eitaa logo
نسیم ادب
318 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
353 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
وكان الليل لامتناهياً كجرحي.. ---------------------- و شب هم‌چو زخمِ من بی‌انتها بود.. 🔸 🔹ترجمه: 🔸 ‏━━━━━━━━━━━━━ 💎@NasimeAdab ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━ ألديكِ طريقةٌ لأحبكِ أكثر؟ ‏━━━━━━━━━━━━━ راهی سراغ داری تا بیشتر دوستت بدارم؟ ‏ ○ ○ ترجمه: ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛ ‏━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
animation.gif
حجم: 876.6K
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━━ افتحي شباكك عصفورفك حزين. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ «پنجره‌ات را باز کن گنجشکت اندوهگین است.» مترجم: ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ فتحتُ النافذة إذ كان الليل يضوع برائحة الحزن. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ «پنجره را گشودم، آن هنگام که شب بویِ غم می‌داد.» ○ مترجم: ‌┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ ارتباط با ادمین: @bigharar9 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛ ‏━━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 ‏━━━━━━━━━━━━━━━━ ألديكِ طريقةٌ لأحبكِ أكثر؟ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ راهی سراغ داری تا بیشتر دوستت بدارم؟ ○ ‏ ○ ترجمه: ‌┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ ارتباط با ادمین: @bigharar9 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛ ‏━━━━━━━━━━━━━━━━ https://eitaa.com/joinchat/1940455734C44aa2c9c48
📖 إحذروا الموت الطبيعي، ولا تموتوا إلّا بين زخات الرصاص. از مرگِ طبیعی بپرهیزید، و تنها میان بارانِ گلوله جان دهید. 🔸 🔹ترجمه: ----------------------------------------------- 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾ 🔹@NasimeAdab 🔹 ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
📖 والسيف في الغمدِ لا تُخشى مضاربُه وسيفُ عينيكِ في الحالين بـتّـارُ شمشیر چو در نیام باشد، در دل نَبُوَد ز ضربه‌اش ترس شمشیرِ دو چشمِ تو ولیکن، بُرّنده بُوَد به هر دو حالت 🔸 🔹 ترجمه: 🔅 اندر حکایت این بیت شعر إدريس جمَّاع، شاعر اهل سودان است. او در اواخر عمر خود دچار زوال عقل شد و خانواده‌اش تصمیم گرفتند او را در خارج از کشور درمان کنند. هنگامی که آنها إدريس را برای درمان به بیمارستانی در لندن بردند، او به چشمان پرستار خود خیره شد و هر بار محو تماشای چشمانش می‌شد. پرستار این امر را تاب نیاورد و موضوع را به مدیر بیمارستان اطلاع داد و مدیر از او خواست تا از عینک آفتابی استفاده کند. پرستار این کار را انجام داد. اما هنگامی که پرستار نزد ادریس آمد، شاعر به او خیره شد و این بیت را سرود: وَالسَّیْفُ فِي الغِمدِ لا تُخْشى مَضَارِبُهُ وَسَيفُ عَيْنَيْكِ فِي الحالَينِ بَـتَّـارُ و زمانی که بیت شعر را برای پرستار ترجمه کردند، اشک در چشمانش جمع شد و گریست. این بیت به‌عنوان رساترین بیت شعر در قالب غزل در ادبیات عربی معاصر شناخته شده است. 🔸🔷🔸 ♨️ عضویت در کانال 👈 اینجا ♨️ پیوستن به گروه چت👈 اینجا 🔸@NasimeAdab🔸 https://eitaa.com/NasimeAdab