eitaa logo
نسیم ادب
294 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
257 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 وقتی بهشت عزوجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد   آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد   آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود … غزل اختراع شد   آدم که سعی کرد کمی منضبط شود مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد   «یک دست جام باده و یک دست زلف یار» اینگونه بود ها…! که بغل اختراع شد   🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 هرچه با تنهایی من آشنا تر می شوی دیرتر سر میزنی و بی وفا تر می شوی هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد من پریشان تر، تو هم بی اعتناتر می شوی من که خرد و خاکِ شیرم! این تویی که هر بهار سبزتر می بالی و بالا بلاتر می شوی مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی عشق قلیانی ست با طعم خوش نعنا دوسیب می کشی آزاد باشی، مبتلاتر می شوی یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار یا به دیدارِ منِ اَبری نیا... تَر می شوی 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم که قوسِ پیکره ی برنو و دوتار یکیست شبی ترنج به بَر میکشد شبی حلاج شکایت ازکه کنیم ای رفیق؟!دار یکیست دو مصرع اند دو ابرو شکسته نستعلیق میانِ هر غزلی بیتِ شاهکار یکیست به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد دلیل خون جگریِ من و انار یکیست! به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده خدای هر دوی ما انتهای کار، یکیست... 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 شانه‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد خشتْ خشت و آجرْ آجرْ، پیکرم را باد برد من بلوطی پیر بودم پایِ یک کوهِ بلند نیمم آتش سوخت، نیمِ دیگرم را باد برد بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت وا نشد، بدتر از آن بال و پرم را باد برد 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 رفته. هنوز هم نفسم جا نیامده‌ست عشقِ کنارِ وصل به ماها نیامده‌‌ست معشوق آنچنان که تویی دیده روزگار عاشق چو من هنوز به دنیا نیامده‌ست صد بار وعده کرد که فردا ببینمش صد سال پیر گشتم و فردا نیامده‌ست یک عمر زخم بر جگرم بود و سوختم یکبار هم برای تماشا نیامده‌ست ای مرگ جام زهر بیاور که خسته‌ایم امشب طبیب ما به مداوا نیامده‌ست دلخوش به آنم از سر خاکم گذر کند گیرم برای فاتحه‌ی ما نیامده‌ست 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔸@NasimeAdab 🔸 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم، با دل‌های تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر بَم که بودم فقر بود و عشق، اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر 🔹 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 ای دلبریت دلــهره‌ی حضرت آدم پلکی بزن و دلهره‌ام باش دمادم پلکـــی بزن از پلک تو الهـــــام بگیرم تا کاسه ی تنبور و سه تاری بتراشم هر مــــاهِ تهِ چاه نشد حضرت یوسف هر باکره ای هم نشود حضرت مریم گاهی غزلم!گم شدن رخش بهانه‌است تهمیــنه شـود همدم تنهایــــی رستم تهمینه شود بستر لالایی سهراب تهمینه شود یک غم تاریخی مبهم تهمینه ی من ترس من این است نباشد باب دلت این رستم بـــی رخشِ پُر از غم این رستم معمولیِ ساده که غریب است حتــــی وســــط ایل خودش در وطنش:بم ناچاری ازین فاصله هایی که زیادند ناچاری ازین مُردنِ تدریجی کـم کم هرجا بروم شهر پر از چاه وشغاد است بگذار بمانـــــم کـــــــه فدای تـــو بگردم من نارون صاعقـــه خورده تو گل سرخ تو سبز بمان من به درک من به جهنم 🔸 🔹 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸
📖 شبِ دلواپسی‌ها، هر قَدَر بی‌ماه‌تر، بهتر که شاعر، در شب موهای تو، گمراه‌تر بهتر برای شانه‌های شهرِ متروکی شبیه من تکان‌های گُسَل، یک‌دفعه و ناگاه‌تر، بهتر چه فرقی می‌کند من چند سر، قلیان عوض کردم؟ برای قهوه‌چی‌ها، مَرد، خاطرخواه‌تر بهتر ندانستی که روی بیت بیتش وزن کم کردم نوشتی شعرهایت شادتر، کم‌آه‌تر، بهتر نه اینکه قافیه کم بود، نه! در فصل تابستان غزل هم، مثل دامن، هرقَدَر کوتاه‌تر بهتر 🔸 🔹 🔸🔷🔸 📝 برای پیوستن به گروه چت اینجا را لمس کنید. 🔸@NasimeAdab🔸