در هم کشید و گفت « آخ... » همین . انگار خوب می فهمید که همین درد ساده و پیش پا افتاده ، چقدر دارد آزارم می دهد .. تنها باری که حس کردم کسی درکم کرد، همان یک بار بود ... همان یک بار 📕 ✍🏻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 من که جز هم نفسی با تو ندارم هوسی با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی؟! 🔸 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 قابي ويژه و عاشقانه در كنسرت «عليرضا قرباني» كاش ما هم اينجوري پير شيم «ﺑﺮﻑ ﭘﻴﺮﯼ ﻣﯽ ﻧﺸﻴﻨﺪ ﺑﺮ ﺳﺮﻡ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻃﺒﻌﻢ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ» 🔺 🔻 🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی... * 🔹 🔸 🔹 * ای شمع تنها بمان چرا که قضای آسمانی بر جدا شدن از یار شیرین تو تعلق گرفته است.دیگر فرقی ندارد چه بسازی چه بسوزی. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 با من سخن از یاری یک شیوه، دغل کاری است من آنچه نمی بینم یک‌ ذره وفاداری است تنها غم و محنت بود با من که صمیمی بود آن هم نه از این دوران، یک یار قدیمی بود. 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛