eitaa logo
نسیم ادب
290 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
262 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖  مرد ماهیگیری در ساحل زیبای رودخانه ای آرام لم داده بود و به امواج آرامش بخش خیره و از گرمای آفتاب غروب لذت می برد. او چوب ماهیگیری اش را محکم در شن های ساحل فرو کرده بود و منتظر بود قلاب تکانی بخورد تا بلند شود و ماهی به دام افتاده را صید کند. در همین موقع سر و کله مردی تاجری پیدا شد. او آمده بود از آرامش ساحل رودخانه استفاده کند و کمی گرفتاری هایش را فراموش کند. مرد تاجر که متوجه ماهیگیر شده بود، از خود پرسید:" چرا این مرد اینقدر بی خیال لم داده و بلند نمی شود تلاش کند و ماهی بیشتری بگیرد ؟" برای همین به ماهیگیر نزدیک شد و گفت: گمان نمی کنی بهتر نیست چوب را بیرون بکشی و بیش تر فعالیت کنی ؟" مرد ماهیگیر لبخندی زد و گفت: " چوب را بیرون بکشم که چی؟" مرد تاجر جواب داد:" می توانی با فروش ماهی زیاد، پول زیادتری کاسب شوی و یک قایق بخری تا با آن ماهی های بیشتری صید کنی. ماهیگیر دوباره پرسید:" بالاخره که چی؟" مرد تاجر باز گفت:" آخر چرا نمی فهمی؟ فکرش را بکن. اگر یک قایق بخری کم کم وضعت توپ می شود و می توانی چوب ها و قایق های بیشتری بخری و برای خودت کارگر استخدام کنی." و آنقدر پولدار شوی که مجبور نشوی برای امرار معاش کار کنی. آن وقت می توانی بقیه عمرت را در یک ساحل زیبا لم بدهی و بی خیال دنیا ، غروب خورشید را تماشا کنی و تا دیر نشده، از زندگی لذت ببری!" مرد ماهیگیر که هنوز لبخند می زد، گفت: فکر می کنی الان دارم چه کار می کنم؟! 🔻 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾